گزارشگر:رحمتالله نبیل/ شنبه 13 جوزا 1396 - ۱۲ جوزا ۱۳۹۶
در این نوشتۀ فشرده میخواهم به دو سوال مشخص و اساسی فوق تا حد امکان پاسخ ارایه کنم.
شبکۀ حقانی که توسط سراجالدین حقانی مشهور به «خلیفه» اداره میشود، منحیث بازوی توانای سازمان استخباراتی پاکستان (آی اس آی) در افغانستان عمل میکند و مسوول به شهادت رسانیدن هزارها تن از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان و هموطنان بیگناه ما میباشد. به صدها سند انکارناپذیرِ حمایت و تمویل نظامیان پاکستان و سازمان استخباراتی «آی اس آی» از شبکۀ حقانی نزد حکومت افغانستان و نیروهای بینالمللی در رأس امریکا موجود است که در یکی از نوشتههایم چندی قبل فقط طور نمونه چند سند را با هموطنانام شریک ساخته بودم.
بعد از افشای مرگ ملاعمر و تعیین اختر محمد منصور به حیث به اصطلاح امیر تحریک طالبان از جانب «آی اس آی»، با درنظرداشت رابطۀ نزدیک و ستراتیژیکی که سراج حقانی با پاکستان دارد، نامبرده را منحیث معاون با صلاحیت اختر منصور تعیین کردند. بعد از مرگ ملا منصور و انتصاب ملا هیبتالله به حیث امیر طالبان که بیشتر نقش سمبولیک دارد، با دخالت مستقیم پاکستان صلاحیتهای کاری سراجالدبن حقانی بیشتر گردید و حتا میتوان گفت، موصوف در قضایای اصلی تصمیمگیرندۀ کلیدی پشت پرده از جانب پاکستانی در قبال مسایل افغانستان میباشد.
به نظر من، سراج حقانی به دلایل ذیل از جانب پاکستان به معاونیت امارت طالبان انتخاب گردید:
۱-بعد از کشته شدن نصیرالدین حقانی و گرفتاری انس حقانی و مالی خان، مامای سراج حقانی، این شبکه شدیداً دچار مشکلات مالی گردیده بود. در حالی که شورای کویته به دلایل مختلف منجمله عایدات از تجارت مواد مخدر در وضعیت مالی بهتر قرار داشت. بدین وسیله برای سراج حقانی زمینۀ دسترسی به منابع مالی بزرگتر جهت انجام حملات تروریستی در شهرها مساعد گردید.
۲-با تعیین سراج حقانی به حیث معاون امارت طالبان، پاکستان توانست نقش سراج حقانی و شبکۀ حقانی را در تصامیم ستراتیژیک و راهبردی شورای کویته قطعی بسازد و بدین ترتیب، پاکستان توانست هر گونه بحث و تصمیم در رابطه به موارد مهم منجمله گفتگوهای صلح را به گروگان بگیرد، یا هم آن را به نفع خود بچرخاند و یا حداقل پیچیده و به چالش بکشاند. لازم به ذکر است که سراج حقانی شامل فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل متحد و ایالات متحدۀ امریکا بوده و برای گرفتاری سراج حقانی، قیمت «ده میلیونی دالری» تعیین گردیده است، این در حالی است که ملا هیبتالله شامل فهرست سیاه شورای امنیت ملل متحد و ایالات متحدۀ امریکا نیست.
حال سوالی پیش میآید که در صورت آغاز مجدد گفتوگوهای صلح با طالبان، آیا این امکان وجود دارد که با هیبتالله صلح شود، اما با معاونش به دلیل شامل بودن در فهرست سیاه صلح صورت نگیرد!؟ که بدون شک در این چانهزنی پاکستان دست بالا خواهد داشت.
۳-شبکۀ حقانی با داشتن امکانات و حمایت مستقیم «آی اس آی» پاکستان، صلاحیت و توانمندی طرح و تطبیق عملیاتهای بزرگ تروریستی را در شهر کابل و دیگر شهرهای بزرگ با استفاده از نفوذی که در ولایات جنوب شرقی، کابل و ولایات همجوار کابل دارد، دارا میباشد.
۴-با استفاده از روابط نزدیکی که شبکۀ حقانی با دیگر شبکههای تروریستی منطقهیی و بینالمللی چون؛ القاعده، لشکر طیبه و دیگر شبکههای تروریستی دارد، در صورت ضرورت، میتوانند از امکانات این شبکهها نیز در عملیاتهای تروریستی استفاده کند.
۵-زمانی که سراجالدین حقانی به حیث معاون امارت طالبان تعین شد، پاکستان طی معامله با یکی از گروپهای تحریک طالبان پاکستان مربوط اورکزی اجنسی، گروه تروریستی بهنام «داعش» را در ننگرهار به میان آورد و جهت تقویه و بزرگنمایی «داعشِ خراسان»، از شبکۀ حقانی استفادۀ اعظمی کرد. در زمینه اسنادِ انکارناپذیر نزد اداراتِ استخبارات موجود است که «آی اس آی» به شبکۀ حقانی هدایت داد تا حملات تروریستی را در شهرهای کلان تمرکز بدهند، اما به هیچ صورت مسوولیت این حملات را بر دوش نگیرند. در مقابل، اکثراً مسولیت این حملات را «داعشِ خراسان» بر دوش میگیرند. حتا در بعضى موارد بعضى فرماندهانِ شبکۀ حقانى در ولایات شرقى را تشویق کردند تا به داعش در ننگرهار بپیوندند. تا از این طریق، از یک جهت با بزرگنمایی گروه «داعشِ خراسان» آن را یک پدیدۀ تروریستی بینالمللی بیرون از کنترل پاکستان نشان دهند و از جانب دیگر، طالبان را بنابر ضعفِ «حکومت وحدت ملی»، منحیث یگانه قوای بازدارندۀ نفوذ داعش در کشورهای همسایۀ افغانستان معرفى و بدین وسیله، زمینهسازی حمایت کشورهای منطقه را از طالبان فراهم سازند. به یقین گفته میتوانم که تمام حملات تروریستی بزرگ مانند؛ شاهشهید، دانشگاه امریکایی در کابل، مسجد باقرالعلوم، چوک دهمزنگ، ریاست محافظت رجال برجسته، اکادمی پولیس، ستره محکمه، شفاخانۀ سردار داود خان، مهمانخانۀ ولایت قندهار، قول اردوی ۲۰۹ شاهین و حملۀ چهار راهی ذنبق که در طی یکونیم سال اخیر با آنکه که مسولیت آن را گروه داعش، طالبان و یا هر گروه دیگر تروریستی بر دوش گرفتهاند، از جانب شبکۀ حقانی به همکاری مستقیم «آی اس آی» پاکستان و عمال مزدور داخلیشان صورت گرفته است.
تأثیرات اعدام انس حقانی بالای شبکۀ حقانی:
انس حقانی، برادر سراجالدین حقانی که از خانم یمنیِ جلالالدین حقانی میباشد. بعد از کشته شدنِ نصیرالدین حقانی در اسلامآباد، منحیث مسوول مالی و جمعآوری منابع مالی شبکۀ حقانی تعین گردید. انس حقانی که نازدانهترین عضو فامیل حقانی میباشد، علاوه بر مسوولیت جمعآوری منابع مالی شبکۀ حقانی از کشورهای خلیج بود، مسوولیت پیشبرد امور تبلیغاتی شبکههای اجتماعی و یکی از مشاوران برجستۀ شبکۀ حقانی در تمام برنامهریزیها نیز بود و در منطقۀ «مری» نزدیک شهر اسلامآباد زندهگی میکرد. انس حقانی در ماه اکتوبر سال ۲۰۱۴ همراه با حافظ رشید، یکی دیگر از سران شبکۀ حقانی طی یک عملیات مشترک از سوی ریاست امنیت ملی، زمانی که من مسوولیت ریاست امنیت ملی را داشتم، گرفتار گردید. (درحالیکه بعضی از سران حکومت وحدت ملی بنا بر دلایلی از این گرفتاری خوشنود نبودند).
گرفتاری انس حقانی سبب فشارهای بسیار جدی بالای شخص سراجالدین حقانی، شبکۀ حقانی و «آی اس آی» پاکستان به دلایل مختلف گردید و از طُرُق مختلف به شمول تهدیدات به مسوولان، اختطاف استادان دانشگاه امریکایی و اتباع خارجی و تقاضاهاى نظامیان پاکستان در مجالس مخفی از مسوولان حکومت وحدت ملی در صدد رهایی نامبرده برآمدند. به شمول تمام تلاشها، یکی از متنفذان افغانستان که به اسلامآباد رفتوآمد دارد، به همکاری، همسویی و مداخلۀ یکی از مشاوران ارشد و تامالاختیار حکومت وحدت ملی در صدد مداخله در پروسۀ تحقیقات و در کُل، رهایی انس حقانی گردیدند. همان بود که ریاست امنیت ملی جهت کاستن فشارها و محدود کردن مداخلات، انس حقانی را از توقیف خانههاى شهر کابل به زندان بگرام انتقال داد. در جریان تحقیقات، نامبرده به قلم و دست خط خود از آگاهی و دخالت در تمام عملیاتهای تروریستی شبکۀ حقانی اعتراف کرده و به آن مباهات ورزید و کشتار افراد بیگناه را جهاد پنداشت که در نهایت، با وجود چندینبار به تأخیر انداختن پروسۀ محاکمه(که تا به حال در حدود دو نیم سال را در بر گرفته است)، براساس اعترافهای انس حقانی، محاکم افغانستان موصوف را محکوم به اعدام کردند.
با وجود اینکه اعدام انس حقانی در کوتاهمدت در جنگ با تروریسم تأثیر جدی نخواهد داشت، اما دو نتیجۀ عمده را برای حکومت و مردم افغانستان خواهد داشت:
۱- جدیت حکومت وحدت ملی را در مبارزه با تروریسم به نمایش خواهد گذاشت و اینکه حکومت طرف مردم را میگیرد، نه طرف معاملههای پنهانی را. از سویی هم، بدون شک با تمثیل و احترام به اراده و خواست جمعی مردم، پیام محکمی به تروریستان خواهد فرستاد که مردم با آنان نیستند و در پهلوی تسکین احساسات قربانیان حملات تروریستی، موجب حمایت مردم از حکومت و از بین رفتن شک و تردیدها در قسمت جدیت حکومت وحدت ملی در امر مبارزه با تروریسم خواهد گردید.
۲- در بلند بردن روحیه و انگیزۀ نیروهای امنیتی و دفاعی و همچنان قوه قضایه و در کِل مردم، تأثیر بسزا خواهد داشت. همچنین مسیر مبارزه با تروریسم و پالیسی جنگ و صلح را تعین خواهد کرد و موجب بسیج عمومی در برابر تروریسم خواهد گردید.
اما در مورد پاکستان:
طی شانزده سال سران حکومت افغانستان و جامعۀ جهانی از طریقها مختلف تلاش کردند تا حکومت پاکستان را به همکاری با جانب افغانستان در امر مبارزه با تروریسم تشویق و ترغیب کند که نهتنها نتیجۀ ملموسی نداشت، بلکه با استفاده از یکی دو آسیبپذیری افغانستان، پاکستان و دشمنان افغانستان را جسورتر ساخت و موجب ازدیاد مشکلات در افغانستان گردید. این در حالی است که پاکستان حداقل در پنج مورد نسبت به افغانستان آسیبپذیرتر است و افغانستان میتواند حتا در صورت همکاری نکردن جامعۀ جهانی، با توسل به یک سلسله اصلاحات و اقدامات در داخل و با سرمایهگذاری با امکانات دست داشته، بالای این نقاط آسیبپذیر پاکستان جانب پاکستان را وا دارد تا از تمویل و تجهیز شبکههای تروریستی و مداخله در افغانستان دست بردارد. مطمین هستم که نتیجه به مراتب بهتر از این حالت تضرع، سردرگمی، معاملات پیدا و پنهان و بیم و امید را برای مردم افغانستان خواهد داشت.
Comments are closed.