احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چرا افغان‌فلم فعالیتِ قابل ملاحظه‌یی ندارد؟

گزارشگر:همایون پائیز/ سه شنبه 9 عقرب 1396 - ۰۸ عقرب ۱۳۹۶

دوستانی همه وقت از بنده می‌پرسند: چرا افغان‌فلم در این دو دهۀ اخیر فعالیت قابل ملاحظه‌یی ندارد؟
مردم حق دارند بپرسند، ولی جواب دقیق به این مسأله اندکی مشکل‌ساز است؛ زیرا گفته اند: جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت، اما این‌بار من خدای خود را حاضر گرفته و شرط «شاید» را کنار گذاشته، جز راست نمی‌گویم: اول باید به عرض رسانم که داستان دو دهۀ اخیرِ افغان‌فلم دراز است و من کوشش می‌کنم لُب مسأله را به آگاهی علاقه‌مندان فرهنگ و هنر برسانم و مخاطبان عزیز می‌توانند افغان‌فلم را که یگ موسسۀ کوچک و دور از انظار است، به قیاس گرفته، بعد می‌دانند که در عرصه‌های کلان و مهم دیگر این کشورِ بی‌صاحب و بیچاره چه می‌گذرد.
افغان‌فلم بعد از رفتن طالبان و آغاز نظام جدید، فعالیت دوبارۀ خود را به ریاست کارگردان شناخته شدۀ کشور آقای «صدیق برمک» از صفر محض آغاز کرد و برمک با دیگر دوستان و همکارانش تا وقتی که رییس افغان‌فلم بود و دوستان همه شاهد اند که با تلاش‌های شباروزی، این ریاست را دوباره احیا کرد و بعد ما هر دو تا اخیر تلاش کردیم که برای کارهای تولیدی بیشتر، از دولت سالانه هزینه‌یی که مستحق آن است، به دست آوریم و چرخ تولید را به راه اندازیم. متأسفانه هر تلاشی که در این راستا کردیم، نتیجه‌یی به دست نیاوردیم؛ زیرا آقایانی که بودجۀ این دولت در دست‌شان بود، به بهانه‌های مختلف و خنده‌دار، جواب منفی دادند؛ مثلاً گفتند: «فلم از جملۀ تجملات است و ما به تجملات پول نمی‌دهیم». قصه کوتاه، برمک داوطلبانه از پُست ریاست افغان‌فلم کنار رفت و رهبری افغان‌فلم را به انجنیر صاحب لطیف سپرد. این‌که آقای انجنیر به چه بُن‌بست‌هایی مواجه شد، حرف‌های بسیار به مردم دارد که باید بگوید.
امروز نیز چراهای بی‌پاسخ دربارۀ افغان‌فلم در نزد فرهنگیان و دوست‌داران هنر باقی‌ست که خوشبختانه یا بدبختانه، علت العلل منزوی کردن و بیکار نگه‌داشتن افغان‌فلم و کارمندان آن را از زبان دوست فرهنگی‌یی که هم نویسنده است و هم در کار هنر و نقد هنر و ادبیات، شنیدم که شنیدنش مو را در بدنم راست کرد و عمق تعصب کور این دولت قوم‌گرا را بیشتر از پیش برایم به اثبات رساند. دوست بنده بسیار ساده و کوتاه برایم گفت: مسوولانی از تبار خاص می‌گویند: «افغان‌فلم در دست پنجشیری‌ها است و ما از همین سبب و قصدن به آن بودجه نمی‌دهیم…» من، درحالی که این‌جا از نوشتن این سطور خجالت می‌کشم؛ ولی ناگزیرم به خاطر روشن شدن حقایق، واقعیت‌های بیشتری را به آگاهی مردم برسانم.
افغان‌فلم نزدیک به صدنفر کارمند اداری و تخنیکی دارد که فقط سه نفر آن پنجشیری اند(تلاش، قادر و بندۀ حقیر). ریس افغان‌فلم در رشتۀ سینما از کشور روسیه و آلمان سند کارشناسی و کارشناسی ارشدِ سینما دارد که در یک رقابت آزاد به این پست رسیده است. ما سه نفر با کمترین معاش در خط فقر زنده‌گی می‌کنیم؛ درحالی که حاکمان قدرت‌مدار به نوبت، فراریان بی‌کاره و بی‌استعداد خود را به نام‌های مشاور هنر و فرهنگ و… از اروپا و جاهای دیگر می‌طلبند و معاش‌های دالری و هنگفت برای‌شان تعیین می‌کنند و از آنان فقط‌وفقط در راستای واگرایی بیشتر میان اقوام و پخش تعصب بیشتر کار می‌خواهند.
من از آقایان می‌پرسم: چندتا پنجشیری‌یی که به جز عمر خود را در پای هنر و فرهنگ این کشور گذاشته، دیگر چه خیانتی را مرتکب شده اند؟ سلام سنگی را همه می‌شناسند، او تا وقتی که در این کشور بود، با گرسنه‌گی و فقر ساخت، مگر در رشد سینما از جان خود مایه گذاشت. صدیق برمک، هنر و سینمای افغانستان را به جهانیان معرفی کرد و نزدیک به پنجاه جایزۀ بین‌المللی برای افغانستان و به نام افغانستان گرفت. کوچک‌ترین پنجشیری (جوان‌مرد) در طول تاریخ سینمای ما اولین افغانستانی‌یی بود که روی فرش قرمز اسکار قدم گذاشت. من و تلاش و… که هیچ!
آری، پنجشیری‌های دست‌اندرکار فلم و سینما، همین‌ها هستند، ولی نمی‌دانم حالا افغان‌فلم چگونه و چطور در دست پنجشیری‌ها است؟! گیریم باشد که نیست؛ مگر این‌ها استعداد خود را به اثبات نرسانده اند؟ مگر آبروی سینمای افغانستان نبوده اند؟ دوستان هنرمند و سینماگر دیگر ما مرا ببخشند اگر این‌جا از آنان نامی نبرده‌ام… این‌جا مسألۀ پنجشیر و پنجشیری در میان بود؛ ورنه ما هنرمندان بزرگ دیگر از اقوام دیگر و جاهای دیگر داریم که مثل کسانی که از آنان نام برده شده است، حتا بیشتر از ما در این عرصه رنج برده اند و زحمت کشیده اند؛ مثل قادر فرخ، فقیر نبی، انجنیر لطیف، تاجزی صاحب، عبدالله صمدی، سعید جان اورکزی، نبی تنها، حشمت فنایی، امین رحیمی و دیگران و دیگران… بدین‌سان هستند شخصیت‌های عزیزی که در بیرون از افغان‌فلم در عرصۀ سینما زحمت کشیده و می‌کشند که دولت قوم‌گرای متعصب، هرگز آنان را به رسمیت نشناخته و آنان را پشتیبانی و کمک نکرده و نمی‌کند؛ مثل رویا سادات، جوانان مستعد هزارۀ ما و…
حرف آخر این‌که: این دولت بنابر ماهیت قوم‌گرایانه و فارسی‌ستیزی‌اش، نمی‌خواهد به زبان فارسی فلم ساخته شود و در مجامع بین‌المللی حضور بیابد؛ زیرا ادعاهای دروغ و واهی‌شان در آنجا‌ها افشا می‌شود؛ در نتیجه، پنجشیر و پنجشیری‌ها را بهانه ساخته و فارسی زبانانی که عقل‌شان در چشمان‌شان است را نیز تا این دم به سکوت واداشته اند…

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.