احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شمسالحق آریانفر/ چهار شنبه 11 اسد 1396 - ۱۰ اسد ۱۳۹۶
جریان جدیدی در کشور زیر نام «محور مردم» اعلام شد. اعضای آن برمیتابد که رهبری عقب پردۀ این حرکت را حامد کرزی، رییسجمهور پیشین به دوش دارد و این حرکت تلاشی است برای قدرتیابی جناب کرزی در انتخابات بعدی. به این مناسبت خاطرهیی بهیادم آمد که حدود یک ماه قبل از ختم حکومت ۱۲ سالۀشان، به وقوع پیوست.
حامد کرزی روز ۲۳ سنبلۀ سال ۱۳۹۳ برابر با ۱۴ سپتمبر ۲۰۱۴، برای ۴۹ تن از فرهنگیان کشور نشان غازی میربچه خان را اهدا کرد که نگارنده هم در آن شمار بود. بعد از توزیع نشانها، سه تن از شعرا: محترم واصفی، سناتور بدخشان قصیده بلند، جناب مظلومیار شاعر پشتو، منظومۀ طولانی در ده صفحه و باری غیرت، شعری را که گفتن حین حضور جناب کرزی در ارزگان در عقرب ۱۳۸۰ سروده، ارائه کردند. استاد باوری رییس دانشگاه خوست در رابطه به آثار باستانی خوست و غزنی صحبت کرد.
این زمانی بود که دوتیم انتخاباتی، نسبت تقلب در انتخابات در مقابل هم قرار داشتند و کشور در بحران عمیق فرو رفته بود که بر همه این جریانات جناب کرزی صاحب اشراف داشت. بدون برنامۀ قبلی اجازۀ صحبت گرفتم و گفتم: به نام خدا و به اجازۀ جناب رییس صاحب جمهور. نمیخواستم صحبت داشته باشم، اما اگر این برنامه توزیع جوایز وقتی نشر شود، مردم خواهند گفت که رفتید و جایزههای خود را گرفتید و حتا یک کلمه از بحران و بیداد این جامعه و وضعیت اسفبار ما نگفتید، مگر رسالت روشنفکر همین است؟ از اینرو عرض میکنم:
ملت ما در کنار فراوان میراثهای ارجمند، دو میراث و افتخار بزرگ معنوی دارد که از آن دریچه میتوانیم با جهان سخن بگوییم؛ نخستین میراث ما شعر است. از هزار سال قبل، شاهکارهای ادبی داریم. از زمانی که شماری از قدرتهای امروزی الفبا نداشتند و از برخیها نشانی در جهان نبود. شاعران به محضر شاه میرفتند، شعر هدیه میکردند. امروز هم شاعران ما شعرهای را خدمت شما تقدیم کردند .میراث پُرافتخار دیگر ما عرفان است. عرفا وقتی با شاهان مقابل میشدند، هُشدار میدادند و شاه را متوجه عاقبت کار وآفریدگار میساختند.
روزی هارون الرشید با عارف بزرگ زمانش ابن سماک مواجه شد. از ابن سماک خواست تا او را نصیحت کند. ابن سماک گفت: ای مرد تو بر خلق خدا گماشته شدهیی، خویشتن را نگر و چیزی مکن که سزاوار خشم آفریدگار شوی. تو برجای صدیق نشستهیی، تو برجای فاروق نشستهیی، تو برجای ذیالنورین نشستهیی و توبرجای مرتضی علی نشستهیی. زود به فکر خود شو و بر خود رحم کن. چون امیری، عدالت کن و با خلق خدا نیکی نما.
زمانی پادشاه روم علاالدین کیقباد، قصری با شکوهی ساخت و از سلطان العلما پدر مولانا جلالالدین محمد بلخی که به آن دیار مهاجر بود، خواست تا مهمان او باشد و از قصر دیدن کند. همچنان که شما هم چند روز قبل قصر سپیدار را افتتاح کردید و شماری را به تماشای آن دعوت نمودید.
میگویند، سلطان العلما بعد از مشاهدۀ قصر خطاب به شاه گفت: برای دفع خیل و منع سیل نیکو بنیادی نهادی، اما سیر دعای مظلومان را چه توانی کرد که از هزاران برج و بار میگذرد. جهدی کن تا حصار عدل و احسان را درست بنیان کنی.
هدف از دو روایت این بود تا دو موضوع را یاد کنم که مردم را به جان رسانیده است: بحران انتخابات و فقر و مظلومیت مردم.
مشکل انتخابات را شما میتوانید حل کنید. شما در جریان قضایا هستید و میزان حقانیت هر دو طرف به شما روشن است. بنابراین، اگر آنان در جای دیگر ادعای فراوان داشته باشند، در مقابل شما چنان نمیتوانند، زیرا به قول عامۀ مردم، آن وقت خواهید گفت: پیش پنج هم پنج، پیش صاحب پنج هم پنج. شما مسوول مملکت هستید، شما بر انتخابات اشراف داشتید و در جریان قضایا هستید. شما میزان حقانیت هر یک را نیز خوب میدانید. عقد و حل این مسأله به شما پیوند دارد. این مشکل را حل کنید.
سخن دیگر اینکه مردم از فقر و بیکاری به فریاد رسیده اند. یک شهر یا یک کشور به گدا تبدیل شده است. زمانی انوری شاعر نامۀ به سلطان سنجر نوشت انوری از ظلم و فساد حکام سلطان و مظلومیت مردم و دفع ظلم از آنان، چنین نوشته بود: اگر روا میداری که پوستین از جان مردم بر کنند، باری روا مدار که پوست از آنان بر کنند.
با این یادآوری تمنا داریم برای حل بحران انتخابات و پایان بیچارهگی مردم، دست به کار شوید. تداوم این وضع با هیزمافگنی دشمنان و نافهمی مخالفان، ملت را به افتراق و کشور را به تباهی میبرد. شاید وضعیت به گونهیی شود که شما بهتر از ما میدانید.
بعد کرزی گفت: من تا ۲۰ روز قبل با نامزدان صحبت جدی نداشتم. از ۲۰ روز به اینسو با آنان صحبتهای دارم. همین دیروز با هردو طرف صحبت کردم. به آنان گفتم: دو راه بیشتر وجود ندارد. یا باید حکومت من دراز شود و یا شما به توافق برسید. من درازشدن حکومت خود را اجازه نمیدهم. بنابراین، فقط یک راه وجود دارد و آن این است که شما توافق کنید. جز توافق شما، راه دیگری نیست. انشاالله تمام مشکلات حل شده است. فقط چیزهای جزئی مانده که در یک یا دو روز دیگر کاملاً حل میشود. مراسم تحلیف خوب صورت میگیرد و به آرامش میرسیم.
Comments are closed.