احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمـران - ۲۲ اسد ۱۳۹۶
من اهل اقتصاد نیستم که با دقایقِ این علم آشنایی داشته باشم. آشنایی من با علم اقتصاد برمیگردد به چیزهایی که در مکتب خواندهام و بعداً هم یکی ـ دو کتابی که از سرِ کنجکاوی در این عرصه مرور کردهام. این را میدانم که زمانی در دهۀ دوم و سومِ قرن بیستم میلادی، امریکا با رکود اقتصادی مدهش روبهرو شد و اقتصاددانهای زیادی پا به عرصه گذاشتند تا بتوانند راهحلی برای اقتصاد رو به ورشکستهگیِ این کشور بیابند. در این میان، نظریۀ جان مینارد کینز که از همه بیشتر طرفدار پیدا کرد، متکی به کنار گذاشتنِ اقتصاد بازار بود که پیش از آن رونقِ فروانی یافته بود. سالهای پس از آن که اقتصاد اروپا نیز به دلایل جنگ با مشکلاتِ مشابه امریکا مواجه شد، اقتصاد کینزی هواخواهانِ بیشتری پیدا کرد. در این زمان، سوسیالیستها و کشورهای کمونیستی نیز تازه وارد عرصه شده بودند و با پیشکش کردنِ اقتصاد خود در برابر بازار آزاد قیام کردند. در چنین وضعیت و فضایی، ناگهان فردریش فون هایک دوباره اقتصاد نیولیبرالیستی را مطرح کرد و بر این نکته توجه نشان داد که بازار آزاد یگانه راه نجات از سردرگمیهای اقتصادی میتواند باشد. فون هایک به این باور بود که هیچ دولتی نباید بر بازار اعمال سلیقه کند، چون از دید او بازار خود قوانینِ خود را تعیین میکند.
نظرات فون هایک هرچند در آغاز چندان مورد توجه قرار نگرفت، ولی سالها بعد حوادثی که اتفاق افتاد، بر صحتِ آنها مهر تأیید گذاشت. بسیاریها حالا از فون هایک به عنوان مهمترین چهرۀ اقتصادی و هوادار آزادی سخن میگویند و جایگاه او را بسی رفیعتر و مهمتر از افراد چون کینز میدانند.
این نکتهها به این دلیل گفته شد که همواره دیدگاهها و نظرات به کمکِ انسانها آمدهاند تا مشکلاتِ خود را تبیین کرده و راهحلهای قناعتبخش برای آنها بیابند. محمد اشرفغنی رییس جمهوری افغانستان نیز وقتی بحث کریدور (دهلیز) هوایی را برای فایق آمدن بر چالشهای اقتصادی مطرح کرد، در آغاز همه فکر میکردند که فون هایکِ دوم پا به عرصه گذاشته است. آقای غنی در زمانی دهلیز هوایی میان افغانستان و هند را عملی کرد که عملاً نگرانیهای اقتصادی و بازرگانی به دلیل تنشهای موجود میان پاکستان و افغانستان رو به افزایش گذاشته بود. وقتی آقای غنی با آن طمطراقِ رسانهیی دهلیز هوایی را افتتاح میکرد، چنان به نظر میرسد که کشف تازهیی را در اقتصاد میخواهد به جهانیـان معرفی کند. آقای غنی در آن روز که حرکتهای تعجبآمیزی نیز به دلیل جوگیر شدن از خود بروز میداد و گاهی بر سرِ یکی گُل میپاشید و گاهی بر سرِ دیگری نقل، از راز طرح بسیار علمی و مدون اقتصادیِ خود پرده برداشت و اعلام کرد که ایدۀ دهلیز هوایی چگونه به مغز مبارکشان خطور کرده و بعد جامۀ عمل پوشیده است.
آقای غنی گفت: گاهی که به دیدگاههای بیرون از چهارچوب کتاب دست پیدا میکند، آن را با دوستان خود در میان میگذارد. آقای غنی افزود که ایده دهلیز هوایی نیز یکی از همین طرحهای خارج از کتاب است که آن را با مشاور اقتصادی خود و برخی وزیران در میان گذاشته و بعد عملی کرده است. بر اساس این طرح مهم اقتصادی که گمان برده میشد سهم ارزنده در شکوفایی اقتصادی کشور داشته باشد، میوه و سایر اقلام صادراتی افغانستان از طرح هوا به هند صادر میشود. یعنی بر اساس این طرح، خربوزۀ افغانستان قرار بود که از طریق هوا به هند برود، زین قند پارسی که به بنگاله میرود!
اما جالب اینجاست که طرح اندیشمندانۀ آقای غنی در همان نخستین برنامه به ناکامی منجر شد. چرا؟… چون آقای غنی هیچ فکر نکرده بود که دهلیز هوایی با چه وسیلهیی میتواند عملی شود. شاید ایشان فکر کرده بود که به سادهگی میشود از موترهای لاری به عنوان هواپیمای لاری استفاده کرد. آقای غنی فکر نکرده بود که افغانستان وقتی هواپیما ندارد که شهروندانِ کشور از یک منطقه به منطقۀ دیگر پرواز کنند، آنگاه چگونه میتوان خربوزه را به هند فرستاد؟ آقای غنی فراموش کرده بود که او چون داکتر نجیبالله نیز هواپیماهای باربری غولپیکر روسی در اختیار ندارد که برنج و روغن را از طریق فضا وارد کند. از سوی دیگر چگونه و با چه منطق اقتصادی میتوان خربوزه را که یک میوۀ ارزان در منطقه است، از طریق فضا به کشور دیگری در منطقه فرستاد و انتظار داشت که عواید اقتصادی هم داشته باشیم؟
کریدور هوایی زمانی میتوانست طرحی واقعبینانه در عرصۀ اقتصاد رو به شکستِ کشور باشد، که بتوان از طریق آن اقلام ناب و گرانبها را به خارج از کشور صادر کرد. شاید این طرح در برخی از کشورهای دیگر نیز عملی میشود ولی با این شرایط که میوههای مرغوب و خاص در بازارهای اروپایی مشتری دارد و آن نوع میوه را به هر قیمتی استفادهکنندهگان حاضر اند که به دست آورند. آیا در کشوری مثل افغانستان بهصرفه است که مثلاً یک میوه نایاب و مرغوب را که مدت نگهداری کمی نیز دارد، از یک کشور افریقایی وارد کرد و منتظر بود که مردمِ ما با اقتصاد ضعیفِ خود آن را خریداری کنند؟
ارسال خربوزه به هند نیز از راه هوا چیزی غیر از این بوده نمیتواند. همین است که صدها تن میوه در نبود امکانات هوایی در میدان هوایی باقی میمانند و خراب میشوند.
اگر خربوزۀ افغانستان از طرق هوا به هند برود، چقدر هزینه برمیدارد و با چه قیمتی قرار است که در آن کشور به فروش برسد؟ آیا این ملاحظات را آقای غنی و مشاوران و وزیران اقتصادیِ او داشته اند؟
اگر تمام برنامههای خلاقانۀ آقای غنی در عرصههای مختلفِ سیاسی و اقتصادی چنین باشند، وای به حال کشـور و مردم آن!
—-
هوایی: بیهوده، چرند، لغو، مهمل
Comments are closed.