پـروسۀ کـابل چـه پروسـه‌یی است؟

گزارشگر:چهار شنبه 10 جوزا 1396 - ۰۹ جوزا ۱۳۹۶

پروسۀ کابل، نام نشستی‌ست که در تاریخ شانزده ماه جاری در کابل برگزار می‌شود. این نشست آن‌گونه که از نامش پیداست، به هدفِ دست یافتن به صلح پایدار از آدرس کابل و در خود کابل و تحت قیمومیتِ دولتِ افغانستان و به اشتراک چندین کشور برگزار می‌گردد.
محمد اشرف‌غنی رییس حکومتِ وحدت ملی، به تاریخ ۱۸ می ۲۰۱۷، با برخی سفرای خارجی و اعضای کوردیپلماتیک مقیم کابل در ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان دیدار کرده و روی “پروسۀ کابل” بحث و تبادل نظر نموده و گفته است که این پروسه به‌هدفِ پایان‌ دادن به جنگِ افغانستان در همکاری با کشورهای منطقه و جامعۀ ‌جهانی، در کابل آغاز می‌شود.
اما سوال اساسی این است که به‌راستی این پروسه می‌تواند برای افغانستان راهگشا باشد و کابل می‌تواند با راه‌اندازی پروسۀ کابل مسیری را بگشاید که منتهی به آوردنِ صلح در کشور شود؟
در گذشته نشست‌های متعددی در مناطق مختلفِ دنیا برای ایجاد صلح در افغانستان برگزار شده، اما همه در نهایت بی‌نتیجه و تشریفاتی از آب به‌در آمدند. با این وصف، چه انتظاری می‌توانیم از نشست کابل داشته باشیم؟
اگرچه آقای غنی گفته است که پروسۀ کابل نباید تشریفاتی باشد، بلکه برای تأمین صلح و ثباتِ دایمی، تعهد واضح وجود داشته باشد؛ هدف از پروسۀ کابل این است که در راستای مبارزه با تروریسم به اجماع و توافقِ واحد دست یابیم.
چنین هدفی در همۀ نشست‌ها عنوان شده اما حاصلِ کار چیزِ دیگری بوده است. کلید زدنِ صلح با طالبان از پروسۀ کابل، همین حالا با مشکلاتِ کلانی مواجه است. اول این‌که دولتِ موجود در کارهای خانه‌گیِ خویش که تطبیق توافق‌نامۀ سیاسی و دست یافتن به یک امنیت نسبی‌ست، ناکام مانده و به این ترتیب، پایه‌های مشروعیتش را زیر سوال برده است. از جانب دیگر، تمرکز قدرت در دستانِ یک نفر به نام رییس حکومت، توانِ تصمیم‌گیریِ دیگر شرکایِ حکومتِ وحدت ملی را سلب کرده و همچنین یک اجماع داخلی میان جریان‌های سیاسیِ مشروع در حمایت از تصامیمِ آقای غنی وجود ندارد.
شاید در نشست کابل کشورهایی شرکت کننـد و تعهداتی برای آوردنِ صلح به افغانستان داده شود، اما تجاربِ گذشته مانند تجربۀ نشستِ شش دوره‌یی قلب آسیا، نشست‌های چهارگانه، چهارجانبه و نشست‌های شش به‌علاوۀ یکِ امریکا به ما می‌گوید که تعهدات در رویِ ورق باقی می‌مانند و هیچ‌کدام در صحنۀ عمل تبارز نمی‌کنند.
حالا هم نشست کابل در انتظار یک چنان تجربه‌یی است، مگر این‌که اول به یک سلسله تعهدات و برداشت‌های مشترک در سطح مناسباتِ داخلی دست یافته باشیم و گروه‌های سیاسی به یک آجندای ملی رسیده باشند و سپس بحثِ صلح و گفت‌وگو به‌خاطر آن از آدرسِ کابل برگزار شود. ارادۀ ملی برای ایجاد صلح، می‌تواند سبب از میان برداشتنِ ابهامات از این روند گردد و این وضع کار را به همۀ طرف‌ها آسان می‌سازد.
تا زمانی که ارگ نتواند تعهداتی را که در توافق‌نامۀ سیاسی تذکر رفته پیاده کند، و تا زمانی که یک اعتماد کلان در سطح کشور شکل نگیرد، نشست کابل و نشست‌های مشابه نمی‌توانند راه به جایی ببرند؛ چه بسا این‌که نشست کابل، اقدامی واکنشی در برابر نشستِ مسکو باشد و در این صورت، این مسأله به عنوان یک گام سیاسی از جانب امریکا به‌منظورِ به سوال مواجه کردنِ نشست مسکو است. در هر صورت، انتظار داریم که نشستِ کابل بتواند فرصتی را برای ایجاد یک بستر مناسب برای حلِ مشکلات امنیتی افغانستان و دست یافتن به صلح بگشاید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.