پاکستان همچنان در تدارکِ بازی با تروریسم

گزارشگر:سه شنبه 14 سنبله 1396 - ۱۳ سنبله ۱۳۹۶

به‌تازه‌گی وزارت خارجۀ پاکستان طی بیانیه‌یی اعلام کرده است که این کشور به نقش‌آفرینی در راستای صلحِ افغانستان ادامه خواهد داد؛ زیرا پاکستان بخشی از راهکارهای مختلفِ دوجانبه، سه‌جانبه، چهارجانبه و چندجانبۀ صلحِ افغانستان است و این راهکارها باید با حداکثر ظرفیت برای صلح افغانستان به پیش بروند.
این اظهارات درحالی صورت می‌گیرد که از یک‌طرف آقای ترامپ در استراتژی تازۀ خود در افغانستان، پاکستان را به عنوان یک تهدید علیه منافع امریکا برجسته کرده و با اعلامِ برخی هشدارها و اتهامات علیه این کشور، آن را در یک انزوایِ تازه نمایش داده است، و از سوی دیگر، حکومت افغانستان با زبان تهدید، پاکستان را به گفت‌وگو و همکاری در پروسۀ صلح فرا می‌خواند.
به نظر می‌رسد که بیانیۀ وزیر خارجۀ پاکستان، پاسخی به سخت‌گویی‌های امریکا و افغانستان در قبال بازی‌های دوگانۀ این کشور در قبال تروریسم باشد و شاید از همین رهگذر، حکومت و به‌ویژه ارگ ریاست‌جمهوری به خود ببالد که پاکستان را ترسانده و وادار به همکاری در صلح و اعلام رسمیِ آن کرده است؛ دقیق همان سطحی‌نگری و ساده‌انگاری‌هایی که بر دستگاه سیاستِ ما سایه انداخته و حکومت‌داری را به بیراهه برده است.
مسلماً این‌که وزارت امور خارجۀ پاکستان به نقل از خواجه محمد آصف، وزیر خارجۀ این کشور می‌نویسد که کشورش می‎خواهد شاهد برقراری صلح و ثبات در افغانستان باشد؛ برای حکومتِ ما می‌تواند نشانه‌یی از اثر کردنِ دیپلماسی افغانستان و فشارهای امریکا و هم‌پیمانانِ جهانی‌اش بر حکومتِ پاکستان و تغییر رویۀ این کشور باشد. بنا به تجاربِ گذشته، اگر حکومتِ موجود چنین تلقی‌یی از این بیانیه داشته باشد و از آغاز مجددِ همکاری‌های به‌اصطلاح صلح‌خواهانۀ پاکستان استقبال کند، فصلِ دیگری از ساده‌دلیِ سیاسیِ افغانستان در قبالِ پاکستان و تروریسم و تحمیل خسارت‌های بزرگ‌تر بر مردم افغانستان رقم خواهد خورد.
این ساده‌دلیِ سیاسی را می‌توان با عرض چند نکته تبیین کرد:
نخست این‌که اگر در رابطه با استراتژی تازۀ امریکا در جنوب آسیا و افغانستان، فراتر از هیاهوها و تبلیغاتِ رسانه‌یی اندیشه کنیم، می‌بینیم که پاکستان همچنان شریکِ راهبردیِ ایالات متحده به‌حساب می‌آید؛ چنان‌که ابداً مقامات امریکا به قطعِ کمک‌های سخاوتمندانه به این کشور رای ندادند و فقط ادامۀ آن را به برخی اما و اگرهایِ مبهم و تفسیربردار منوط کردند.
دوم این‌که کنار گذاشتن پاکستان و رو آوردن به هند در یک رابطۀ راهبردی ـ به‌رغم همۀ لیاقت‌ها و توان‌مندی‌های این کشور ـ نه‌تنها برای ایالات متحده در کوتاه‌مدت ممکن نیست، بلکه در میان‌مدت نیز ریسک‌ها و خطراتِ فراوانی را به دنبال دارد. پاکستان در دهه‌های گذشته و به‌ویژه در دورۀ جهاد افغانستان و رقابت روس و امریکا، تبدیل به یک دوستِ کریه‌المنظر و اجباری برای جهان غرب شد. این دوستی اجباری چنان ریشه‌های سمارقی (از تکثیر افراطیت تا ایجاد راکتورهای اتومی) یافته که تا مدت‌های مدید جهان غرب چاره‌یی جز ادامۀ آن ندارد.
سوم این‌که پاکستان به مددِ نکتۀ بالا و کسب تجارب سیاسی فراوان در چهار دهۀ اخیر، از ظرفیتِ بلندی در دور زدنِ هشدارهای بین‌المللی، فریب جامعۀ جهانی و ادامۀ باج‌گیری از غرب زیر نامِ مبارزه با تروریسم برخوردار شده است.
این سه نکته برای آن عرض شد که بگوییم «نقش‌آفرینی پاکستان در جهت صلح افغانستان» نیز چیزی جز ادامۀ بازی‌ها و سیاه‌کاری‌هایِ گذشتۀ این کشور نخواهد بود. با این حساب، خوب است که حکومتِ موجود ـ به‌ویژه شخصِ آقای غنی ـ که خود را به‌شدت زیرک و مشتاقِ صلح نشان می‌دهد، از خیرِ ترغیب طالبان به صلح با همکاری پاکستان بگذرند، نه به طالبان نگاه قومی داشته باشد و نه پاکستان را کشوری هراسیده از تهدیدهای ترامپ و استراتژی تازه‌اش فرض کند؛ بلکه بکوشد با اتکا به نیروهای ملی در قدمِ اول در میادینِ‌ِ جنگ طالبانِ محارب را درهم بشکند، در قدم دوم صلح با طالبانِ سرخورده و پشیمان را در بسترهای داخلی و ملی ـ نه قومی و خارجی ـ تعقیب کنـد، و در قدم سوم به‌جای تهدید پاکستان به‌پشتوانۀ ذوق‌زده‌گی‌ِ بی‌جا از سخنان ترامپ و چراغ سبزهای هند، به تدوین استراتژی ملی و بین‌المللی در تمامِ عرصه‌ها از جمله امنیت و اقتصاد بپردازد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.