گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 25 سرطان 1396 - ۲۴ سرطان ۱۳۹۶
بعضیها چنان از کسی و یا چیزی دفاع میکننـد که ناخودآگاه میگویی ای کاش دفاع نمیکردند!
شاهحسین مرتضوی سخنگوی ریاست جمهوری که به صورتی هیجانزده در برجستهسازی فعالیتهای شخص رییسجمهوری دست و آستین بر زده، به جای اینکه واقعاً از موقعیت حقوقیِ سخنگوی ریاستجمهوری سخن بگوید، از موقعیت فردی خاص دفاع و تمجید میکند؛ مثل این است که او بیشتر از اینکه به نهاد و ساختاری به عنوان ریاست جمهوری تعهد داشته باشد، به شخص رییس جمهوری و نزدیکانِ او در ارگ متعهد است. او در یکی از آخرین پستهای فیسبوکی خود، بدون آنکه واقعاً دلیل خاصی داشته باشد و یا بتوان منطقی برای توجیه آن دست و پا کرد، ناگهان جوگیر شده و فکر کرده است که آقای غنی واقعاً موجودی استثناییست که هیچ بدیلی در جهان برای او نمیتوان متصور شد.
آقای مرتضوی در پستِ خود ضمن گذاشتنِ تصویری از رییس جمهور غنی چنین مینویسد: “هر روز حداقل ۱۶ ساعت کار میکند. صبح را با مطالعۀ گزارشهای امنیتی آغاز میکند. تنها از ساعت ۱۲ تا ساعت ۲ بعد از ظهر وقفه دارد. روز چهارشنبه پس از حضور در مراسم تشـییع جنازۀ مرحوم اکمل غنی، دوباره جلسههای کاری را ادامه داد. امروز نیز بعد از ختم مراسم فاتحۀ کاکای خود بعد از ظهر را به نشستهای کاری اختصاص داده است. مطمین هستم اینهمه تلاش میتواند برای افغانستان نتایج خوبی را به همراه داشته باشد.”
آرزوی آقای مرتضوی، آرزویی خوب و انسانی است و در این مورد هیچ مشکلی وجود ندارد؛ اما در نوع برخورد و بزرگنمایی او از شخص رییس جمهوری، با توجه به موقعیت کاریِ آقای مرتضوی، میتوان اشکالهای فراوانی را شاهد بود. اگر چنین پستی را فردی که در دولت و باز در موقعیت سخنگوی ریاست جمهوری کار نمیکرد، میگذاشت، شاید میشد آن را به پای ارادت و علاقۀ او به شخص رییس جمهوری گذاشت و بر آن خُرده نگرفت؛ اما وقتی سخنگوی ریاست جمهوری چنین نوشتهیی را نشر میکند، باید نسبت به نیت و برخورد او شک کرد.
من گاهی که توصیفهایی از این دست را در مورد مقامهای دولتی و بهویژه رییس جمهوری میبینم و میخوانم، به یاد سریالهای ترکی از حاکمان عثمانی میافتم. شاید چنین روالی در تمام نظامهای فردمحور که شاهان خود را سایه و نایبِ خدا بر زمین قلمداد میکردند و باور داشتند که حرف و سخنِ آنها حرف و سخنِ خداست، روالی طبیعی و عادی بوده باشد، ولی در نظامهای فعلی و در جهانِ فعلی نه تنها که محلی از اعراب ندارد، بل بسیار ناپسند به نظر میرسد.
آیا شما گاهی دیدهاید که چنین سخنانی را در وصف رؤسای جمهورِ کشورهای دیگرِ جهان کسی گفته باشد و یا بگوید، به استثنای کوریای شمالی و ونزویلا و چند کشور دیگر که خط مشیِ سیاسیِ آنها کاملاً روشن است. اینگونه توصیفها به جهانی دیگر ارتباط دارد و نمیتواند آیینهدار ذهنیتِ مدرن باشد که نوع نگاه آن به انسان، دیگر آن نگاه کاریزماتیک و الهیاتی نیست.
در نظامهای غیرمدرن به دلیل سلسلهمراتبِ خاصی که برای جامعه متصور بودند و از طریق آن برای سلطهپذیر کردنِ انسانها مشروعیت ایجاد میکردند، توصیف و تملقگویی چنان رواجی عام و خاص مییافت که به بخشی از زندهگی اجتماعی جامعه مبدل میشد. اگر کسی در این خصوص کوتاهی میکرد، بدون شک در زندهگی به مشکلاتِ بزرگی برمیخورد که میتوانست زندهگی و حیاتِ او را تهدید کنـد.
نظامهای تکمحور، نظامهای تملقخواه و تملقگرا اند. تملق در چنین نظامهایی یکی از پیششرطهای نزدیک شدن به قدرت و شاه است. آنانی که در طلبِ موقعیتِ برتر و آسوده بودن اند، بدون شک بهترین ابزارِ راه یافتن به هدفهای خود را از راه تملق و چاپلوسی بهآسانی بهدست میآورند. در نظامهای پیشامدرن بحث بر سرِ تواناییها و شایستهگیهای افراد نیست، بل بحث اصلی و محوری در مورد وفاداری آنها به شاه است. شاهان عثمانی وقتی میخواستند کسی را بکشند که بهآسانی هم میکشتند، دلیل آنها این بود که در وفاداری به شاه و سلطان دچار اشتباه شده است.
از جانب دیگر، چرا آقای مرتضوی میخواهد ثابت کند که رییس جمهوری شانزده ساعت در شبانهروز کار میکنـد؟ مگر رؤسای جمهور سابق و یا از دیگر کشورها کمتر از این کار میکردند و میکنند؟ آیا آقای کرزی در زمانِ خود کمتر از آقای غنی مشغول کار بود؟ آیا بارها از راه رسانهها نشنیدهایم که داکتر نجیبالله فقط چند ساعتِ محدود در شبانهروز استراحت میکرد و بیشتر وقتهای خود را به کارهای دولتی مصروف بود؟
اما بخش بزرگی از آنچه که به نام کار و فعالیت رؤسای جمهور سکه زده میشود، واقعاً کار نیست. دیدار با فلان آدم و یا سفیر و نمایندۀ فلان کشور و یا شرکت در فلان نشست، چه فعالیتِ مهمِ ذهنی و عملییی میتواند باشد؟ اگر میزان اندازهگیری کار رؤسای جمهور اینگونه باشد، میتوان ساعاتِ خواب و نان خوردنِ آنها را نیز بخشی از کارشان به شمار آورد.
اگر آقای مرتضوی این موضوع را متوجه شود که رییس جمهوری به جای شانزده ساعت، ۲۴ ساعت کار میکند، آنگاه واقعاً از پُستی که گذاشته نادم خواهد شد!
کار رؤسای جمهور وقتی ارزش دارد که بتوانند تغییراتی را که جامعه مطالبه میکند، به وجود آورند. از سوی دیگر، چاپلوسی و تملق به هیچ انسانی شایسته نیست؛ زیرا تملق گفتن به همان میزان که میتواند به جانبِ تملق زیانآور باشد، به شخصِ تملقگوی نیز مضر است و کرامتِ انسانیِ او را مخدوش و وی را نزد دیگران حقیر میسازد.
Comments are closed.