نقد و بررسیِ دیدگاه محمدرشید رضا در مورد اندیشۀ مهدویت

گزارشگر:داکتر عيدمحمد احمــدي/ سه شنبه 23 عقرب 1396 - ۲۲ عقرب ۱۳۹۶

داکتر عیدمحمد احمــدی/  

mandegar-3روشن است که حدیث صحیح فقط حدیثی نیست که در صحیحین هست؛ بلکه تصحیح حدیث و معتبر دانستن آن، راه‌های مختلفی دارد که یکی از آن راه‌ها، وجود حدیث در صحیحین است؛ ولی این راه، راه انحصاری نیست. نووی در تقریب چنین می‌گوید: «هر آنچه را که حاکم در مستدرک صحیح بداند و جز او از بزرگان حدیث نه تضعیف و نه توثیقی در رابطه با آن ذکر نکرده باشند، آن حدیث، حسن است».
ثالثاً درست است که در صحیحین، حدیثی که در آن، به صراحت اسم امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر شده باشد وارد نشده است؛ ولی چند حدیث در صحیح بخاری و مسلم آمده است که با توجه به برخی شواهد و قرائن، تردیدی نیست که منظور از این احادیث، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و جز این، امکان تطبیقِ دیگری وجود ندارد. تعدادی از این احادیث، در صحیح مسلم است و یک حدیث نیز، هم در صحیح بخاری و هم صحیح مسلم آمده است که به‌خاطر اهمیت موضوع و روشن شدن مطلب به صورت عینی و مستند، عین این احادیث را نقل می‌کنیم:
۱٫ بخاری: حدثنا ابن بکر، حدثنا عن یونس عن ابن شهاب عن نافع مولی ابی قتاده الانصاری ان ابا هریره قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و السلم»: «کیف بکم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛» حضرت می‌فرماید: چگونه خواهید بود هنگامی که فرزند مریم میان شما فرود آید و امام شما از خود شما باشد؟
عین همین حدیث را مسلم ذکر کرده است و سند او، غیر از اولین نفری که مسلم از او نقل کرده؛ همانند سند بخاری است.
۲٫ مسلم از جابر بن عبدالله نقل کرده که شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله و السلم می‌فرمود:
«لا تزال طائفه من امتی یقاتلون علی الحق ظاهرین الی یوم القیامه قال: فینزل عیسی بن مریم (فیقول امیرهم: تعال صل لنا، فیقول لا، ان بعضکم علی بعض امراء تکرمه الله هذه الامه» گروهی از امت من، پیوسته تا قیامت برای حق پیروزمندانه می‌جنگند و سپس فرمود: آن گاه عیسی بن مریم فرود خواهد آمد و امیر و پیشوای این گروه، به وی می‌گوید «بیا برای ما نماز بگزار». او جواب خواهد داد: نه، برخی از شما بر برخی دیگر امیرند و این، به سبب گرامی‌داشت این امت، از جانب خداوند است.
نخستین حدیث در صحیح بخاری و مسلم آمده و دومی تنها در صحیح مسلم ذکر شده است. هر دو تصریح دارند که عیسی بن مریم فرود خواهد آمد؛ ولی آن هنگام، امام مسلمانان از خودشان است، نه از دیگران. کنایه از این‌که عیسی، امام مسلمانان نخواهد شد؛ بلکه امام آنان از خودشان است. حال این پرسش پیش می‌آید این امام که در این دو حدیث بدان اشاره شده و اسمی از او به میان نیامده، چه کسی است؟ جواب این پرسش را می‌توان به‌راحتی از دیگر روایاتی که همین مضمون را نقل کرده و به نام آن حاکم و امام تصریح دارند، به دست آورد و از این راه فهمید مراد از امام در این دو حدیث چه کسی است.
ابو نعیم اصفهانی و حارث بن ابی اسامه با اسناد صحیح از جابر بن عبدالله و او از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده است که فرمود: «ینزل عیسی بن مریم فیقول امیرهم المهدی: تعال صل بنا فیقول: لا، ان بعضکم امیر بعض، تکرمه الله لهذه الامه» عیسی فرود می‌آید و امیر آنان (مسلمانان) مهدی می‌گوید: «بیا برای ما نماز بخوان». عیسی می‌گوید: نه، برخی از شما امیر برخی دیگر است که خداوند، او را برای این امت، کرامت بخشیده است.
با توجه به تصریح این حدیث، معلوم می‌شود منظور از امیری که در دو حدیث منقول از بخاری و مسلم ذکر شد، همان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. به همین سبب است که ابن حجر عسقلانی در فتح‌الباری در ذیل حدیث اول که در بخاری نیز ذکر شده بود، از ابوالحسن آبری در مناقب الشافعی نقل کرده است: «تواترت الاخبار بان المهدی من هذه الامه و ان عیسی یصلی خلفه» ‌اخبار، متواترند بر این که مهدی، از این امت است و عیسی، پشت سر وی نماز می‌گزارد.
می‌بینیم که شارح صحیح بخاری؛ یعنی ابن حجر عسقلانی که شاید شرح وی معروف‌ترین شرح بر صحیح بخاری باشد، در ذیل حدیث مذکور همین برداشت را داشته و آن را بر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف منطبق دانسته است. برخی دیگر از علمای اهل سنت همین برداشت را داشته‌اند و در ذیل این حدیث تصریح دارند که منظور از این امیر و امام، جز مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کس دیگری نیست.
۳٫ مسلم در صحیح در سه حدیث، از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم یک مضمون را روایت کرده که متن یکی از آن چنین است: «یکون فی آخر امتی خلیفه یحثی المال حثیثا لا یعده عدا» در واپسین روزگار امت من، خلیفه‌ای خواهد آمد که مال را فراوان بخشش نموده و شمارش نخواهد کرد.
در این حدیث و حدیث هم مضمون آن ، به صراحت از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نامی برده نشده است؛ ولی ویژگی مذکور در این حدیث، در روایات دیگر، به صراحت به آن حضرت نسبت داده شده است که بیانگر آن است که حدیث صحیح مسلم نیز، گویای همین است.
ترمذی با سند خود، از ابوسعید خدری از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایتی نقل کرده و سند آن را هم حسن دانسته است که در این حدیث رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم چنین می‌فرماید: « مهدی در امّت من خواهد بود.‌.‌. هر فردی نزد او می‌آید و مصرانه از او چیزی می‌خواهد، آن قدر از اموال، در دامن وی می‌ریزد که بتواند حمل کند».
با این توضیحات، روشن می‌شود که هر چند در صحیحین به نام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تصریح نشده است، ولی شواهد و قراینی که ذکر شد، معلوم کرد دست‌کم این چند حدیث، همانند احادیث صریح هستند و به خوبی به وسیلۀ آن می‌توان موضوع مهدویت را اثبات کرد.
رابعاً، نکتۀ مهمی که به نوبه خود تأمل‌برانگیز است و برخی از نویسنده‌گان معاصر نیز به آن توجه کرده‌اند این است که برخی عالمان اهل سنت که دست‌کم دو نفر از آنان، یعنی ابن حجر هیتمی و متقی هندی از شهرت خوبی برخوردارند، در کتاب‌های خود حدیثی را از صحیح مسلم نقل می‌کنند که در آن، با صراحت از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نام برده شده و وی را از فرزندان فاطمه علیهم السلام دانسته است؛ ولی اکنون هیچ اثری از این حدیث در صحیح مسلم وجود ندارد. برای روشن شدن مطلب، عین حدیث و عبارات این افراد را ذکر می‌کنیم:
۱٫ ابن حجر هیتمی نقل می‌کند: « و من ذلک (الاحادیث المبشره بالمهدی) ما اخرجه مسلم و ابوداود والنسائی و ابن ماجه و البیهقی و آخرون: المهدی من عترتی من ولد فاطمه» بشارت دهنده به وجود مهدی، حدیثی است که مسلم، ‌ابوداود، نسائی، ابن ماجه، بیهقی و دیگران نقل کرده‌اند که: «مهدی از عترت من، از فرزندان فاطمه است.
۲٫ متقی هندی از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه» مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است.
۳٫ شیخ محمد علی صبان نیز چنین نقل کرده است: «ان منهم (اهل بیت) مهدی آخر الزمان اخرج مسلم و ابوداود و النسائی و ابن ماجه و البیهقی و آخرون: المهدی من عترتی من ولد فاطمه» مهدی آخرزمان، از اهل بیت است. مسلم، ابوداود، نسائی، ابن ماجه، بیهقی و دیگران روایت کرده اند: مهدی از عترت من رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از فرزندان فاطمه است.
۴٫ حمزاوی مالکی در کتاب خویش نقل می‌کند: « ففی مسلم و ابی داود والنسائی و ابن ماجه و البیهقی و آخرین: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه» در کتب مسلم، ابوداود، نسائی، ابن ماجه، بیهقی و دیگران آمده است که: «مهدی از عترت من، از فرزندان فاطمه است.
با عنایت به روایات فوق که در منابع روایی اهل سنت محترم آمده‌اند، به‌راحتی می‌توان ادعا کرد تصریح به نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دست‌کم در صحیح مسلم وجود داشته است، که این چهار نفر، ‌آن را با صراحت، از مسلم نقل کرده‌اند. بنابراین نویسندۀ مقاله بدون تحقیق و مراجعه به منابع معتبر روایی اهل سنت، فقط با تقلید از رشیدرضا به سخنان او اکتفاء کرده و یک امر مسلمِ اسلامی را که روایات متواتر از پیامبر مکرم اسلام صلوات الله وسلامه علیه بر آن دلالت دارد، منکر شده است!

◄ ج) تبعات و عوارض منفی اعتقاد به مهدویت
بخش سوم اشکال و ایراد بر روایات مهدی(عج) و اندیشۀ مهدویت یا سومین دلیلی که برای رد احادیث مهدویت از سوی محمد رشید رضا و برخی همفکرانِ او مطرح شده و در روزنامه انعکاس یافته، این است که فکر و اندیشۀ مهدویت در جهان اسلام، تبعات و آثار منفیِ فراوانی را از خود برجای گذاشته است. اندیشۀ ظهور مهدی موعود، باعث نوعی خمودی و رکود اجتماعی میان مسلمانان شده است. آن گاه آنان، از این تبعات و نتایج ادعایی، چنین نتیجه گرفته‌اند که چون اعتقاد به مهدی این تبعات و عوارض را به دنبال داشته است، اساس این فکر و اندیشه، ساخته‌گی و جعلی است که توسط جاعلان و واضعان، با اغراض خاصی جعل شده است. رشید رضا اظهار داشته است که: گسترش این اندیشه میان مسلمانان، باعث سستی آنان در واجبات الهی شده است. همچنین همین ایراد را به گونه‌یی دیگر بیان کرده که: اعتقاد به مهدی، باعث پیدایش فتنه‌های عظیمی شده است که در مناطق و زمان‌های مختلف، افرادی به‌پا خاسته و مدعی مهدویت شده‌اند. آنان بر اهل و نزدیکان سلطان وقت خروج کرده‌اند. فریب‌خورده‌گانی نیز وی را اجابت کرده، میان آن و حاکمان، جوی خون به‌راه افتاده است.
◄نقد و پاسخ اشکال
باید گفت این اشکال، در واقع مصداق سخن معروف «به جای حل مساله، صورت مسأله پاک کردن» است. آیا این منطق پذیرفتنی است که اگر از اندیشه‌یی صحیح، سوءاستفاده‌یی شد، به جای تصحیح سوءاستفاده و جلوگیری از آن، و از بین بردن راه‌های این بهره‌برداری غلط، به طور کامل، اصل مسأله را منکر شویم؟
هیچ منطقی چنین فکر و عملی ‌را نمی‌پذیرد؛ اما با تأسف برخی افراد، درباره اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین برداشت کرده‌اند که باید همۀ دستورها و احکام الهی را کنار زد و اجرای قوانین الهی را در گرو آمدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تکلیف و حرکت و تلاش را ساقط شده دانست یا به جای تصحیح و مقابله با سوءاستفاده‌ها باید مسأله را از اساس منکر شد.
اما حقیقت غیر این است؛ زیرا باید مقابل آنان ایستاد و با استدلال و منطق، ‌این طرز برداشت را تصحیح کرد و دانست که در هیچ یک از احادیث مهدویت، چنین آموزه‌های غلطی وجود ندارد.
مطابق برخی آیات قرآن کریم و احادیث، فلسفه و حقیقت انتظار ظهور مهدی(عج)، حلقه‌یی است از حلقات مبارزۀ اهل حق و باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد، عملاً در گروه اهل حق باشد.‌.‌. از نظر روایات اسلامی‌، در مقدمه قیام و ظهور امام، یک سلسله قیام‌هایی از طرف اهل حق صورت می‌گیرد. آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است، نمونه‌یی از این سلسله قیام‌ها است.‌.‌. . اینکه پاره‌یی از کج‌اندیشی‌ها و کژگرایی‌ها مفهوم انتظار را به معنای این می‌گیرد که دنیا پر از ظلم و جور شود … تا یک‌دفعه انقلاب گردد و پر از عدل و داد بشود.‌.‌. حقیقت انتظار ظهور هرگز چنین نیست، بلکه بدون شک این برداشت از مفهوم انتظار برخلاف یک اصل قطعی اسلامی است؛ یعنی با انتظار ظهور حضرت حجت، هیچ تکلیفی از ما ساقط نمی‌شود، نه تکلیف فردی و نه تکلیف اجتماعی. حقیقت انتظار حرکت، تلاش و پویایی در راستایی ترویج، گسترش، تحکیم و حاکمیت آموزه‌های اسلامی است که مورد تأیید قرآن کریم و احادیث نبی مکرم اسلام نیز هست.
به این ترتیب، راه‌حل جلوگیری و مبارزه با افکار انحرافی و خموده‌گی مسلمانان را نباید در اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانست؛ بلکه برعکس، اگر تحلیلی درست از حقیقت انتظار و مهدویت ارایه شود، نه تنها این اعتقاد، مایۀ رکود و سکون نیست، بلکه باعث امید، نشاط و رویش است. نباید کوتاهی‌ها و تقصیرهای مسلمانان در انجام وظایف الهی و اسلامی را نادیده گرفته و آن را با اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مسألۀ مهدویت مرتبط دانست و تقصیر یا قصور در فهم درست از امری اعتقادی اسلامی و کوتاهی مسلمانان در مسایل اسلامی را به اندیشۀ مهدویت مرتبط کرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.