احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هارون مجیدی/ دوشنبه 27 سنبله 1396 - ۲۶ سنبله ۱۳۹۶
کتابِ «لحظۀ فاجعه» که در خود چهار نکتۀ دیگر را نیز دارد، روایت کنندۀ لحظۀ شهادت قهرمان ملی افغانستان است که توسط فهیم دشتی به روی کاغذ آورده شده است.
آقای دشتی در جمع چند تنِ حاضر در این لحظه بود و از اثر آن انفجار، جراحات شدید برداشت. او مسوولیت ضبط این گفتوگو را داشته و چنانی که گفته است، در آن دم مصروف آماده کردن کمرهاش بوده که انفجار رُخ میدهد و احمدشاه مسعود به شهادت میرسد.
چاپ نخستِ کتابِ «لحظۀ فاجعه» در هفت هزار نسخه و با برگآرایی اکمل عازم از نشانی انتشارات عازم چاپ شده و ۱۰۴ برگ دارد.
کتاب با این جملات آغاز میشود: به تازهگی یکی از دوستان در مورد آمرصاحب، نکتۀ جالبی را ذکر کرد: «آمرصاحب سالها زندهگی سخت و مبارزه را برای چگونه مُردن، تحمل کرد». و بعد مینویسد: از آمرصاحب هم شنیده که میگفت: «مرگ با افتخار، هزاران بار شرف دارد از اینکه آدم در سایۀ اسارت زندهگی کند».
فهیم دشتی در «یادآوری» لحظۀ فاجعه نوشته است: در این جزوۀ کوچک، خواستم یادداشتهایم در مورد آخرین روزهای زندهگانی آمرصاحب -همواره ترجیح دادهام از ایشان با همین نام یاد کنم- مسعود، قهرمان ملی کشور را بنویسم.
در ادامه آمده است: از بیستونُهم تا نُهم سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی را در خواجه بهاالدین ولایت تخار بودم؛ جایی که آمرصاحب نزدیک به شش روز از ده روزِ آخر زندهگیاش را در آنجا سپری کرد.
آقای دشتی یادآوری میکند: به عنوان یکی از تنها دو شاهدِ عینی این حادثه، در چند سال گذشته، بارها تلاش کردم تا در مورد آن روزها و به ویژه در بارۀ روزی که تاریخ یکبار دیگر روی سیاهش را نشان داد و از سرزمین مردمِ بیچارهیی، قهرمانش را گرفت، چیزهایی بنویسم؛ اما روزنامهنگاری حرفهیی است که به اصطلاح، وقت سر خاریدن را هم برای آدم باقی نمیگذارد.
در کتابِ «لحظۀ فاجعه» روایتهای از داوود نعیمی، مسعود خلیلی، حاجی محمد عمر، حاجی رستم، ملکه دحمان، محمد اسلم، صاحبنظر مرادی، نجیبالله و جمشید نیز آورده شده که در مستندسازی آن لحظات خواننده را فراوان کمک میکند.
بخش پایانی «لحظۀ فاجعه» چهار نکتۀ دیگر را در خود دارد که بخش از کارهای انجام نشده پیرامون تکمیل پروندۀ شهادت قهرمان ملی کشور را بیان کرده است.
محمد فهیم دشتی در زمستان ۱۳۵۱ خورشیدی در قریۀ دشتک ولایت پنجشیر چشم به جهان گشوده و آموزشهای دبیرستانی و عالیاش را در کابل انجام داده است. او کارهای خبرنگاریاش را با هفتهنامۀ کابل آغاز کرد و کار در آریانا فلم و مدیریت مسوولی این هفتهنامه از مشغولیتهایش بوده و فعلاً به عنوان رییس اجرایی اتحادیۀ ملی ژورنالیستان افغانستان کار میکند.
کتابِ «لحظۀ فاجعه» همزمان بود با نشر کتاب دیگری از آقای دشتی بهنام «دور و نزدیک آمرصاحب» که در شمارههای بعدی ماندگار به معرفی گرفته خواهد شد.
Comments are closed.