گزارشگر:داکتر عيدمحمد احمــدي/ دوشنبه 22 عقرب 1396 - ۲۱ عقرب ۱۳۹۶
بخش نخست/
◄ مقـدمه
اعتقاد به مهدویت و مسأله ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به مثابه یکی از مسایل ریشهدار و با پیشینۀ کهن، میان اصول پذیرفته شدۀ اسلامی به حساب میآید. میتوان اذعان کرد این موضوع، از مواردی است که تقریباً اتفاق نظرِ همۀ دانشمندان اسلامی را بههمراه داشته، و آیات و روایاتِ فراوانی به صورتِ متواتر دربارۀ آن وارد شده است.
اعتقاد به مهدویت، از مهمترین باورهای مسلمانان است و انتظار آمدنِ موعود بشر و گسترش عدل و داد، از آرزوهای امت اسلامی به شمار میآید. این باور هم از تفسیر برخی آیات قرآن کریم و هم بر اساسِ وعدههایی است که از جانب پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم داده شده است؛ از این رو، هرگونه انکار یا حتی تردید در این اصل اعتقادی، حساسیتِ زیادی را برمیانگیزاند، چه رسد به اینکه این اعتقاد و باور مورد توهین قرارگیرد یا شخص موعود؛ یعنی امام مهدی(عج) امر خیالی پنداشته شود.
در این میان، تعداد اندکی از مسلمانان به تردید یا انکار این باور پرداختهاند؛ از جملۀ این افراد، میتوان ابن خلدون، محمدرشید رضا و بعد از وی، احمد امین را نام برد که با طرحِ چند ادعا و دلیل کُلی بدون استدلال، این موضوع مهمِ عقیدتی را منکر شده و به مناسبتهای مختلف، در نوشتههایشان به طرح موضوع مهدویت و سپس نقادی و رد آن پرداختهاند. اگر به این مسأله و مسایلی از این قبیل از بُعد علمی نگاه کنیم، اظهار نظر رشید رضا و همقطارانِ او، تا جایی قابل توجیه است، چون بحثهای علمی و اظهارنظر در یک مسأله اسلامی امری ناپسند نیست و باید میان نقدِ عالمانه و اهانتِ جاهلانه تمیز و تفکیک قایل شد.
روزنامۀ ماندگار از شمارۀ ۲۱۱۳ مورخ ۱۱/۷/۹۶ خود، اقدام به نشر نوشتهیی کرد که بهصورتِ کلی به معرفی اندیشههای محمدرشید رضا پرداخت. در نوشتههای پایانیِ این سلسلهمباحث به بحث مهدویت _ که یکی از باورهای خللناپذیر مسلمانان است_ هم از دیدگاه رشید رضا پرداخته شد و همچنین نویسندۀ این نوشتار، خود پیرامونِ شخص موعود و باور به آن مطالبی را مطرح کرد. نویسندۀ مقاله در جایی اینگونه اظهار میکند که: «رشیدرضا به عنوان اندیشمند اصلاحطلب، تلاشهای زیادی در راه خرافهزدایی از اندیشۀ اسلامی نمود … چنین کاری یکی از برجستهگیهای رشید رضا نسبت به دیگران است و یکی از آنها نقد مهدویت است!»
در این نوشتار اما همت بر این است که دیدگاه رشیدرضا و بازگوکنندۀ آن در روزنامۀ ماندگار با رویکرد قرآنی، روایی و عقلی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد.
تحلیل و نقد دیدگاه رشیدرضا
الف. شیعیبودن احادیث مهدویت
یکی از ایرادات منکر مهدویت، این است که میگوید: « هرکس به بررسی تمام احادیث و روایاتی که درباره مهدی آمده است، بپردازد و موارد منابع آنها را بشناسد، به این نتیجه میرسد که تمام آنها از اهل تشیع روایت شده است». ادعای شیعیبودن احادیث مهدویت و در نتیجه شیعی بودن تفکر مهدویت مستمسک رشید رضا برای نپذیرفتن آنها است. او میپندارد که مبنا و اساس این اندیشه، از جعلیات شیعه است.
◄ نقد و بررسی شیعی بودن اندیشۀ مهدویت
متواتر بودن روایات مهدی(عج) در منابع اهل سنت: اولاً، نسبت دادن احادیث مهدی(عج) به شیعه و اینکه فقط در کتابهای روایی شیعه و از طرف راویان شیعه نقل شده است، اتهامی بیش نیست، زیرا کتابهای روایی معتبر اهل سنت شیعی بودن آن را رد میکنند و بسیاری از روایات مربوط به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق اهل سنت و در کتب معتبر آنها نقل شده است. در میان این راویان، کمتر راوییی متهم به شیعهگری وجود دارد. بنا به باور اندیشمندان اهل سنت، احادیث نقل شده درباره حضرت مهدی(عج) به حد تواتر است. حدیث متواتر، حدیثی است که در همۀ طبقات سند آن، تعداد راویان به اندازهیی فراوان باشد که جای هیچ شک و شبههیی برای پذیرش روایات و معنای آنها را باقی نمیگذارد. هرگاه در یک موضوع حدیث به صورت متواتر نقل شده باشد، دیگر به بررسی سند آن نیازی نیست و اگر در برخی طرق آن، افراد ضعیفی هم وجود داشته باشد، وجود آن افراد نمیتواند در اعتبار سند احادیث خدشهیی وارد نماید. حدیثهای مهدویت که از اهل سنت نقل شده، از این دستهاند و به معیار تواتر رسیدهاند. به همین جهت، اگرچه در برخی راویان ضعیفی دیده شود، در موضوع مهدویت هیچگونه تردیدی ایجاد نمیکند. اکنون نظریات برخی از دانشمندان اهل سنت را از باب نمونه دربارۀ متواتر بودن این حدیثها یادآور میشویم.
۱٫ ابوالحسن محمد بن الحسین الآبری السنجری (م ۳۶۳ ه.) در مناقب الشافعی چنین گفته است: از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) اخبار متواتر و مستفیضی در مورد امام مهدی (علیه السلام) وارد شده است. این گفتار آبری را دانشمندان اهل سنت از جمله ابنقیّم جوزیه و سیوطی نیز نقل کردهاند.
۲٫ ابنحجر عسقلانی به متواتر بودن حدیثهای مهدویت تصریح کرده، میگوید: خبرها و روایتها، متواترند بر این که مهدی (علیه السلام) از این امت است و عیسی بن مریم (علیه السلام) خواهد آمد و پشت سر او نماز میگزارد. وی دربارهی حدیثهای مهدویت چنین میگوید: حدیثهایی که در آنها از مهدی (علیه السلام) نام برده شده، فراوان و متواترند. وی در پاسخ به نامهای در مورد مدعیان و منکران مهدویت چنین مینویسد:
چنین باورهایی باطل است… به سبب مخالفت با حدیثهای مستفیض و متواتری که از پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) آمده که مهدی از اهل بیت ایشان است. حدیثهایی که بر وجود مهدی (علیه السلام) و خروج او در آخرالزمان و این که از عترت رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و فرزند فاطمه (علیها السلام) است، دلالت دارند، به حد تواتر معنوی رسیده، پس هیچ دلیلی برای انکار آنها وجود ندارد. عبدالعظیم بستوی در اینباره مینویسد: در یازده حدیث از مجموع احادیث صحیحی که در احادیث مهدی وجود دارد، برخی افراد متهم به شیعه بودن در اسناد آن مشاهده میشود و در احادیث دیگر در این خصوص، هیچ گونه اتهامی از این بابت در سندشان وجود ندارد. دست کم ۳۲ نفر از صحابه رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم آنها را از حضرتش نقل کردهاند و ویژه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کتابهایی حدیثی تدوین کردهاند.
به این ترتیب با توجه و عنایت به این همه روایات صحیحی که در منابع اهل سنت آمده است، دیگر نوبت به این نمیرسد که احادیثی مهدویت را شیعی بدانیم و با این بهانه منکر یک امر اعتقادی مسلم مسلمانان شویم. به نظر میرسد که جناب رشید رضا با همه توانمندی علمی که در دیگر موضوعات داشته، در علوم حدیثشناسی دچار مشکل بوده است؛ چنانکه نویسندۀ محترم مقاله نیز به آن اذعان داشته و در شمارۀ ۲۱۱۹ روزنامه بیان داشته که رشید رضا در ارتباط به احادیث آحاد و حجیت آن … موضعگیری آشفته دارد و باید عرض کرد که این آشفتگی در مورد برخی احادیث متواتر که در مسأله خاص هست نیز سرایت کرده است.
عدم سقوط روایت به دلیل شیعی بودن آن: ثانیاً، بر فرض که برخی از راویان در تعدادی از این احادیث افراد شیعه باشند، آیا به صرف شیعهبودن راوی حدیث، آن حدیث از درجۀ اعتبار ساقط میشود؟ اگر چنین باشد، باید بسیاری از
احادیث کتب معتبر اهل سنت را مردود دانست، چون در میان برخی از راویان آنها شیعه وجود دارد. آری، چگونه میتوان به صرف ادعا، احادیثی را مجعول شیعه دانست که بنا به تصریح بسیاری از دانشمندان اهل سنت، به حد تواتر رسیده و قابل تردید نیستند. بنابراین، صرف شیعی بودن یک حدیث نمیتواند دلیل بر رد و عدم پذیرش آن باشد و اضافه بر این، روایات امام مهدی(عج) به مرحلۀ تواتر رسیده است و دیگر جایی برای شک باقی نمیماند.
◄ ب) نقل نشدن احادیث امام مهدی(عج) در صحیحین
مسألۀ دومی که از رشید رضا در رد اندیشۀ مهدویت در روزنامۀ ماندگار نقل شده است، این که میگوید: « کوتاه سخن اینکه ما معتقد به این مهدی منتطر نیستیم و میگوییم که اعتقاد به مهدی زیانهای زیادی به بار میآورد». در ادامه نویسندۀ مقاله علت بیباوری رشید رضا را بیان کرده و میگوید: « او علت بیباوری خود را چنین بیان میکند که در صحیح بخاری و مسلم از او (حضرت مهدی(عج) یاد نشده است» این بخش خود شامل دو ایراد و اشکال است که یکی نبودن روایات مهدی در صحیح بخاری و مسلم است و ایراد دوم به تبعات و پیامدهای باور به مهدویت برمیگردد. ما، از پاسخ به اشکال اول آغاز میکنیم. رشید رضا در جایی از تفسیرش چنین میگوید:
تعارض در احادیث مهدی، قویتر و ظاهرتر است و جمع بین روایات در این باب مشکلتر و منکران آن نیز، فراوان و شبهه در آن نیز ظاهرتر است؛ به همین دلیل، شیخان [مسلم و بخاری] در دو کتابشان توجهی به این روایات نکردهاند.
◄ نقد ایراد ذکر نشدن روایات مهدی(عج) در صحیحین
اولاً، اینکه حدیثی در صحیحین بخاری و مسلم یافت نشود، هرگز دلیل ضعیف بودن آن حدیث نزد آن دو بزرگوار نیست؛ چون هرگز بخاری و مسلم این ادعا را مطرح نکرده و از آنها نقل نشده که گفته باشند همۀ احادیث صحیح را جمعآوری کردهاند و ادعا نکردند که هیچ حدیث صحیحی باقی نمانده که در این دو کتاب ذکر نشده باشند و آنان در صدد جمعآوری همۀ احادیث صحیح نبودهاند. از خود آنها نقل شده است که ما همۀ احادیث صحیح را نیاوردهایم. ابن صلاح در مقدمهاش چنین ذکر میکند: بخاری و مسلم، همۀ احادیث صحیح را در صحاحشان جمعآوری نکردهاند و به این مسأله هم پایبند نبودهاند. از بخاری روایت شده که گفته است: «حدیثی را در کتابم وارد نکردم، جز اینکه صحیح بوده و خیلی از احادیث صحیح را به دلیل طولانی نشدن کتاب حذف کردم» و از مسلم برای ما نقل شده که گفته است: «چنین نیست که هر حدیثی نزد من صحیح باشد، آن را در اینجا بیاورم بلکه هر آنچه مورد اجماع و توافق بوده است را ذکر کردم». یعنی ممکن است خیلی از احادیث صحیح در موضوعات مختلف وجود داشته باشد که در این دو کتاب نیامده است. همچنین اسماعیل از بخاری روایت کرده که گفته است: «من در این کتاب، جز حدیث صحیح ذکر نکرده ام؛ ولی آنچه از احادیث صحیح که نیاوردهام، بیشتر است». نووی نیز در مقدمۀ شرحش بر کتاب مسلم آورده است: «... آن دو (بخاری و مسلم) ملتزم نشدهاند تمام احادیث صحیح را نقل کنند؛ بلکه آنان تصریح کردهاند که همۀ احادیث را جمع آوری نکرده و تنها قصد جمع آوری تعدادی از احادیث صحیح را داشتهاند؛ همانگونه که نویسندۀ کتاب فقه، جمع آوری تمام ابواب و احکام فقه را در نظر ندارد، بلکه پارهیی از آن را بحث میکند».
دلیل دیگر که روشن و واضح میکند بخاری و مسلم هرگز در صدد جمعآوری تمام احادیث صحیح نبوده اند، این است که ابن الصلاح از بخاری نقل کرده که گفته است: «من صدهزار حدیث صحیح و دویست هزار حدیث غیر صحیح از حفظ دارم. همچنین از شواهد دیگر بر این موضوع، این است که حاکم نیشابوری که خود از محدثان بزرگ و معروف اهل سنت است، در کتاب المستدرک علی الصحیحین، صدها حدیث را ذکر کرده و در آن تصریح میکند که بر اساس شرایط و اصول بخاری و مسلم یا دستکم طبق اصول یکی از آن دو، این احادیث صحیح هستند؛ در حالی که این احادیث در صحیحین یافت نمیشود. ذهبی نیز دربارۀ احادیث مستدرک گفته است: «در مستدرک، بسیاری از احادیث، طبق شرط بخاری و مسلم یا شرط یکی از آن دو، نقل شده است و شاید مجموع این حادیث، حدود ثلثی از کتاب را تشکیل بدهند».
ملاحظه میکنید چگونه این حدیثشناس معروف، تصریح میکند که در غیر صحیحین، احادیث فراوانی وجود دارد که صحیح هستند و در عین حال، بخاری و مسلم آن را نیاوردهاند؛ پس اگر بخاری و مسلم، احادیث مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را ذکر نکردهاند، هرگز نمیتواند دلیل و شاهدی برای صحیح نبودن این احادیث -که در منابع روایی دیگر نقل شده- قرار گیرد.
ثانیاً، مطلب دوم که در پاسخ این سخن میتوان گفت این است که چرا احادیث صحیح و معتبر را در آنچه که در صحیحین ذکر شده است، منحصر میدانید؟ آیا فقط در این دو کتاب، احادیث صحیح یافت میشود؟ کدام یک از علمای اهل سنت به این سخن پابند است؟ اگر این حرف، قابل قبول باشد، نوشتن ده جامع حدیثی، قبل و بعد از بخاری و مسلم چه ارزش و اعتباری دارد؟ قبول انحصار احادیث صحیح در صحیحین، به معنای تشکیک و تردید در همۀ کتابهای حدیثی دیگر اهل سنت است؛ در حالی که کسی از علمای اسلامی این را نپذیرفته است. بسیاری از علمای اهل سنت ـ اگر نگوییم همۀ آنها ـ قبول دارند آنگونه که احادیث صحیح در بخاری و مسلم وجود دارد، در دیگر کتابهای حدیثی اهل سنت نیز احادیث صحیح فراوان یافت میشود. ابن صلاح چنین میگوید: «احادیث صحیح را افزون بر آنچه در بخاری و مسلم وجود دارد، میتوان در یکی از نوشتههای معتمد و مشهور امامان حدیث از جمله آثار ابو داود سجستانی، ابو عیسی ترمذی، ابو عبدالرحمن نسائی، ابو بکر بن خزیمه، ابوالحسن دارقطنی و دیگران که تصریح دارند بر صحت آن احادیث، پیدا کرد».
Comments are closed.