گزارشگر:ناجیه نوری/ چهار شنبه 10 جوزا 1396 - ۰۹ جوزا ۱۳۹۶
افغانستان کشوری است که بیشترین جمعیت آن زیر خط فقر زنده گی میکنند و اکثریت مردمان آن روزگار را به سختی میگذرانند. اگر به شهر کابل نگاهی بیاندازید، شاید با شمار زیادی از کودکان پسر و دختر خیابانی مواجه شوید که اصرار دارندکفشهای شما را واکس بزنند، به شما ساجق بفروشند، با دود اسفند شما را بدرقه کنند و دهها کار دیگر از این قبیل انجام دهند و در بدل آن ده یا پنج افغانی پول به دست بیاورند.
در افغانستان هنوز آمار دقیقی از تعداد کودکان خیابانی وجود ندارد، ولی مسوولان شمار آنها را در سراسر افغانستان حدود ۱.۶ میلیون برآورد میکنند که از این تعداد حدود ۶۰ الی ۷۰ هزار کودک خیابانی در کابل، پایتخت افغانستان زندهگی میکنند.
در کنار کودکان زنان و مردان زیادی را میبینید که برای تکدیگری از صبح تا شام در خیابانها و نقاط پرازدحام شهر کابل پرس میزنند تا پول به دست بیاورند.
خیلیها با این زنان مردان و کودکان روی خوش نشان نمیدهند و برخورد مردم با آنان تحقیرآمیز است؛ از یک سو مردم حق به جانب اند که برخورد خوب نداشته باشند زیرا تعداد گداهای خیابانی به حدی زیاد است که با سماجت و اصرار زیاد مردم را مجبور میکنند تا به آنان کمک کنند؛ بنابراین مردم حق دارند تا برخورد خوبی با آنان نداشته باشند.
اما مساله تنها به برخورد نادرست مردم با گداهای شهر کابل ختم نمیشود، پولیس از هر گدایی که در خیابانها پرس میزنند و یا در گوشه نشست و مصروف گدایی اند؛ مقدار پول معین را به نام حق میگیرند، هر گدایی که سر چهار راه نشست و گدایی میکند؛ باید سهم پولیس را در ختم روز بپردازد در غیر آن فردایش پولیس به او اجازه نخواهد داد که به کسب و کار خود ادامه دهد.
و اما داستان گداهای شهر کابل به حق دادن به پولیس ختم نمیشود؛ بل ترافیک نیز حق خود را دریافت میکند؛ و جالبتر اینکه سر چهارراه ها گداها به پولیس ترافیک می گویند که اگر موتر های لوکس زیاد شد؛ برای مدت طولانی راه را ببندید، تا آنان بتوانند پول بیشتر به دست بیاورند در بدل آن مقداری از آن پول را به پولیس ترافیک میپردازند.
بعضی از این گداها نسخههای به دست دارند که گویا توان خرید دارو را ندارند و از مردم کمک طلب می کنند واز این طریق پول به دست میآورند و اما جالبتر اینکه بعضی از آنان با میعوب نشان دادن خود از مردم پول درخواست می کنند.
در میان گداهای معتادین نیز به چشم می خورند که آنان نیز با ترفندهای مختلف تکدیگری میکنند، بعضی از آنان با گفتن اینکه گویا از ایران رد مرز شدند و حالان پول ندارند تکدیگری میکنند.
ترفند گداها به این موارد ختم نمی شود؛ بعضی از آنان به بهانه اینکه گویا از مناطق جنگ زده فرار کردند و خانه و زندگی شان را رها کردند تکدی گری کرد و مردم را فریب میدهند.
ولی مشکل اصلی اینجاست که مردم واقعاً از اذیت گداها به ستوه آمدند و از حکومت میخواهند برای حل این معضل راه چاره بجوید؛ بسیار از شهروندان کابل با عصبانیت می گویند که واقعاً از مزاحمتهای گداهای به تنگ آمدند و خیلی وقت مجبور می شوند در مناطق که گداها تجمع دارند اصلن نروند و راه خود را دورتر بسازند؛ اما با گداها رو به رو نشوند.
ریاست هلال احمر میگوید که جمع آوردی این همه گدها از خیابان به تنهایی ممکن نیست و در کنار آن هزنیه بیشتری می طلبد که این ریاست در اختیار ندارد.
مسوولان افزایش گدها در شهر کابل را بیکاری؛ جنگ و ناامنی دانسته و تنها راه حل آن را کاهش فقر و بیکاری دانسته و میگویند که جنگهای طولانی در ولایت سبب شده تا مردم به شهر رو بیآورند؛ اما زمانیکه کار پیدا نکردند مجبوراً دست به گدایی میزنند؛ بنابراین تنها راه حل آن زدودن فقر و بیکاری است.
و اما جامعه شناسان به این باوراند که پدیده تگدی گری عوامل متعدد دارد، ولی فقر مهمترین عامل این پدیده است که کاهش فقر می تواند کارساز واقع گردد، اما در موارد دیگر سازوکارهای دیگری باید سنجیده شود.
به باور جامعه شناسان مشخصاً در افغانستان می توانیم گدایان را به دو دسته تقسیم کنیم: یک تعداد متگدیان تحت شرایط سخت فقر، بی سرپرستی، معلولیت و امثال این عوارضها مجبور شدهاند که دست به گدایی دراز کنند، ولی عدهیی از گدایان هستند که تگدیگری را به عنوان یک شغل پر درامد اختیار کرده اند، آنها ترجیح میدهند تا گدایی کنند تا عاید بیشتربه دست بیارند.
باورها براین است که به گداهای مجبور رسیدگی صورت گیرد تا آنها بتوانند زندهگی آبرمندانه را اختیار نموده و بتوانند از راه درست زندهگیشان اداره نمایند و برای متباقی هم تدبیر لازم سنجیده شود تا آنان از این کار به یک شغلی آبرومند رو آورند.
عواملی که میتواند این پدیده را کاهش دهد رفع گرسنگی، کاهش فقر، ایجاد فرصتهای شغلی و انکشاف اقتصادی افغانستان از جمله اولویتهای اساسی است که اگر جامعه عمل بپوشد و مسوولان به آن توجه کند ممکن است که از جمعیت گداهای خیابانی کاسته شود.
Comments are closed.