احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ سنبله ۱۳۹۶
بخش هفتادم/
تقدیر آمرصاحب
در آخرین نبرد تحت امر احمدشاه مسعود، سنبلۀ ۱۳۸۰ خورشیدی، در منطقۀ ماورای کوکچه، من همراه با فهیم دشتی در خط نبرد بودم.
این جنگ را از نزدیک دیدم، مشکلاتِ آن را یادداشت کرده و طی نامهیی به آمرصاحب نوشتم:
۱٫ در سطح واحدهای کوچک، قومانده واحد نبود؛
۲٫ تعیین زمانِ تعرض ساعت ۱۲ چاشت وقتِ خوبی نبود، هوای گرم نیروی انسانی را به تحلیل برد؛
۳٫ تعرض در تمام استقامتها همزمان آغاز نگردید، در بعضی از ساحات ساعت ۱۲ و در جایی ساعت ۱ آغاز شد؛
۴٫ سلاح ثقیل خوب کار کرد، اما اهدافِ مشخص را زده نتوانست؛
۵٫ اطلاعاتِ غلط ما را خوشباور ساخت؛
۶٫ با وجود تأکید به مخفیکاری، در مخابرهها سرباز صحبت میشد؛
۷٫ هر قوماندان پنج نفر بادیگارد با خود داشت، تمام ساعاتِ جنگ را در عقب خط گذشتاندند، حتا یک بار هم از نیروهای خود احوال نگرفتند؛
۸٫ انتقال زخمیها در بسیاری استقامتها پیشبینی نشده بود؛
۹٫ یکتن از افراد سوق و ادارۀ جبهه، به ما گفت: دستاورد این جنگ کشته شدنِ پنجاه جوان بود؛
۱۰٫ در نقل و انتقالات غفلت صورت گرفت، تعدادی از قوماندانها در ده ساعت فرصت، آمادۀ نبرد نبودند؛
۱۱٫ قبل از تعرض، بیشتر از سلاح ثقیل استفاده شد و کمتر از سلاح دهشکه و پیکه؛
۱۲٫ گروههای مسلحی میخواستند از ساحه خارج شوند، اما کسی مانع آنها نبود؛
۱۳٫ در یک استقامت از شصت نفر جوان، فقط ده تنِ آن در جنگ پیش شدند، باقی افراد وقتِ خود را در مواضع و مخفیگاهها گذشتاندند؛
۱۴٫ اطلاعات دشمن و بیخبری مجاهدین از جنگ؛
۱۵٫ اکثرِ مجاهدین در قسمت شرق منطقۀ کلهکته افراد خُردسن بودند؛
۱۶٫ حرکت پیاده در استقامتها و شلیک سلاح ثقیل همزمان بود، درحالیکه سلاح ثقیل باید قبلاً اجراآت میکرد؛
۱۷٫ بهصورت کل، هماهنگی بین نیروهای مقاومت وجود نداشت.
فردای آنروز آمرصاحب جهتِ ستایش از کارم، مرا به نانِ چاشت خواست. عبدالحفیظ منصور، داکتر صاحبنظر مرادی معاون شهرداری دورۀ مجاهدین، و آقای کارگر نیز با آمرصاحب بودند.
Comments are closed.