گزارشگر:محمد اسحاق/ شنبه 27 جوزا 1396 - ۲۶ جوزا ۱۳۹۶
وقتی محترم الف سرعت عکس یک صفه را در کنار دریای پارنده در فیسبوک نشر کرد. خاطرهیی را از دوران جهاد در ذهنم تازه کرد و خواستم آن را با دوستان شریک سازم. من با آمر صاحب در دفتر کارش در درۀ پارنده بودیم که به او احوال دادند مولوی صاحب محمد وزیر که از زندان رژیم کمونیستی رها شده بود، به دیدن او آمده است. آمر صاحب به کسی دستور داد که به عجله رفته مولوی صاحب را در جایی که هست نگهدارد و او خود نزدش میرود.
با او یکجا به دیدن مولوی صاحب رفتیم و او را در صفهیی در کنار دریا نشسته یافتیم که در عکس ملاحظه میفرمایید. مولوی صاحب از تجارب خود در زندان پلچرخی مطالبی گفت که همه حکایت از شهامت یک عالم دین داشت. او گفت که در جریان تحقیق از من توسط خادیستان، یک مشاور شوروی نیز حضور داشت. از من سوال شد که آیا مسعود را میشناسی؟ با خود گفتم، اگر بگویم نه، فکر میکنند ترسیدهام؛ به آنان گفتم که او را همه جهان میشناسد. از من سوال کردند که چرا با ترقی و پیشرفت مخالف هستی؟ برایشان گفتم، اگر شما یک فابریکه میساختید، من با ریش خود صحن آن را جاروب میکردم، اما از روزی که قدرت را به دست گرفتید، غیر از خرابی و ویرانی، چیزی از شما ندیدهام. با این گفته مأمور تحقیق خاد به قهر آمده دو انگشتش را در دهنم داخل کرده و خواست لبهای من را چاک کند، اما مشاور روسی او را از اینکار باز داشت.
آمر صاحب برای من گفت: مولوی صاحب بسیار انسان با غیرت است؛ مولوی صاحب محمد وزیر در برابر ظلم نظامها و فتنهها کمونیستان ملحد همیشه مثل کوه ایستاده بود. او خطیب بزرگترین مسجد پنجیشر بود و با استفاده از خطبههای نظام جمعه، نظریات خود را ابراز میداشت.
در زمان شاه یک روز بر بالای منبر رفته و گفت که ظاهر خان به کوه به شکار میرود، ولی در نماز جمعه شرکت نمیکند. اگر او بیاید و در جوی داخل مدرسه مثل مردم دیگر وضو بگیرد، رجوع مردم به دین و خواندن نماز بیشتر خواهد شد. در آن روزها ظاهر خان به شکار آهو به درۀ شابه در پنجشیر آمده بود. در یک مرتبۀ دیگر در اعتراض به منکرات رایج در دوران ظاهر شاه تصمیم گرفت نام او را از خطبۀ جمعه حذف کند. او را به ولایت پروان برده و وادار کردند تا نام شاه را در خطبه بگیرد. در جمعۀ آینده که من هم حضور داشتم، مولوی صاحب چنین گفت: … به دوام ممکله الظاهر خان و القاب المتوکل علی الله و عبد الله آن را حذف کرد.
او همچنین سد بزرگی در برابر کمونیستان بود. از منبر و موعظه بالای قبرها همواره استفاده کرده و علیه کمونیستان و نظریات الحادی آنان تبلیغ میکرد. مولوی صاحب از لغت نامۀ المنجد در سخنرانیهای ضد کمونیستیاش زیاد حواله میداد. قابل یاد آوری است که به خاطر موجودیت کمونیستانِ سرشناس در پنجشیر، مثل دستگیر و هادی و غیره؛ فعالیت آنان در این دره بسیار چشمگیر بود. مولوی صاحب مانند کوهی در برابر آنان ایستاده بود. در آن وقت از نهضت روشنفکری اسلامی خبری در میان نبود. خلقیها در زمان اقتدار خود خواستند تا مولوی صاحب را زندانی کنند، اما تعداد زیاد مردم ولسوالی را محاصره کرده و خلقیها را مجبور کردند تا او را رها کنند. بعد از عقبنشینی جبهۀ پنجشیر، مولوی صاحب به پاکستان مهاجر شد و مدتی را در آنجا سپری کرد. استاذ برهانالدین ربانی بسیار از او قدردانی میکرد.
یکی از راز های موفقیت آمر صاحب در دوران سخت جهاد و مقاومت این بود که او توانسته بود پشتیبانی علمای دینی را از جهاد و مقاومت جلب کند. روزی در دوران مقاومت مرحوم سید حسین انوری و مرحوم آیتالله عرفانی ضمن شکایت از موضعگیری بعضی از علمای خودشان اظهار داشتند که علمای شما با ایستاده شدن در پهلویتان و حمایت از شما، کار قابل قدری انجام میدهند. خداوند روح آمر صاحب، مولوی صاحب و سایر راهروان راه حق را شاد داشته باشد.
Comments are closed.