احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر عبدالکریم سروش/ چهارشنبه 28 سرطان 1396 - ۲۷ سرطان ۱۳۹۶
در بارۀ مرگ این نابغۀ نادرۀ نازنین، مرحوم مریم میرزاخانی که حقیقتاً با درگذشت او، دل همۀ ما گریست، دل ایران گریست، دل دانشگاهها گریست، دل عالم گریست، دل ریاضیات گریست و غمی بود، خسارتی بود، زیانی بود برای جامعۀ ایرانی و جامعۀ بشری.
البته نظام عالم و تدبیر جهان به دست ما نیست و نمیدانیم که بر اساس چه حکمتی میگذرد و میگردد. امّا آنچه که نصیب ما است، اندوه و افسوس بسیار است و امیدواریم که از اینگونه اندوهها برای ما و ملّت ما کمتر رخ دهد.
سرمایۀ بزرگی را درباختهایم و حق داریم که آزردهخاطر و اندوهگین باشیم. من از مرگ این عزیز ارجمند حقیقتاً هم متأسفم و هم متأسف نیستم. متأسفم به سبب اینکه سرمایۀ بزرگی را از دست دادهایم. به درگاه خدا دعا کردیم، همه دعا کردیم، اما خداوند در اجابت دعوات الزامی و اجباری ندارد. او میداند که چرا بعضی را مستجاب میکند، چرا نمیکند! اما ما با دلهای سوختۀمان میتوانیم به خداوند بگوییم که بیش از این دل ما را نسوزاند و در جزای رنجی که این مرحومه برد، پاداش بزرگی به او عنایت کند. فرشتگان را بفرستد تا او را در آغوش بگیرند و حیات معنوی پُر کمالی نصیب او کند. این تأسف ما است.
و امّا چندان هم متأسف نیستم برای اینکه مریم رزق خودش را در این جهان به خوبی خورده بود. رزقش کلانتر از رزقی بود که نصیب ما شده است. عمر بلند یکی از رزقهایی است که خداوند نصیب آدمی میکند. انواع نعمتها و رزقهای دیگر هم هست که آدمیان دارند. عمر بلند به تنهایی، به خودی خود واجد چندان ارزشی نیست. این کوهها را ببینید، هزاران سال است که هستند بدون کمالی، بدون تغییری، بدون تحوّلی!
آدمی است که عمر میکند، و عمر یعنی کمال یافتن. و هر چه کمال آدمی کمتر، عمر او کوتاهتر، ولو صد سال، صد و بیست سال عمر کند!
جوانی پیش من آمده بود. گفت: یک دعایی شما به من بیاموزید که برای طول عمر باشد! گفتم: من بلد نیستم. این دعا را شاید در کتابهای دعا بتوانید پیدا کنید. ولی من یک چیزی غیر دعا بلدم به شما یاد میدهم که عمر شما طولانی بشود.گفت: چیست؟
گفتم: یکی علم است، یکی هم عمل نیک! با این دو تا عمر آدمی بلند میشود، نه اینکه از نظر ماهها و سالهای نجومی، بلکه کیفیت عمر بالا میرود. یک شخص عالم هر یک روز عمرش، معادل ده روز عمر شخص جاهل است. یک سال عمرش معادل ده سال آن دیگران است.
مریمی که چهل سال عمر کرد، چهارصد سال عمر کرده در چشم من و لذا متأسف نیستم. هم عمر بلندی داشت هم انبانی پر از کمال داشت، هم نام نیک داشت و به قول سعدی:
دو چیز حاصل عمر است نام نیک و ثواب
وزین دو درگذری کل من علیها فان
همه رفتنی اند، همه رونده اند، لذا عمر بلندی داشت بحمدالله و رزق واسع و کلانی داشت.
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانکه بد مرگیست این خواب گران
آدمی بر خویشتن باید نگران باشد که مبادا عمر بلندی را، ولی بیحاصل در این عالم سپری کند. من از یک جهت هم به مریم غبطه میخورم! غبطۀ من چیست؟
من مطمینم که مریم یکی از تجربههای ناب و نادر این عالم را با خویشتن داشته است و آن عبارت است از مواجهۀ پُر جمال حقیقت! من اندکی این را درک میکنم و حس میکنم کسانی که اهل کشف اند، اهل شهود اند و اهل دریافتهای وجدانی اند، به خوبی میدانند که وقتی که احساس میکنند یک حقیقتی به آنان چهره میگشاید، حالا چه پس از زحمتهای بسیار و چه ناگهان در اثر عنایت ویژهیی که نصیب آنان میشود، به دنبال چیزی میگردند و ناگهان آن چیز، چهرۀ خندان خود را به آنان نشان میدهد، بهجتی نصیب آنان میشود که قدر ده تا عمر است، قدر ده تا عمر است، واقعاً.
کشفهایی که مریم در ریاضیات کرده بود، بنده از آنها سر در نمیآورم، ما ریاضیمان در حدّ جمع و تفریقی است که بلدیم! امّا خوب آن درکهای عالی و متعالی نصیب او شده بود و آن حقیقتهایی که پیدا کرده بود و به قول خودش، در این جنگل تاریکی که دویده بود، ولی در پایان جنگل ناگهان نور آفتاب از پشت درختها ظاهر شده بود، چنان که گفتم، شادییی نصیب او کرده بود، لبخندی بر لب او نهاده بود، بهجتی در دل او افکنده بود که به صد عمر میارزد.
صد نسل میگذرد که آدمیان بیایند و بروند تا یکی دو تا از آن میان چنین نصیب، چنین رزق واسع و چنین لطف کلانی نصیبشان بشود. به همین سبب، گرچه که متأسفیم، امّا مطمینیم که او حظّ بزرگی از این عالم برد. میراث گرانقدری از خود به جا نهاد. نام نیکی به جا نهاد، تحسین همهگان را به خود جلب کرد. افتخاری آفرید و امیدواریم که در آن جهان هم زندهگی معنوی پُر کمالی را بعون الله ادامه دهد.
رحمت خداوند بر او باد. رحمت خداوند بر همۀ دوستان و عزیزان باد. از خداوند میخواهیم که چنین عمر پُر برکتی را و پُر بهجتی را نصیب ما هم بکند.
Comments are closed.