- ۱۶ اسد ۱۳۹۶
شمار کودکانی که بهخاطر لقمه نانی دست از آموزش و پرورش شستهاند و در گوشه و کنار شهرهای بزرگ کشور به ویژه در شهر کابل مشغول کار اند کم نیست.
گرچه آماری دقیقی از کودکان کار در کشور در دست نیست اما گفته میشود که نزدیک به دو میلیون کودک در افغانستان مشغول کار اند، کارهای سبک و شاقه.
دو میلیون کودکی که باید در صنف درس و در مکتب مشغول آموزش باشند در خیابانهای شهر با مشکلات زندهگیشان دست و پنجه نرم میکنند.
این کودکان که به نام کودکان کار یا خیابانی شناخته میشوند به دلایل مختلف راهی خیابانها شدهاند اما فقر و تنگدستی خانوادهها، عمدهترین دلیلی بوده که آنان در این سن و سال تن به کار داده اند.
شماری از این کودکان خانواده دارند اما به دلیل فقر، برای کمک به پدرانشان مشغول کار شدهاند. شماری دیگر خودشان سرپرست خانواده اند و مجبور اند همانند یک مرد بزرگ سال نیازمندی های خانوادهیی را تامین کنند و اما عده دیگر این کودکان برای افراد و خانوادههای سودجو به منبع درآمده تبدیل شده اند شاید شمار این گونه کودکان خیابانی زیاد نباشد.
تا هنوز دقیق مشخص نشده که چه تعداد کودکان واقعاً براساس نیازمندی و مجبوریت خانوادههای شان مشغول کار شده اند و چه تعداد دیگر مورد سوء استفاده خانوادههای شان قرار گرفته اند.
اما مهم این است که این کودکان به هر دلیلی که راهی خیابانها شده باشند، آینده آنان روشن به نظر نمیرسد.
باید پذیرفت که کودکان کار و خیابانی به حیث یک ناهنجاری اجتماعی در هر جامعی وجود دارد اما این کودکان در افغانستان به شدت آسیب پذیرند.
در کنار محروم شدن این کودکان از آموزش و پروش، خطراتی چون احتمال سوء استفاده قاچاقبران انسان و مواد مخدر و حتی گروههای ترویستی از این کودکان و سوءاستفاده جنسی از آنان وجود دارد.
اما این کودکان خودشان چی می گویند، به چی دلیل راهی خیابانها شده اند و آنان را چی چیزی مجبور ساخته که تن به کارهای شاقه بدهند؟
محمد، پسر ۹ ساله ای که در منطقه سینمای پامیر شهر کابل مشغول رنگ کردن کفشهای مردم است میگوید که از درس خواندن برای او و خانوادهاش به دست آوردن لقمه نانی مهمتر است.
محمد که پسر بزرگ یک خانواده ۷ نفری است به خبرنگار جمهور گفت: “از ساعت ۷ صبح تا ۶ شام بوت های مردم را رنگ میکنم، مه روزانه ۱۰۰ الی ۱۵۰ افغانی کار میکنم”.
این کودک میگوید که درس خواندن و به مکتب رفتن را دوست دارد اما فقر و تنگدستی این فرصت را از او گرفته است.
نوید الله کودک دیگری است که در همین منطقه یک کراچی دستفروشی دارد. این کودک ۱۰ ساله وسایل پلاستیکی میفروشد.
او میگوید که پدرش یک کارگر عادی است؛ گاهی کار دارد و گاهی هم روزها بیکاراست.
این کودک گفت: “وقتی که پدرت چند وقت بیکار بود مجبور شد که مره از مکتب بکشه و بعد از او مه دیگه مکتب نرفتم”.
رضا کودکی دیگریست که خانواده او به امید یک زندهگی بهتر بامیان را به مقصد کابل ترک کرده است اما نبود کار مناسب برای پدرش، او را مجبور ساخته که پلاستیک فروشی کند.
رضا میگوید: “ما در بامیان زمین نداشتیم، پدرم کابل آمد که کار پیدا کند، حالی کار ندارد، من خودم پلاستیک می فروشم روزانه ۵۰ افغانی کار می کنم و حالی صنف سه مکتب شدم”.
با وجود آن که شمار کودکان کار در کشور به صدها هزار کودک میرسد به نظر میرسد که دولت برنامۀ در این راستا ندارد و روز به روز به شمار این کودکان افزوده میشود.
Comments are closed.