احمدولی مسعود در گفت و گو با خبرگزاری‌تسنیم: حکومت وحـدت ملی افغانستان در آستـانۀ فروپـاشی است

گزارشگر:یک شنبه 1 اسد 1396 - ۰۱ اسد ۱۳۹۶

اشاره: احمدولی مسعود، برادر احمدشاه مسعود و از رهبران سیاسی برجستۀ افغانستان معتقد است که غنی با سیاست‌های مستبدانه‌‌یی‌که در حکومت‌داری در پیش گرفته به‌زودی حکومت وحدت ملی را به پرتگاه سقوط خواهد برد.

mandegar-3———————————————————

احمدولی مسعود طراح طرح آجندای ملی و رییس عمومی بنیاد شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، با قاطعیت معتقد است حکومت وحدت ملی افغانستان در آستانۀ فروپاشی قرار دارد، او می‌گوید تمامی برنامه‌های «اشرف‌غنی» رییس‌جمهور افغانستان مبتنی بر یک روحیه استبدادطلبی است و تمامی مشکلات این سه ساله که هنوز چتری به نام وحدت ملی ایجاد نشده ریشه در همین روحیه استبدادطلبی غنی دارد.
احمد ولی مسعود، در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرگزاری بین‌المللی تسنیم، رُخ‌دادهای اخیر کابل به ویژه ایتلاف برخی دولت‌مردان این کشور در انقره را ضربه‌یی جدی به حکومت افغانستان توصیف کرد.
او همچنین در ارتباط با موضوعات دیگری چون پشت پرده‌های حضور حکمتیار و علت نزدیکی او با اشرف‌غنی، جنبش رستاخیز تغییر و سرکوب‌گری معترضان، نگاه قومیتی رییس‌جمهور افغانستان و تأثیر حضور افرادی چون عبدالرشید دوستم در رأی‌آوری غنی در انتخابات صحبت کرد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید
تسنیم: ضمن عرض ادب و احترام، جناب مسعود در ابتدا بفرمایید نظر حضرتعالی در ارتباط با ایتلاف «شورای عالی نجات افغانستان» با محوریت عطا محمد نور، ژنرال دوستم و محمد محقق چیست؟ آیا این ایتلاف را موثر می‌دانید؟ علت عدم حضور شما در این ایتلاف چه بود؟
احمدولی مسعود: به نظر من وقتی چهار نفر از بزرگان حکومت (ژنرال دوستم، عطا محمد نور، محمد محقق، صلاح‌الدین ربانی) از ساختار دولت خارج شوند به معنی ضربه‌یی بسیار بزرگ به پیکرۀ دولت است، اشرف‌غنی، رییس‌جمهور افغانستان متأسفانه در تمامی این سه سال نتوانست چتری ملی به نام دولت را ایجاد کند و همه را با خود همراه سازد، این ناتوانی تا آنجا پیش رفته که امروز می‌بینیم شاکله‌های اصلی حکومت وحدت ملی با خروج خود، حکومت را تا آستانه فروپاشی سوق داده‌اند.
به طریقی می‌شود گفت معنای ایتلاف شکل گرفته در ترکیه هم همین است، خروج از دولت و اتحاد در مقابل دولت، آن هم دولتی که مشروعیتش روزبه‌روز رو به افول است.
اما سوال اینجاست که در قدم بعدی واقعا این ایتلاف چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ این صحبت‌های بعد است که آیا این ایتلاف می‌تواند یک جایگزین مناسب برای حکومت و یا کمکی برای دیگر نیروهای سیاسی باشد یا خیر؟ این موارد در موضوع ایتلاف شورای نجات را باید بگذاریم کمی زمان بگذرد و بعد در موردش نظر بدهیم اما آنچه مشخص و روشن است پیام این ایتلاف است که نشان از فروپاشی حکومت دارد.
در حال حاضر پیش‌بینی‌هایی که می‌شود در ارتباط با این ایتلاف کرد این بوده که در مرحله نخست آنچه که برداشت می‌کنم این است که خروج اصلی‌ترین نفرات حکومت چون معاون رییس‌جمهور که در تیم تحول و تداوم، معاون رییس‌اجرایی که در تیم اصلاحات و همگرایی بود و بالاخره افراد رده بالای حزب جمعیت اسلامی افغانستان به معنی این بوده که دیگر چیزی برای حکومت نمانده، مشروعیتش را از دست داده، قابل قبول نیست و در آستانۀ سقوط قرار دارد.
نباید فراموش کنیم که این جریان‌هایی که از داخل حکومت افغانستان خارج شده‌اند، مهره‌های قدرت‌مندی هستند که برای تیم کرزی رأی‌آور بودند و گرنه اشرف‌غنی و تیم همفکرش که ریشه مردمی نداشته و ندارند و اتفاقاً رأی هم نداشتند، ما به یاد داریم که در انتخابات قبل از این دوره اشرف‌غنی تقریباً یک و نیم تا دو درصد رأی بیشتر نداشت و به یک‌باره توانست آن همه رأی را جمع کرده و پیروز انتخابات شود، علت چه بود؟ حضور همین افرادی که امروز از سایه حکومت خارج شده‌اند برای غنی رأی آورد و مشخصاً امروز هم در نبود کسانی چون نور، دوستم، محقق و ربانی رأی عمده مردم هم از بدنه دولت خارج و تمام مشروعیت حکومت وحدت ملی بطور جدی زیرسوال می‌رود.
تسنیم: جناب مسعود، نظرتان را در ارتباط با ورود حکمتیار به کابل بگویید، اصلاً برنامه آمدن وی به کابل در این شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان به چه علت بود؟ با وجود این همه شعار که حکمتیار مشوق طالبان برای صلح خواهد بود، آیا فکر می‌کنید وزنه حکمتیار برای تغییر شرایط آنقدر سنگین هست؟ یعنی تاثیری در تشدید جنگ و یا ترغیب برای صلح دارد؟ اگر موضوع صلح مطرح بوده پس داستان توزیع سلاح به افراد وابسته به حزب اسلامی در شمال افغانستان دیگر چه حکایتی است؟
احمدولی مسعود: ببینید این ادعای دولت که می‌گوید حزب اسلامی و حکمتیار به روند صلح پیوسته و قانون اساسی افغانستان را قبول کرده‌ و سلاح‌ها و افراد مسلح خود را تحویل دولت خواهند داد، اینها تنها ادعای دولت و شخص حکمتیار است ولی واقعاً حقیقت چیست؟ هنوز معلوم نیست که حکمتیار چه می‌خواهد، من فکر می‌کنم در واقع، حکمتیار می‌خواهد بخشی از حکومت باشد و یک نوع ایتلاف میان اشرف‌غنی با خودش را شکل دهد، نظر من این است که ما امروز نباید این دست از حرف‌های حکمتیار که می‌گوید از کارهای گذشته پشیمانم و برای صلح آمده‌ام را جدی بگیریم بلکه باید به دنبال وجوه مشترک حکمتیار و غنی باشیم چرا که هدف حکمتیار بیشتر حضور در حکومت و نزدیکی با غنی و راه‌اندازی یک ایتلاف با محوریت این دو نفر است و اما صحبت از تأثیر حضور او در شرایط فعلی افغانستان کردید، ببینید حکمتیار همان طوری که در جنگ هم تأثیر نداشت امروز با آمدنش در صلح نیز تأثیری نخواهد داشت، با نگاهی به دو یا سه ماه گذشته شاهدیم که با وجود صلح حزب اسلامی با حکومت وحدت ملی، جنگ‌ها شدیدتر شده و فاصله ما از صلح دورتر، این تناقضی است که نباید از آن غفلت کرد.
گرچه این را هم بگویم، روند صلح دولت افغانستان تاکنون هیچ دست‌آوردی نداشته و روندی ناکام بوده است که نه تنها شعله جنگ را خاموش نکرده بلکه شاهد تشدید ناامنی‌ها هستیم و با درنظرگیری تمامی این موارد باید گفت متأسفانه صلح بسیار دور است و دست‌مان به این راحتی به برقراری آرامش در افغانستان نخواهد رسید.
تسنیم: در ماه‌های اخیر شاهد شکل‌گیری جنبش رستاخیز برای تغییر بودیم، از طرفی معترضان خواستار رسیده‌گی بیشتر به وضعیت امنیتی افغانستان و به‌ویژه ناآرامی‌های کابل بوده‌اند و از سویی شاهد سرکوب معترضان از سوی دولت بودیم، موضع شما در قبال تظاهرات‌های اخیر و به ویژه جنبش رستاخیز چیست؟
‌احمدولی مسعود: چیزی که شما دیدید در مدت دو ماه اخیر که جوان‌ها آمدند و تظاهرات کردند، تصویری از یک مطالبه بر حق بوده و اینها خواستار تغییر هستند، یقیناً آینده‌سازان افغانستان این جوانان تحصیل‌کرده و پویا هستند که فهم کاملی از شرایط افغانستان دارند، این جوانان در واقع هم دکتران افغانستان هستند و هم درد افغانستان را می‌فهمند و هم با درد افغانستان زنده‌گی کرده‌اند.
باید این را بگویم که جوانان پیشتازی که در جنبش‌های تغییر، جنبش تبسم و یا جنبش روشنایی حضور داشته و دارند در واقع یک درد بزرگ از افغانستان را در وجود خود حس می‌کنند، از جنس آلام ملت بوده و به همین دلیل این افراد همیشه مورد حمایت ما بوده و هستند.
ما می‌دانستیم که دولت در این بخش‌ها بسیار ضعیف است که بود و در مقابل معترضان دستپاچه شد و به همین دلیل بر روی جوانان شلیک شد، آنان نتوانستند با جوانانی که به‌خاطر مبارزه با تروریسم ایستاده بودند با یک زبان تفاهم صحبت کنند و در حقیقت حکومت به جای هم‌نوایی، هم‌دلی و هم‌زبانی با آنان و به جای تشکر از آنان به دلیل بیداری ملت اقدام به سرکوب‌گری آنان کرد.
گویا حکومت فراموش کرده که این سرکوب‌گری در تاریخ افغانستان ثبت خواهد شد و یقیناً این اقدامات نمی‌تواند خواست مردم افغانستان را عقیم سازد، این جوان‌ها که امروز جمع شده‌اند در آینده به جمع بزرگتری از مردم مبدل خواهند شد و در نهایت یک ملت به‌پاخاسته و آماده، مطالبه حق ملت را خواهد کرد و در این میان آنانی که معترضان را سرکوب کردند در حقیقت تاریک‌ترین نقطه‌های تاریخ این کشور هستند.
به طور مثال، دولت اگر خواستار اجرای توافق‌نامۀ حکومت وحدت ملی می‌بود این بحران دامن‌گیر این کشور نمی‌شد و حال نیز من فکر می‌کنم با اجرای این معاهده یک بخش از بحران افغانستان حل خواهد شد و اگر حکومت این اقدام را انجام ندهد ما به این فکر هستیم که از تمام نیروهای موجود، یک نیروی مشروع در این بخش ایجاد شود و این نیروی مشروع بتواند که یا بر سر حکومت فشار آورده و یا خودشان یک اجماع یا یک برنامه ایجاد کنند، زمانی که ما اجماع می‌گوییم منظور ما این نیست که هر فرد برود برای خود یک تشکیلاتی را ایجاد کند، به نام جرگۀ سنتی، نه و بطور مثال کاری که اشرف‌غنی انجام می‌دهد که می‌گوید ما اجماع علما را خواهیم آورد و یک سری صحبت‌های سرشار از فرافکنی و فریب‌کاری، خیر…
وقتی ما صحبت از اجماع می‌کنیم باید جایگاه قانونی و حقوقی این صحبت را در نظر بگیریم و روندی را شروع کنیم که بتواند افغانستان را از این بحران خارج سازد.
اگر حکومت این اجماع را نمی‌تواند تشکیل دهد می‌بایست این کار به یک نهاد مشروعیت‌بخش که بتواند این اقدامات را انجام دهد، سپرده شود، در تاریخ افغانستان دیده شده که چنین نهادهایی می‌توانند افغانستان را نجات دهند، به هر صورت ما باید در محور قانون حرکت کنیم، اما در عین حال آنچه که بسیار اهمیت دارد تغییر است و تا زمانی که ساختارهای سیاسی این نظام تغییر نکرد یقیناً افغانستان نمی‌تواند به تعادل برسد و زمانی که به تعادل نرسیم، بی‌برنامه‌گی همچنان ادامه دارد.
حرف ما اینست که یا اینگونه تغییر در ساختار سیاسی حکومت افغانستان ایجاد شود و یا این که کشورهایی که در روند افغانستان دخیل هستند اینها به یک تفاهم برسند تا افغانستان را آرام گذاشته و این کشور را میدان تقابل خود قرار ندهند.
تسنیم: جناب مسعود! براساس صحبت‌هایی که قبلاً مطرح می‌شد، قرار بود توافقاتی صورت گیرد و قانون اساسی تعدیل شود و حکومت از ریاستی به پارلمانی تغییر کند اما این هم به بن‌بست خورد، علت چه بود؟
احمدولی مسعود: علت این امر عدم ارادۀ رییس‌جمهور افغانستان در این زمینه بود، اشرف‌غنی می‌خواهد افغانستان را همان‌طور مثل گذشته داشته باشد، قدرت را تک‌محور و با انحصارطلبی نگه دارد و با ابزار نو ولی افغانستان را با همان سیاست قدیم دوباره رجعت دهد، اشرف‌غنی دوباره می‌خواهد مناسباتی که جهاد و مقاومت افغانستان آنان را نابود ساخته دوباره احیا سازد و دلایلش همین‌ها بود که گفتم و به همین خاطر تغییر ایجاد نکرد.
سند مشروعیت و توافق میان دو تیم وجود داشت تا یک تعادل در نظام شکل گیرد، ولی اشرف‌غنی اراده نکرد و به‌خاطر ذهنیت قدیمی و سنتی که قبلاً توضیح دادم او نخواست که این تغییر اجرا شود.
اشرف‌غنی در واقع به دنبال انحصار قدرت است و می‌خواهد قدرت را متمرکز در دستان خود داشته باشد و به شیوه عبدالرحمان خانی افغانستان را اداره کند و حکومت انحصارگرا و یک دست باشد تا با مشت آهنین بر سر مخالفین خود بکوبد که البته این خیال است و غیرممکن.
آنچه که اشرف‌غنی در پیش گرفته تلاش برای ایجاد یک استبداد مطلق در افغانستان بوده و این فکر و برنامه و استراتژی غنی است، تا امروز او اگر حمایت از خارج از کشور دارد به‌خاطر همین استبدادش است و تمام اقدامات داخلی غنی نیز به همین خاطر است و حتا اگر از نام قوم خاصی استفاده می‌کند، نه به خاطر آن قوم بلکه به خاطر خواست‌های شخصی است، حتا درگیری‌های سیاسی و اختلافاتی که ایجاد می‌کند در همین راستا بوده، منافع شخصی از طریق استبدادگری که به نظر من این یک ذهنیت مریض است که در افغانستان نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد.
تسنیم: جناب مسعود! سوال ما از حضرتعالی در ارتباط با حضور داعش در افغانستان است، پشت پرده حضور داعش در افغانستان چیست؟ این گروه تروریستی از طریق چه کسانی حمایت می‌شوند و دیگر اینکه چه تفاوتی میان داعش و طالبان در افغانستان وجود دارد؟
احمدولی مسعود: به نظر من داعش محصول و تولید کشورهای منطقه و فرامنطقه و در واقع تولید رقابت‌های استراتژیک کشورهای منطقه‌یی و فرامنطقه‌یی هستند چراکه قدرت‌های بومی برای تشکیل چنین گروه‌هایی آنقدر توانایی ندارند، ببینید نباید فراموش کرد که در افغانستان فعلاً مراکز قدرت زیادی وجود دارد و کشورهای زیادی نیز در محور افغانستان منافع استراتژیک خود را دنبال می‌کنند به همین دلیل است که جنگ های نیابتی ادامه‌دار بوده و مدام نیروهای بیشتری به همان دلایلی که گفته شد در افغانستان مستقر می‌شوند.
این که سرانجام این کشمکش‌ها به کجا خواهد انجامید به نظر من این یک بازی بسیار بزرگ است که در این بازی هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد، چرا؟ به این دلیل که کشورهای بسیار زیادی از جمله سازمان‌های اطلاعاتی قدرت‌های بزرگ در افغانستان و ناامنی‌های این کشور دخیل هستند به‌طوریکه این کشور تبدیل به میدان کشمکش قدرت‌های بزرگ شده است و شرایط تا جایی پیش رفته که خود آنان نیز نمی‌دانند تا کجا پیش خواهند رفت و سرانجام چه خواهد شد؟ شاید برنامه و منافع دقیق خود را دارند و بر آن واقف هستند اما اینکه با این شرایط آنان چه نتیجه‌یی می‌گیرند و چه سرنوشتی در انتظار افغانستان است، از مواردی بوده که متأسفانه اصلاً در برنامه آنها جایی ندارد و فقط به دنبالت امین منافع خود هستند.
متأسفانه بدبختی و بیچاره‌گی مردم افغانستان هم از بدشانسی آنان است که یک دولت بسیار ضعیف دارند و اکثریت رهبران حاضر در دولت وابسته به یکی از قدرت‌های بیرونی هستند، به همین دلیل است که هیچ امیدی از این حکومت نمی‌توان داشت، حکومتی ضعیف، وابسته و کوتاه‌نگر که خود هم نمی‌داند به کدام طرف در حال حرکت است، نیروهای سیاسی هم که فعالیت پراکنده داشته و نمی‌دانند که چه باید کنند و به کجا برسند و در حقیقت سازمان یافته‌گی میان این نیروها وجود ندارد که بتوانند به مردم این اطمینان را بدهند.
گاهی شما می‌شنوید که ستون پنجمی‌ها در دستگاه حکومت حضور دارند و پراکنده‌گی در دولت دیده می‌شود، معنی این حرف این است که یک حکومت منسجم و منظم و با برنامه که قابل اعتماد و برای ملت باشد، نداریم و این بزرگ‌ترین مشکل ماست.
با شرایط موجود از این حکومت به اندازه ذره‌یی نباید امید و انتظار داشت، این حکومت یک حکومت ناکام بوده که به دنبال یک سری فکرهای عجیب در افغانستان است که هیچ همخوانی با منافع افغانستان ندارد و قطعا نمی‌تواند در این شرایط به این کشورکمک کند.

منبع: خبرگزاری تسنیم

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.