انگلستان برای بار دوم بین ایران و افغانستان جدایی افگند (پشت پردۀ شیطنتِ بی‌بی‌سی)

گزارشگر:امیر هاشمی مقدم/ چهار شنبه 24 عقرب 1396 - ۲۳ عقرب ۱۳۹۶

بخش دوم و پایانی/

اما به راستی چرا باید چنین گلایه‌یی را از بی‌بی‌سی به عنوان رسانه‌یی بیگانه داشته باشیم؟ در واقع، گلایآ ما از بی‌بی‌سی نیست که تکلیف‌مان با این رسانۀ انگلیسی مشخص است. شوربختانه این ایراد و نقد، نه به بی‌بی‌سی، که به خود ما و مسوولان فرهنگی و رسانه‌یی‌مان باز می‌گردد، آن‌چنان که در زیر بیشتر توضیح خواهم داد.
همه می‌دانیم که بی‌بی‌سی نه‌تنها هیچ تعلق خاطری به ایران و ایرانیان ندارد، بلکه به‌واسطۀ این‌که وابسته به وزارت امور خارجۀ انگلیس است، منافعش در تضاد با منافع ایران جای می‌گیرد. با این وجود، جزو حرفه‌یی‌ترین رسانه‌های دنیا است. شما در این رسانه با اخباری که آشکارا سوگیری به نفع یک گروه یا کشور با علیه گروه و کشوری دیگر داشته باشد، روبه‌رو نمی‌شوید.
یا اصطلاحاتی همچون «مدعیان حقوق بشر»، «دست‌نشانده»، «دروغگو»، «جنایت‌کار» و… که روزانه از اخبار صدا و سیمای‌مان بارها می‌شنویم، در بی‌بی‌سی به گوش نمی‌خورد. با این وجود، همه می‌دانیم که بی‌بی‌سی هم به نفع جریان‌ها و گروه‌هایی خاص سوگیری دارد و هم زیرآب گروه‌ها و کشورهای مقابل را می‌زند، اما این کار را آن‌چنان حرفه‌یی انجام می‌دهد که در ناخودآگاهِ آدمیزاد رخنه می‌کند.
همین رفتارِ به ظاهر حرفه‌یی سبب شده که این رسانه، پُرمخاطب‌ترین رسانه در حوزۀ زبان فارسی باشد. هم ایرانیان و هم افغانستانی‌ها، بی‌بی‌سی را با فاصله‌یی بسیار زیاد، رسانۀ نخستِ خبررسانی‌شان کرده اند. بیش از چهار میلیون و سیصد هزار نفر در فیسبوک، یک میلیون و نیم در اینستاگرام، نهصد و پنجاه هزار نفر در تلگرام و به همین اندازه هم در تویتر، بی‌بی‌سی را دنبال می‌کنند. بی‌بی‌سی‌یی که سال‌هاست در ایران فیلتر شده و با این وجود، این‌همه دنبال کننده دارد.
بی‌بی‌سی همچنین رسانه‌یی است که امکان بیان دیدگاه‌های مختلف را فراهم می‌کند. اگرچه در راستای سیاست‌های انگلستان، همیشه به یک گروه امکان بسیار بیشتری در این راه می‌دهد؛ اما در حالی که تجزیه‌طلبان و خارج‌نشینان، پای ثابت برنامه‌های بی‌بی‌سی هستند، ایران‌دوستان و شهروندان داخل کشور نمی‌توانند به راحتی در برنامه‌های بی‌بی‌سی شرکت کرده و دیدگاه‌های‌شان را با بیننده‌گان، شنونده‌گان یا خوانندن در میان بگذارند.
بنابراین، تنها یک گروه از دیدگاه‌ها یکه‌تازِ میدان اند و خواه‌ناخواه پیامدهای ویران‌گرشان را بر اندیشۀ مردم ایران باقی می‌گذارند. برای نمونه، در جریان برگزاری همه‌پرسی استقلال عراق، بی‌بی‎سی همچون دولت انگلیس به ظاهر بی‌طرف بود، اما پوشش خبری وسیعی که در این زمینه داشت و همچنین افرادی که به عنوان کارشناس دعوت می‌کرد (که عموماً جدایی و استقلال را حق طبیعی کُردها می‌دانستند)، نشان می‌داد که خواستِ بی‌بی‌سی و دولت انگلیس چیست.
در این میان، چنان‌چه کسی از داخل ایران بخواهد در مقابل جریان‌های جدایی‌طلب بایستد، دیر یا زود باید پاسخگوی نهادهای امنیتی باشد. دستِ‌کم تجربۀ شخصی نگارنده این را نشان می‌دهد. گمان نمی‌رود در هیچ کشور دیگری در دنیا، نویسنده‌یی را بازخواست کنند که چرا از میهن‌دوستی می‌نویسد. طبیعتاً وقتی هیچ رسانۀ داخلی‌یی جذابیت و قدرت رقابت با چنین رسانه‌هایی را ندارد، یا باید در بی‌بی‌سی به مقابله با جریان‌های تفرقه‌افکن رفت یا رسانه‌های داخلی معیارهای حرفه‌یی‌شان را آن‌چنان ارتقا دهند تا بتوانند مخاطبان گسترده‌تری به خود کشانده و امثال بی‌بی‌سی را از یکه‌تاز میدان بودن به زیر آورند.
حالا این‌که ما نتوانسته‌ایم مخاطبان افغانستانی را به رسانه‌های‌مان جذب کنیم، دیگر جای خود دارد. بسیاری از رسانه‌های داخلی، به ‌ویژه آن‌هایی که قدرت و سرمایۀ بیشتری دارند، اصولاً مخالف مباحثی دربارۀ نزدیکی‌های فرهنگی غیرمذهبی (بر پایۀ زبان و تاریخ و…) هستند و آن را به نادرست در مقابل اسلام می‌بینند.
با این اوضاع، باید هر روز به جای این‌که رسانه‌های‌مان مخاطبان را به سوی خود جذب کنند، به تحلیل این‌که چرا بی‌بی‌سی‌ها چنین رفتاری دارند و چرا «آمدنیوز»ها مخاطبان زیادی دارند، بپردازند و نویسنده‌گانی که در خاک کشور می‌توانند در خدمت ایران باشند، گاهی از سر ناچاری کشور را ترک کرده و دیر یا زود به دام رسانه‌هایی می‌افتند که چشمِ دیدن ایران را ندارند.
ایران جزو معدود کشورهایی است که بخش زیادی از شهروندانش، اخبار و تحلیل‌های مربوط به کشورشان را از رسانه‌هایی که در کشورهای دیگر مستقر است، می‌خوانند. بر همین پایه تا زمانی که رسانه‌های واقعاً مستقل و آزاد نداشته باشیم، نباید انتظاری جز این داشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.