- ۲۸ قوس ۱۳۹۱
نویسنده: ورایتی
مترجم: کیکاووس زیاری
وقتی صحبت از نسخه دوبارهسازیشده یک فیلم سینمایی میشود، معمولاً منظور فیلمی است که با نگاهی به قصه یک فیلم موفقِ دیگر ـ که یک محصول قدیمی است ـ ساخته شود و قصه آن فیلم را به عنوان موضوع و دستمایه اصلی انتخاب کرده است. این فیلمها قسمت دوم یا دنبالهیی بر آن فیلم قدیمی به حساب نمیآیند، بلکه فیلمهای مستقل و تازهیی هستند که با الهام از آن فیلم قدیمی ساخته شدهاند.
برای مثال «یاران اوشن» محصول سال ۲۰۰۱ ساخته استیون سودربرگ نسخه دوبارهسازیشده فیلمی قدیمی به همین نام است که سال ۱۹۶۰ ساخته شده بود. در حالی که «بتمن» ۱۹۸۹ یک تفسیر مجدد و تازه از قصه کمیک استریپی و ابرقهرمانانهیی بود که به عنوان دستمایه اصلی برای تولید فیلم بتمن سال ۱۹۶۶ هم مورد استفاده قرار گرفت. با در نظرگرفتن برخی اشتباهها، نسخههای دوبارهسازیشده فیلمهای سینمایی تغییراتی در مضمون، حالوهوا و کاراکترهای نسخه اصلی میدهند. برای مثال، فیلم «ماجرای تامس کراون» سال ۱۹۶۸ روی یک سرقت بزرگ از بانک تمرکز کرده بود، ولی نسخه دوبارهسازیشده آن سال ۱۹۹۹ در ارتباط با یک سارق حرفهیی و کهنهکار است که در کار سرقت اشیاء و آثار باارزش و کمیاب هنری است.
زمانی که «شغل ایتالیایی» محصول سال ۱۹۶۹ توسط اف گری گری سال ۲۰۰۳ دوبارهسازی شد، همین وضعیت ماجرای تامس کراون تکرار شد. در نسخه دوبارهسازیشده شغل ایتالیایی با بازی مارک والبرگ، برخی از عناصر اصلی قصه نسخه اورجینال مورد استفاده قرار گرفت و در همان زمان، چیزهای تازهیی به آن اضافه شد که در نسخه اصلی حضور نداشت. یک مثال قابل ذکر دیگر در این رابطه، فیلم کلاسیک و تحسین شده «صورت زخمی» هاوارد هاوکس محصول سال ۱۹۳۲ است. برایان دی پالما این فیلم را سال ۱۹۸۳ با بازی درخشان آل پاچینو دوبارهسازی کرد. در قصه نسخه اصلی، مضمون تجارت غیرقانونی نوشیدنیهای الکولی، حرف اصلی را میزد، اما دی پالما در فیلم این مضمون را به تجارت مواد مخدر و کوکایین تغییر داد.
بعضی وقتها کار ساخت نسخه دوبارهسازی شده یک فیلم را همان فیلمسازی به عهده میگیرد که نسخه اصلی را کارگردانی کرده بود. اثر کلاسیک سیاه و سفید «قصه علفهای هرز شناور» یاسوجیرو ازو، چند سال پس از ساخت توسط همین فیلمساز تبدیل به یک فیلم رنگی شد. آلفرد هیچکاک استاد دلهره سینما هم سال ۱۹۵۶ «مردی که زیاد میدانست» خود را دوبارهسازی کرد. نسخه اصلی سال ۱۹۳۴ یک فیلم سیاه و سفید بود و نسخه جدید از عنصر رنگ بهره گرفت.
سیسیل بی دومیل هم همین کار را سال ۱۹۵۹ با فیلم «ده فرمان» خود کرد. او که نسخه سیاه و سفید و صامتِ ده فرمان را سال ۱۹۲۳ ساخته بود، با بهرهگیری از صدا و رنگ سال ۱۹۵۹، اثر کلاسیک دیگری را ارایه کرد که ارزشی همسنگ و برابر فیلم قبلیِ خود پیدا کرد. میشل هانکه، فیلمساز اتریشیتبار فرانسوی سینما سال ۲۰۰۸ نسخه انگلیسیزبان «بازیهای مسخره» را کارگردانی کرد. این فیلم نسخه دوبارهسازیشده فیلم سال ۱۹۹۷ او بود که به زبان فرانسوی ساخته شده بود. نسخه جدید دقیقاً همان فیلم قبلی بود که نما به نما از نسخه اصلی کپیبرداری شده بود و این بار فقط زبان آن تغییر کرده بود. مارتین کمپل (کارگردان «نقاب زورو») هم سال ۲۰۱۰، اقتباسی سینمایی از مجموعه موفق تلویزیونیِ خود «لبه تاریکی» را با بازی مل گیبسون ارایه داد، نسخهیی که نتوانست موفقیت نسخه اصلی تلویزیونی را تکرار کند.
حالوهوای جدید
الزاماً تمام فیلمهایی که صاحب نسخه جدید میشوند، با همان نام قدیمیِ خود به روی پرده سینماها نمیروند و گاهی اوقات همراه با حالوهوای تازه، نام تازهیی هم پیدا میکنند. فیلم سال ۱۹۶۶ چارلز والترز به نام «راه برو، ندو!» با بازی کری گرانت نسخه دوبارهسازیشده کمدی دوران جنگ جهانی دوم The more The merrier است. این مثال مربوط به تغییرنام، بیشتر شامل آن دسته از فیلمهای خارجیزبانی میشود که صاحب نسخه انگلیسیزبان میشوند. در این رابطه میتوان فیلمهایی مثل نقطه بدون بازگشت (نسخه دوبارهسازی شده فیلم فرانسوی «نیکیتا»)، آسمان وانیلی (فیلم هسپانیهیی «آبره لوس اوجوس»)، هفت دلاور (فیلم جاپانی «هفت سامورایی»)، بهخاطر یک مشت دالر (فیلم جاپانی «یوجیمبو»)، رفتهگان (فیلم کوریایی «موضوعات داخلی») و بگذار وارد شوم (فیلم سویدنی «بگذار نفر درست وارد شود») را مثال زد.
با آنکه بعضی وقتها نمیتوان تعریف مشخصی از جنبههای مختلف یک فیلم دوبارهسازیشده ارایه کرد و فقط میتوان یک نقطه مشترک و در حال گسترشِ مشابه را در بهرهگیری از قصه مجموعههای تلویزیونی ـ معمولاً ـ موفق، برای تولید نسخههای دوبارهسازیشده سینمایی پیدا کرد. چند سالی است که صنعت سینما گرایش عجیبی برای تبدیل کردن مجموعههای کلاسیک تلویزیونی به فیلمهای دنباله دار سینمایی پیدا کرده و از قصه و مضمونِ آنها به عنوان مواد اصلی کار بهره میگیرد. برخی از این فیلمها در کمال تعجب فروش بسیار پایینی در جدول گیشه نمایش سینماها میکنند و برخی از آنها، انعکاس ضعیفی از مضمون اصلی نسخههای اورجینال تلویزیونیِ خود هستند. در این رابطه میتوان نمونههایی مثل افسونگر با بازی نیکول کیدمن، مریخی محبوب من، دادلی دورایت و هیلی بیلیهای بورلی را ذکر کرد، اما برخی مجموعههای دیگر مثل مأموریت غیرممکن، سفرهای ستارهیی و خانواده آدامز، با موفقیت بسیار زیادی در زمان تبدیل شدن به فیلمهای سینمایی روبهرو شدند.
تلویزیون وارد میشود
رسانه تلویزیون یکی از منابع مهم دنیای سینما برای تولید نسخههای دوبارهسازیشده فیلمهای سینمایی است. تا دو دهه قبل، صنعت سینما توجه زیادی به این امر نداشت، اما این روزها تبدیل کردن یک مجموعه قدیمی و موفق تلویزیونی به یک فیلم سینمایی، به صورت مُد روز درآمده است. اگر زمانی تهیه کنندهگان سینما هر چند وقت یکبار به سراغ دوبارهسازی سینمایی یک کار پربیننده تلویزیونی میرفتند، در حال حاضر برای انجام این کار با هم رقابت سختی دارند و سعی میکنند از یکدیگر سبقت بگیرند.
کار دوبارهسازیِ سینمایی مجموعههای تلویزیونی، تنها اختصاص به تهیه کنندهگان امریکایی یا مجموعههای امریکایی ندارد. کم نیستند مجموعههای اروپایی (بهویژه انگلیسی)، آسیایی و امریکای لاتینی که صاحب نسخههای سینمایی انگلیسیزبان میشوند. این در حالی است که اهالی صنعت تلویزیون هم در اقدامی مشابه، فیلمهای موفق سینمایی را تبدیل به مجموعههای دنبالهدار تلویزیونی کرده اند. یکی از تهیه کنندهگان تلویزیونی میگوید: «چیزی که عوض دارد، گله ندارد!» اگر صنعت سینما میتواند نسخههای دوبارهسازیشده سینمایی مجموعههای تلویزیونی را تهیه کند، چرا رسانه تلویزیون هم دست به چنین کاری نزند؟ مجموعههایی مثل مش، آدمهای عجیبوغریب، نیکیتای مونث، کوهنشینهای لندر، ایندیانا جونز جوان، ترمیناتور و بانی خونآشام، تعدادی از مجموعههای موفق و پربیننده تلویزیونی هستند که میتوان آنها را نسخههای دوبارهسازیشده تلویزیونی تعدادی از فیلمهای سینمایی دانست.
تصور تازه یا تعمیر کردن؟
از زمانی که صنعت سینما کار دوبارهسازیِ نسخههای قدیمی فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی را شروع کرده، برای اهل فن و منتقدان سینمایی این پرسش مطرح بوده که «انجام این کار به معنی ارایه یک تصور تازه از اثری قدیمی است یا خود تعمیر کردن آن؟» به همین خاطر است که این نسخههای جدید سینمایی معمولاً خیلی به نسخه اصلیِ خود نزدیک و وفادار نیستند. حتا تعداد زیادی از تهیه کنندهگان سینمایی، هنگام تبلیغ و بازاریابی برای محصولات خود، روی این نکته تأکید میکنند که محصول جدید آنها کپیبرداری از نسخه قدیمی و اصلی نیست. نسخههای جدید بعضی وقتها نام و مضمون نسخه اصلی را حفظ میکنند، ولی تفاوتهای کم و زیادی با نسخه اصلی دارند.
منبع: www.khorasannews.com
Comments are closed.