گزارشگر:دو شنبه 17 میزان 1396 - ۱۶ میزان ۱۳۹۶
با نزدیک شدن فصل سرما، وضعیت سیاسی ـ نظامیِ کشور بار دیگر دچار معاملاتی مرتبط با فصل میشود؛ به گونهیی که همهساله مقامات نظامی پاکستان وارد کابل میشوند و در گذشته، آقای کرزی را و حالا آقای غنی را به امیـد اینکه طالبان را در بهار آمادۀ صلح میسازند، فریب میدهند تا از شدتِ جنگ در برابر آنها کاسته شود. اما بهـار که میرسد، طالبان مجهزتر از هر زمانِ دیگر در برابر دولت میجنگند و تا فصل سـرمای دیگر، با نفس تازه و با دادنِ تلفات زیاد و وارد کردن تلفاتِِ زیادتر، مخالف وضعیت امنیتیِ کشور میگردند؛ چنانکه سال گذشته و سالهای قبل، این تجربه به تلخترین اشکال تکرار شده است.
ما بارها نوشتیم و دیگران نیز بارها گفتند که طالبان در آغاز فصل سرما «امان» میطلبند و پاکستان به نمایندهگی از آنها خواهان آتشبسهایی میشود که به طالبان مجال کوچیدن به مناطقِ گرمتر و تجهیز در بهارِ آینده را بدهد. بارها گفته شده که پاکستان دولت افغانستان را فریب میدهد و بارها نیز چنین ادعایی ثابت شده است. اما سخن این است که چـرا آقای غنی از این تجربهها نمیآموزد و چرا پاکستانیها هر سال میآیند و مطابق میل طالبان، هرآنچه را که میخواهند، بر آقای غنی و سلفِ او میقبولانند؟
اما امسال پاکستانیها این موفقیت را هم داشتهاند که آقای غنی را حربهیی برای نجاتِ خودشان از وضعیتی بسازند که میتوانست پاکستان را در صحنۀ بینالملل منزوی کنـد. سخنان و موضعگیریهای آقای غنی و نیز سفرِ او به پاکستان در روزهای آینده، این حقیقت را یک بارِ یگر ثابت میکند که پاکستانیها توانِ آن را دارند که امریکا و معادلاتِ منطقه را در محور بازیهای خودشان بچرخانند. این سخن به معنای آن است که پاکستان به بسیار راحتی میتواند آقای غنی را در بستر منافعِ خود سمتوسو دهد.
برخلاف آنچه که تبلیغ میشود، منافع پاکستان اولویتی مهم در دستگاه سیاستگذاری کشوری به نام افغانستان است. به عبارت دیگر، شعار دولتِ آقای غنی اگرچه پاکستانستیزانه و مشوقِ هند است، اما اعمالِ آن در راستای تحکیم منافع پاکستان رقم میخورد و این خود داستانی طویل برای گفتن دارد که در این سـتون نمیگنجد.
ما بارها گفتهایم و بار دیگر نیز میگوییم که اصلیترین عامل ناامنی، دستِ بالای پاکستان در اوضاع افغانستان و تصامیمِ سیاستمدارانِ این کشور بهخصوص شخص اولِ کشور است. حلقۀ ارگ جنگ و صلح را در محور منافع تیمیِ خود مدیریت میکند و از وجود طالبان و دهشتگریِ آنها به عنوان یک گزینۀ مطلوب در معادلاتِ داخلی سود میجوید. اگر چنین چیزی درست نیست، چرا در هر فرصتی که میتوان طالبان را درهم کوبیـد، به خواهش پاکستان به آنها مجال داده میشود که دوباره تقویت گردند؟ چرا هر بار که پاکستان مورد فشـار جامعۀ جهانی قرار میگیرد، این ریاست جمهوری افغانستان است که این فشـارها را از دوش پاکستان برمیدارد؟
مسلماً فشارهای اخیر بر پاکستان، فرصتی خاص بود که دولت افغانستان به خصوص آقای غنی میباید از آن استفاده میکرد و این فشارها را در جهتِ تأمین امنیت در کشور شدت میبخشید. با این حساب، تا زمانی که دولتمردان و تصمیمگیرندهگانِ عرصۀ سیاست در افغانستان، خود را از شعاعِ اعمالِ نفوذهای پاکستان بیرون نکشند و جرأت و صداقتِ تصمیمگیری بر مبنای مصالح ملی و مقتضیاتِ کشور را پیدا نکنند، آرامش و ثبات در افغانستان چیزی بیشتر از یک رویای کاذب نخواهد بود!
Comments are closed.