گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 14 سنبله 1396 - ۱۳ سنبله ۱۳۹۶
اسوشیتدپرس در گزارشی فاش کرده که معصوم استانکزی رییس امنیت ملی و حنیف اتمر مشاور امنیت ملی رییسجمهوری افغانستان، به صورتِ روزانه و ماهانه با دفتر طالبان در قطر تماس دارند. به گفتۀ نویسندۀ اسوشیتد پرس از قول یک منبع امنیت ملی که نخواسته نامی از او در این گزارش گرفته شود، این تماسها اکثراً با سران طالبان برقرار شده و در مورد پیوستن اعضای این گروه به روند صلح گفتوگو شده است.
منبع به اسوشیتدپرس در مورد نکات اصلیِ گفتوگوهای دو طرف نیز مسایلی را افشا کرده و از جمله اینکه گروه طالبان خواهان تغییرات بنیادی در قانون اساسی افغانستان است. این گزارش با واکنش تند ریاست امنیت ملی و دفتر شورای امنیت ملی افغانستان مواجه شده و محتوای گزارش بهشدت تکذیب شده است. این نهادها گفتهاند که هیچ تماسی در هیچ سطحی با گروه طالبان نداشتهاند. اما سوال اینجاست که چگونه یک رسانۀ بینالمللی گزارشی را نشر کرده که در مورد صحتِ آن مطمین نبوده است؟
شاید برخیها که کمتر با جهان رسانه در دنیای غرب آشنا هستند، عمدتاً بر اساس تیوری توطیه فکر کنند که کشورهای غربی از طریق رسانههای خود، گاهی چنین مطالبِ غیرواقعی را برای رسیدن به هدفهای مشخصی نشر میکنند و این یکی از کارویژههای اصلی معنای رسانه در دنیای سرمایهداری و پول است. حامد کرزی رییس جمهوری پیشینِ افغانستان در سالهای آخر ریاست جمهوری خود، شکار چنین توهمی شده بود و به دلیل نزدیکی با برخی افراد چپِ رادیکال فکر میکرد که امپریالسم در صددِ دروغ پراکنی و توطیه علیه کشورهای جهان سوم و غیرصنعتی است تا سرمایههای آنها را از کفشان بیرون کند. او حتا گزارشهایی را که در مورد خودش و حکومتش نشر میشد؛ سراسر کذب، غیرواقعی و حتا توطیۀ جهان غرب علیه افغانستان تعبیر میکرد. اما در مورد نهادهایی مثل امنیت ملی و شورای امنیت ملی افغانستان چه باید گفت؟ آیا آنها نیز به توهمِ آقای کرزی دچار شده اند؟
به نظر نمیرسد که آقای استانکزی و حنیف اتمر دستخوش چنین تفکری باشند، هرچند که گفته میشود برخی از سرانِ این نهادها در گذشته دارای تفکراتِ چپ رادیکال بوده اند. اگر واقعاً این افراد هیچ تماسی با سران طالبان نداشته اند، این گزارس چگونه در اختیار یک رسانۀ معتبر بینالمللی قرار گرفته است؟
رسانهها در کشورهای غربی واقعاً از آبرو و اعتبارِ بالایی برخوردارند و کمتر دیده شده که آنها اعتبار و اعتماد مردم به خود را بهخاطر پول و یا چیزهای دیگری به معامله بگذارند. اعتبار برخی از این رسانهها به حدی زیاد است که نشر یک خبر میتواند کُل وضعیتِ آن کشور را دچار تغییر کنـد. وقتی اسوشیتدپرس چنین گزارشی را نشر کرده بدون شک اصول اساسیِ روزنامهنگاری جهانی در آن رعایت شده و وقتی نویسنده از صحت گزارشِ خود مطمین بوده، به نشر آن اقدام کرده است.
مسأله این نیست که چرا دولت افغانستان در تلاش مذاکره و گفتوگو با طالبان است. پایان بخشیدن به جنگِ فعلی که بهشدت روان مردم را خسته کرده، یکی از خواستهای اساسی و اصلی شهروندان کشور از چندین دهه به اینسو بوده است، ولی مشکل اینجاست که این گفتوگو به صورتِ پنهانی و به دور از چشمِ جامعه صورت میگیرد. شاید گفته شود که گاهی رسیدن به یک توافقِ دوجانبه و یا چندینجانبه نیاز چنین پنهانکاریهایی را توجیه میکند؛ ولی نمیتوان همواره به صورت پنهانی به گفتوگوهای صلح ادامه داد، در حالی که اینگونه گفتوگوها با سرنوشت جامعه گره خورده است. کی حق دارد به جای مردم برای آنها تصمیم بگیرند؟ آیا مردم حاضر اند که با طالبان به هر بهای ممکن به توافق برسند؟
بدون شک که چنین نیست و نگرانی عمده نیز از همین جا نشأت میکند. مردم صلح میخواهند اما صلح با عزت و آبرومندانه. مردم صلح میخواهند اما زمانی که ارزشهایشان به معامله گذاشته نشود. در همین گزارش اسوشیتدپرس روی برخی نکاتِ مورد بحث در گفتوگو با طالبان سخن رفته و از جمله اینکه طالبان برخی موقعیتها را برای زنان به باورِ خود غیرشرعی دانسته اند. این یعنی چه؟ آیا نوع دینداری مردم افغانستان را باید گروه طالبان مشخص کند؟
تفکر طالبانی به هیچ صورت با ارزشهای دموکراتیک و مردمسالارانه سازگاری ندارد و هر نوع معامله بر سرِ چنین ارزشهایی به معنای پشت کردن به مطالبات مردم افغانستان است. مردم میترسند که تجربۀ صلح با گلبدین حکمتیار که عمدتاً پوشیده و پنهان صورت گرفت، اینبار در مورد طالبان تکرار شود. آیا مردم افغانستان از پیوستن آقای حکمتیار با ویژهگیهایی که در توافقنامۀ صلح با او در نظر گرفته شده راضی اند؟ آیا صلح با حکمتیار توانست در تأمین امنیت و تشویق دیگرمخالفانِ مسلح موثر مواقع شود؟
بدون تردید پاسخ به چنین پرسشهایی منفی است. آقای حکمتیار نهتنها که به روند صلح نپیوسته، بل هر روز به اختلافاتِ تازه و زمینهساز برای گسستهایِ بیشتر در جامعه دامن میزند. تکرار اینگونه پیوستنها به روند صلح میتواند به فاجعههای دیگری کمک رسـاند که عملاً جنگ فعلی را به درون شهرها و خانههای مردم بکشاند؛ صلحی که از سوی شورای امنیت و ریاست امنیت ملی صورت میگیرد، اینگونه عوارض خطرناک را نیز در پی دارد.
به همین دلیل، گزارش اسوشیتدپرس اینقدر مورد توجه قرار گرفت و در مورد آن صحبت شد. اگر میگویند این گزارش صحت ندارد، پس چرا ظرف یک سال اخیر ۴۵۰ جلد پاسپورت به اعضای طالبان در قطر از سوی سفارت افغانستان توزیع شده است؟ آیا این مورد هم دروغ و غیرواقعی است؟
تیم ریاست جمهوری بدون شک به صورتِ پنهانی کارهایی را انجام میدهد و این موضوع از چشـم مردم افغانستان و آگاهان مسایل به دور نیست. مردم صلح میخواهند اما نه آنگونه که گروه دیگری هم وارد عرصه شود و دست به ایجاد اختلافاتِ قومی و زبانی در کشور بزند. اما حالا مردم می پرسند که آقایان اتمر و استانکزی که بر مهمترین بخشهای امنیتی و سیاسی کشور تسلط دارند و در عین حال همواره به عنوان چهره های سوال برانگیز مطرح بوده اند و حتا کسانی در مهمترین سمت و مقام دولتی، سختترین اتهامات را به آنان وارد کردهاند، چه برنامهیی برای افغانستان دارند. آیا این دو، افغانستان را به ثبات میبرند و یا به بحران فراگیر و نابسامانی بیشتر!
زیرا این دو (اتمر و استانکزی) با رسانهها حرف نمیزنند و تا کنون هیچ پاسخی در مورد اتهام هایی که به ان ها وارد شده است، نداده اند .
Comments are closed.