گزارشگر:احمدولی مسعود/ شنبه 27 جوزا 1396 - ۲۶ جوزا ۱۳۹۶
اینبار در شب پُر نیایش قدر، گماشتهگان انفجار و انتحار، جماعت گرم نمازگزاران و نیایشگران را به ماتمسرا مبدل ساختند، شیرازۀ زندگى و زندگانى جمعى از فقیرترین، مظلومترین، بیپناهترین، مسلمانترین و بیآزار ترین بندهگان خدا بر روى زمین را از ریشه برکندند و تار پود و هستی خانواده هایی را برای همیش تباه ساختند. همه یکصدا به قربانیان این حوادث درود میفرستیم، به وارثین همدلی و همدردی مینماییم و به وحشىترین موجودات عصر ما نفرین میفرستیم.
واما اصل مشکل ما هـمچنان پابرجاست. هـرچند ناکامى رهـبرى و دولتدارى حکومت را از دیر مدتیست هـمه میدانیم، ولى آزار دهـندهترین، مأیوسترین و نگران کنندهترین بخش این سناریوى مرگبار که هـرروز در گوشه گوشۀ کشور ما، بیرحمانه تَر از پیش تکرار میشود، اینجاست که امروزه به صداقت و ارادۀ رهبری حکومت اعتمادى باقى نیست.
وقتی رهبری موجود برای مردم موعظۀ تحمل شرایط سخت، دعوت به اتحاد، همبستگی و شعارهایى ازین قبیل مینماید، این شعار ها نه با ذهـنیت و عملکرد خودشان، نه با سیاست و صداقتشان، نه با نحوۀ رهـبرى، مدیریت و کار روزمرهگیشان قطعاً همخوانی ندارد، جور نمیآید، غیر طبیعی، نا همگون و غیر قابل جمع میباشد.
این موعظهها، خطابهها، هشدارها، از جانب دولتهای مقتدر، رهبریهای قابل اعتماد برای ملت هایشان قابل سنجش است، اما از آدرس رهبری و حکومتى که حالا هـمه میشناسیم، از حد یک شعار ناصادقانه، یک فرافگنی و تزویر تازه، یک امر عوامفریبانه به عنوان یک سیاست بیرون نمیشود.
اگر آمارى گرفته شود، چه تعدادى از مردم به خود حکومت و به صداقت و ارادۀ رهـبرى آن اعتماد دارند، تکلیف هـمه معلوم میشود.
Comments are closed.