گزارشگر:سه شنبه 30 عقرب 1396 - ۲۹ عقرب ۱۳۹۶
از کشمکش و مرافعه بر سرِ چگونهگی طبع و نشرِ شناسنامههای الکترونیکی با محوریتِ مسالۀ درج یا عدمِ درج واژۀ افغان به عنوان ملیتِ همۀ شهروندان کشور، سالها میگذرد و بهرغمِ گذشتِ یک دور کاملِ تصمیمگیری، تصویب و تأیید و توشیح، هنوز هم دیده میشود که این جدال ادامه دارد و حتا زمینهها و بهانههایِ فراوانی برای ادامۀ آن در آیندهها وجود دارد.
دو روز پیش مجلس سنای افغانستان، فرمان اشرفغنی رییس حکومتِ وحدت ملی را دربارۀ تغییر قانون ثبت احوال نفوس مبنی بر درج واژۀ «افغان» در شناسنامههای الکترونیکی ـ که پیش از آن، مجلس نمایندهگان آن را رد کرده بود ـ تأیید کرد. با این حساب، به دلیلِ اختلاف به میان آمده، تصمیمگیری نهایی در این مورد به کمیسیون مختلط از دو مجلس سپرده میشود؛ یعنی تکرارِ همان روندی که در گذشته تجربه شده بود و در نهایت با امضای آقای غنی در نخستین روز کاریاش به عنوان رییس دولت (۱۰ قوس ۱۳۹۳)، احساس شد که کارِ توزیع شناسنامههای برقی نیز کلید خورده است.
نگاه و مطالعهیی عمیق نسبت به این منازعۀ ناتمام به ما میگوید که موتورِ محرکِ این چرخۀ ناقص و بازگشت به نقطۀ اول، فرهنگِ نامبارکِ تعصب و تقلب است. تعصب به معنای عصبیت، خشکاندیشی و پافشاریِ افراطی و غیرمنطقی بر عقایدِ خود و رد و طردِ ایده و نظریاتِ ولو منطقیِ جوانبِ مقابل؛ و تقلب به معنای نادرستی، دغلکاری و در کاری به سودِ خود و زیانِ دیگران تصرف کردن. این دو مولفه چنان فضای سیاست و حکومت را تسخیر کرده که هیچ ارادۀ صادق و سازندهیی نمیتواند خود را از مدارِ آن سالم بیرون کند. اگر از حوادث تاریخیِ دوردستِ این کشور چشم بپوشانیم و فقط به ۱۵ – ۱۶ سالِ اخیر نگاهی کُلی بیندازیم، به بسیار وضوح میتوانیم جلوههای گوناگونِ تبارزِ فرهنگِ تعصب و تقلب را در عرصۀ سیاست و اجتماعِ افغانستان نشاندهی نماییم.
غمنامههای انتخاباتیِ ما یکی از پُررنگولعابترین جلوههای تبارزِ فرهنگِ تعصب و تقلب است، چنانکه غمنامۀ تذکرههای برقی نیز از شعاعِ آن مایه میگیرد. فرهنگِ تعصب حکم میراند که در هر انتخاباتی، به حمایت و عروجِ بیچون و چرا از عاملِ متعلق به ایل و تبارِ خود بپردازی؛ زیرا سایر معیارها از جمله شایستهگی و تعهد در مقابل این آرزو «قصۀ مفتی» بیش نیستند؛ اما اگر عصبیت نیز نتوانست پیروزی حتمی را رقم زند، تقلب کنی و خودت نتیجۀ بازی را پیش از پیش تعیین نمایی، و اگر بهرغم همۀ اینها نتیجه بازهم به نفعِ تو نبود، ساختار بازی را بهم بریزی و بشکنی و آنقدر این کار را تکرار کنی تا دیگران خسته شوند و بالاخره ماهی مرادت صید شود!
شناسنامههای الکترونیکی و مردم افغانستان دقیقاً با همین سرنوشت مواجهاند و به نظر میرسد که ارگ ریاستجمهوری کارگزار اصلیِ این دور باطل و کسالتآور است. حتا توشیحِ آقای غنی نیز بخشی از این بازیِ خستهکن و انرژیزُدا بوده است. شناسنامههای الکترونیکی از نظر کارگزارانِ این بازی، یا باید توزیع نشود و یا باید چگونهگی توزیعِ آن نهتنها دایرۀ تعصب و تقلب را تنگ نسـازد، بلکه به ابزاری برای تحکیمِ عصبیتها، برتریطلبیها و در نهایت، ساختن افغانستانِ آرمانیِ تبارگرایان تبدیل شود. ورنه، اجرای قانون توشیح شدۀ ثبت احوال نفوس هیچ ضرری بهجز تعیین شمارِ دقیق جمعیت کشور، کمک به برنامهریزی علمی برای حلِ مسایل اجتماعی و برگزاری انتخاباتِ سالم و شفاف نداشته و ندارد.
با این اوصاف، پیشبینی میشود که در اداره و حاکمیتِ موجود اصلاً هیچ ارادهیی به توزیع شناسنامههای برقی وجود ندارد و جنجالهای کنونی نیز چیزی بیشتر از وقتکُشی تا برگزاری دور بعدیِ انتخابات نخواهد بود. با اینهمه اما از مردم افغانستان، نهادهای مدنی و شخصیتهای آگاه و ملی این انتظار میرود که با عنایت به عمقِ این بازیها، در برابر فرهنگ تعصب و تقلب استوارتر از گذشته بایستند و از ادامۀ مبارزه برای انسانیت و آزادهگی خسته و مأیوس نگردند.
Comments are closed.