گزارشگر:عبید مهدی/ چهار شنبه 29 سنبله 1396 - ۲۸ سنبله ۱۳۹۶
۱- استاد ربانی از جانب دوست و دشمن همیشه به عنوان یک شخصیت ملایم و محترم، پذیرفته شده است؛
۲- استاد ربانی یگانه رییسجمهور مسلمان در سراسر جهان اسلام بود که دانش کافی در مورد دین مبین اسلام و تاریخ اسلام داشت؛
۳- در تاریخ افغانستان تا زمانی که استاد ربانی رییسجمهور شد، پیشینه ندارد که یک زمامدار، همه دشمنان را به صورت رسمی ببخشد و «عفو عمومی» اعلان کند. در حالی که در کشورهاى همسایه از جمله ایران و پاکستان، بعد از انقلاب و کودتا، فوراً دادگاه انقلاب ساختند و دشمنان سیاسى را به صورت سازمانیافته حذف کردند. استاد ربانی، اما در طی تقریباً ده سال ریاستجمهوری، حتا یک نفر دگراندیش و مخالف سیاسی خود را زندانی و یا مجازات نکرد؛
۴- استاد ربانی، بیش از آنکه عام مردم خبر دارند، دوراندیش بود و حوصلهیی چون کوه داشت. هیچ رهبر سیاسی از نسل استاد ربانی را سراغ نداریم که انتقاد زیردستانش را با پیشانی باز شنیده باشد؛ اما دهها مورد ثبت شده که همکاران و پیروان استاد ربانی در حضور و در غیابش انتقاد کرده اند و مقالهها نوشته اند؛ اما از جانب استاد نهتنها منع نشده اند، بلکه تشویق هم گردیده اند. اینجا است که از جمعیت اسلامی افغانستان، شخصیتهای بزرگی در سطح ملی و بینالمللی ظهور میکند و در حقیقت این فرصتی بود که استاد ربانی به اعضای حزب خود اعطا میکرد؛
۵- استاد ربانی رهبر یگانه حزب سیاسی در تاریخ افغانستان است که چهرهها و افکار بسیار متفاوت از بنیادگرا گرفته تا روشنفکر و غیره را در کنار هم جمع کرده بود. از این لحاظ، جمعیت اسلامی افغانستان نهتنها یک سازمان و تنظیم جهادی-حزبی است، بلکه تبدیل به یک فرهنگ شده و از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد؛
۶- استاد ربانی دانشمند و عالم بود. روزانه یکی از سرگرمیهای همیشهگیاش، مطالعه و تحقیق بود. کافی است تا به سخنرانیهای این مرد خردمند گوش فرا دهید تا عمق و دوراندیشیاش را ببینید؛
۷- استاد ربانی از جمع انگشتشمار سیاستمداران تاریخ افغانستان است که همیشه دشمنان خود را میبخشید و در پی انتقامگیری بر نمیآمد. از جمله میتوان گفت که رییسجمهور پیشین داکتر نجیب الله، به مدت ۵ سال در دفتر سازمان ملل متحد در شهر کابل پناهنده بود؛ دولت استاد ربانی نهتنها کمترین مشکلى به او ایجاد نکرد، بل زمانی که کابل به دست طالبان سقوط میکرد، از نجیب دعوت کرد تا با آنان به مزار شریف برود، ولی نجیب نپذیرفت و بعداً به آن سرنوشت تلخ گرفتار شد. در مورد گلبدین حکمتیار فکر نمیکنم نیازی به نوشتن باشد. حالا حالت برعکساش را تصور کنید که استاد ربانی در شهری که داکتر نجیب به آن حاکم باشد، در چه حالتی به سر میبرد؟ و یا اگر بعد از سالها جنگ و درگیری، گلبدین حکمتیار رییسجمهور میبود و استاد ربانی رقیبش تک و تنها در بین افرادش حکمتیار قرار میگرفت، به چه سرنوشتی دچار میشد؟
۸- در بین سران احزاب و تنظیمهای جهادی کسی که بیشترین تلاش را برای تأمین حقوق زنان انجام داد، استاد ربانی بود. البته نباید توقع داشت که در آن سالها، مثل امروز رفتار میشد. استاد با استناد به تاریخ اسلام تلاش مىکرد تا در مقالهها و سخنرانىها، ذهن مردم را آماده سازد. ایشان بر خلاف خواست بعضی از رهبران جهادی، دخترها را از رفتن به مکتب و دانشگاه و کار در دفترها منع نکرد و تا آخرین روز حکومتش، در این مورد ایستادهگی نمود. این درحالی بود که بعضی از سران جهادی خواستار زندانی شدن تمام مأموران دولت نجیب و کارمل بودند و برخی دیگر حتا گفته بودند، مسجدهایی که در زمان حکومت کمونستی ساخته شده اند، باید ویران گردند؛
۹- استاد ربانی یگانه شخصیت در تاریخ افغانستان است که در صدها مسجد، نماز جنازهاش را همزمان در ۳۴ ولایت افغانستان به صورت غیابی مردم ادا کردند؛ این عزتی است که خداوند فقط به استاد ربانی داد؛
۱۰- آخرین حرف اینکه ما شهدای بزرگوار و نامدار و گمنام فراوان داریم، اما کسی که در زمان شهادت به نیت صلح از دنیا رفت، فقط استاد ربانی است. شاید خداوند چنین مقدر کرده که عمر هر کس را در راهی پایان دهد که بیشتر به آن فکر میکند. بدون شک استاد ربانی همیشه و حتا در بدترین شرایط جنگ و خونریزی از صلح سخن گفت و در راه صلح تلاش کرد.
Comments are closed.