گزارشگر:یک شنبه 14 عقرب 1396 - ۱۳ عقرب ۱۳۹۶
اشاره: این مقاله در بارۀ “فضای مجازی ایران و هویت کاذب” نوشته شده است؛ اما برای جوانان افغانستان هم از اهمیت خاصی برخوردار است.
اینترنت و «فضای مجازی» امروزه یکی از عرصه های شناخت بیشتر و عمیقتر انسان و روابط انسانی است. دریچهای جدید است برای روانشناسان و جامعه شناسان و همه علاقه مندان علوم انسانی چرا که فرصت مییابند میلیونها میلیون مراوده انسانها را مورد مطالعه قرار دهند. فرصتی بسیار بینظیر که عرصه مرزها و فرهنگها را در مینوردد و به عمق هویت جهانی انسانی که در حال تولد است، در اختیار پژوهشگران قرار می دهد.
بعد از گذشت تقریبا ۴۰ سال از گسترش اینترنت، روانشناسی و رفتار شناسی اینترنت هم از حدود ۱۰ سال پیش پا به عرصه علوم روانشناسی و رفتارشناسی گذاشت که هدف آن، هم بررسی روابط انسانها در فضای مجازی است و هم روابط انسانها با کامپیوتر و نرم افزارها.
بد نیست برخی حوزههای روانشناسی در این خصوص را بررسی کنیم و به طور جزئی «هویتهای کاذب» را.
◄ یک پدیده روبه گسترش
دیروز از کنار چندتا دختر دانشجو میگذشتم. بیاختیار شنیدم که یکی به دیگری میگفت:«دیگه با پرنده دوست نیستم، ولی مردعنکبوتی هنوز حرفم رو باور نکرده»!!!! واقعا خودم هم داشتم مثل حالتی که شما دارید شاخ در میآوردم. اگر بلافاصله سرشان را نمیبردند توی موبایلهایشان، حتما کارم به جاهای باریک میکشید.
امروزه انسانها یادگرفتهاند خودشان را در فضای مجازی چیزی معرفی کنند که با «منِ» واقعیشان کیلومترها فاصله دارد. تا آنجا که حتی خودشان را با اسمهای مستعار معرفی میکنند و البته کسی هم از این موضوع ناراحت نیست. ممکن است «سیندرلا»یی که توی گروه وایبر با آن آشنا شدهاید، یک مرد چهل ساله مجرد باشد که با دمپایی توی کوچه و خیابان راه میرود!
◄ علت نیاز به هویت کاذب
هر قدر فضای سایبر وسیعتر و اجتماعی تر میشود، گرایش برای بهکارگیری هویتهای کاذب به دلایل مختلف رشد میکند.در برخی از گروههای سنی، یا بیماریهای شخصیتی، هویت کاذب بیش از ۵۰ در صد موارد بهکارگرفته میشود. هویت کاذب ممکن است احساس امنیت اقتصادی، اجتماعی ایجاد کند. در کشورهای دیکتاتوری طبعا هویت کاذب ابزاریست برای گریز از پلیس امنیتی و سرکوب.
جالب است که در کشورهای غربی و شرایطی که انسانها ظاهرا نباید از هم بگریزند هم، بهکارگیری هویت کاذب رو به توسعه است. پشت هویت کاذب میتوانند مخفی شوند و از «تعهد» در روابط بگریزند. چرا که رابطه مجازی را به راحتی میتوان به هم زد.
انسانهائی هستند با اختلالات پیچیده شخصیتی، که نمیتوانند در فضای حقیقی به دیگران نزدیک شوند، آنها با تولید هویتهای کاذب در اینترنت، خلاء روابط سالم رو در رو و نزدیک را پر میکنند. در سنین نوجوانی، تولید هویتهای کاذب به نوعی واکنش دفاعی برای تولید روابط دلبخواه تبدیل شده است.روابطی که فرد مجبور نباشد به آنها مادیت و تداوم بدهد.
◄ حربه دشمن
اتفاقا این هویت کاذب دو روی سکه دارد که دشمن به خوبی از آن بهره میبرد. یکی سوء استفادهای است که از طریق نزدیک شدن به افراد به خصوص افراد خام مثل نوجوانها انجام میدهند و با معرفی خود به عنوان یک شخصیت جذاب، اطلاعات مورد نظرشان را به دست میآورند.
دوم اینکه با ترویج این جریان به نوعی هویت حقیقی نوجوان را از او میگیرند. وقتی فرد عادت کرد هویت حقیقیاش را نادیده بگیرد، نفوذ دشمن روی ذهن او راحتتر است و کمکم زمینه برای ایجاد تغییر در افکار او هم پدید میآید.
از طرف دیگر مخاطبین فردی که شخصیت کاذب ارائه می دهد، دچار صدمات جدی روانی میشوند. دوستیهای کاذب، عشق های کاذب، زندگیها را از هم می پاشد. پایه اعتماد اجتماعی را سست میکند و انسانها را از نزدیکتر شدن به هم گریزان میکند. این همان جامعهایست که دشمن انتظارش را میکشد.
◄آمار و ارقام
این روزها شاهد اعتیاد اینترنتی نوجوانان به ویژه دانشآموزان هستیم. این در شرایطی است که جوانان در این محیطها از آسیب پذیری بسیاری برخوردارند، به ویژه افرادی که در دوره متوسطه اول و دوم در حال تحصیل هستند و حساسیتهای دوران بلوغ را نیز طی میکنند. از سوی دیگر باید تعارض ارزش های ایرانی ـ اسلامی را در فضای مجازی مورد توجه قرار داد؛ چراکه این تکنولوژیها از غرب به ایران آمدهاند و چالش های هویتی را برای جوانان ما ایجاد می کند که با مؤلفههای فرهنگ اسلامی و ایرانی ما مغایر است.
ارزیابیها نشان میدهد، ۵۶ درصد دانشآموزان در معرض خطر کسانی هستند که ارتباطشان با خانوادهها ضعیف است و مشکلات خود را با دوستانشان به صورت رودررو و یا در فضای مجازی مطرح میکنند. کمتر از یک درصد دانشآموزان در معرض خطر، مشکلات خود را با خانواده مطرح می کنند؛ ۳۳ درصد دانش آموزان اوقات فراغت خود را با استفاده از اینترنت، ۲۹ درصد استفاده از کامپیوتر و موبایل، ۱۷ درصد تلویزیون و ۳۵ درصد گوش دادن به موسیقی پر میکنند، اما بر اساس نظرسنجی انجام شده بیش از ۷۰ درصد دانش آموزان نسبت به انجام فعالیتهای ورزشی بی رغبت شدهاند.
این افراد آیندهسازان جامعه هستند؛ پس آینده جامعه در خطر است.
Comments are closed.