گزارشگر:چهار شنبه 24 جوزا 1396 - ۲۳ جوزا ۱۳۹۶
بهتازهگی دولت چین از آمادهگیِ کشورش برای میانجیگری میان افغانستان و پاکستان خبر داده است. اگرچه این اظهارِ آمادهگی در دو سالِ اخیر چندینبار توسط مقاماتِ چینی تکرار شده، اما اینبار رییسجمهور چین در دیدار با آقای غنی از عزمِ کشورش برای برگزاری یک نشستِ سهجانبه میان افغانستان، پاکستان و چین خبر داده است.
آقای شی جین پینگ رییسجمهور چین گفته است که پیکنگ ضمن آنکه از روند صلح افغانستان به رهبری دولتِ این کشور حمایت میکند، بر حلِ مشکلاتِ افغانستان و پاکستان و نیز بر گسترشِ همکاریها میان چین و افغانستان تأکید دارد.
هرچند همکاری میان افغانستان و چین میتواند ابعاد اقتصادی و بازرگانی داشته باشد و از این رهگذر سودِ فراوانی نصیب کشورِ ما سازد؛ اما مکثِ ما در این مقاله روی همکاری سیاسیِ دو کشور در محورِ میانجیگری میان پاکستان و افغانستان است که چگونهگیِ آن میتواند نقشِ خود را بر همۀ حوزهها بگذارد.
در ارزیابی روابط بینالملل و همکاریهای منطقهیی، پیش از هر خوشبینییی، باید ظرفیتهای جوانب و میزان اشتراکِ منافع و علایق را بررسی کرد. با این حساب، وقتی نامِ سه کشور افغانستان، چین و پاکستان را در کنار هم بگذاریم و بحثِ میانجیگری چین در این میان را مطالعه کنیم، بسیار زود به سبکیِ کفۀ ترازوی افغانستان و ضعفِ سیاست و دیپلماسی در آن پی میبریم.
پاکستان کشوری با انبوهِ تجاربِ دیپلماتیک و لابیگری و نفوذ در قدرتهای منطقهیی و جهانی است. این کشور چندین دهه است که با بازی با هراسها و آرمانهای قدرتهای بزرگ، انگارهها و طرحهای ویژۀ خود را به آنها قبولانده و بر طول و عرضِ توانِ نظامی و اقتصادیِ خویش افزوده است. چنین قدرتی که شاملِ همۀ سطوحِ نرم و سختِ قدرت در دنیای معاصر است، در معادلۀ میانجیگری چین برای پاکستان و افغانستان، میتواند در مقایسه با دیپلماسیِ خام و سرگشتۀ ما، رفتار چین را در مسیر اهدافِ استراتژیکِ خود مدیریت کند.
مسلماً ما نه بُنیۀ نظامی ـ اقتصادی پاکستان را داریم و نه دانشِ دیپلماسی آن را. از ضعفِ توانِ نظامی و اقتصادی که جبرانِ آن زحماتِ درازمدت میطلبد، میگذریم و فرض را بر این میگیریم که ضعفِ دیپلماسیمان را با کنار گذاشتنِ نمایندههای سیاسی و دیپلماتهای کمتجربه و دعوت از دیپلماتهای کارکشته و تیوریسینهای ورزیده جبران میکنیم. اما متأسفانه این تنها مشکلِ ما نیست، مشکلِ بزرگتر در نبود ارادۀ راسخ در رئوسِ دولت و حکومتِ افغانستان برای مقابله با مداخلاتِ پاکستان و پایانِ داستان جنگوصلحِ کشور است. در موجودیت چنین مشکلی، دیپلماسی افغانستان با پای لنگ و زبانِ الکن به استقبال از میانجیگری چین میرود و نتیجۀ آن پیروزی پاکستان در نشستِ سهجانبه با چین خواهد بود. به این معنا که پاکستان بهرغمِ همۀ مداخلات و خرابکاریهایش میتواند یک سر و گردن، حقبجانبتر و سرفرازتر از مذاکرات بیرون آید و جانبِ افغانستان را مطابق ذایقه و اهدافِ هژمونیکِ خویش به دوستانِ چینی معرفی بدارد؛ درست همان کاری که پاکستان با امریکا و دولتهای غربی در چند دهۀ اخیر و بهویژه ۱۵ سالِ پسین کرده است.
با این اوصاف، حکومت افغانستان و دستگاه دیپلماسیِ کشور قبل از قبولِ هر نوع واسطه و میانجی میانِ خود و پاکستان، باید با خود این فیصله را کنـد که آیا بهراستی خواهانِ رهایی از سلطۀ پاکستان و در نهایت، رهایی از جنگ و بدبختی است یا خیر. اگر پاسخ مثبت باشد، باید تمام نیروهای ملی و میهنی در جهتِ تدوینِ یک دکتورین و دیپلماسی شفاف و پویا در قبال پاکستان بسیج شوند و اینگونه بتوانیم این کشور را در میدان سیاست و دیپلماسی شکست دهیم. اما اگر این سوال را حکومت بیپاسخ بگذارد و بازهم همانندِ همیشه در نبود دیپلماسی و سیاست خارجیِ روشن، به استقبال از میانجیگری چین وارد گفتوگوی سهجانبه با پاکستان شود، چنین نتیجه میگیریم که سیاستِ حکومت، بقای جنگِ و بیثباتی و زخمخوردنِ همیشهگیِ مردم افغانستان از پاکستان است!
Comments are closed.