احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 11 عقرب 1396 - ۱۰ قوس ۱۳۹۶
نشسـت تفاهم ملی بدون حضور دو تن از مهمترین چهرههای مخالفِ دولت وحدت ملی، روز جمعه در قندهار برای یافتن راهحلی به مشکلات موجود کشور ـ آنگونه که برگزارکنندهگانِ آن میگویند ـ برگزار شد. این نشست قرار بود برای سه روز ادامه داشته باشد، ولی ظاهراً مصادف شدنِ آن با دوازدهم ربیعالاول روز مولود پیامبر اسلام و شاید هم به دلیلِ اینکه هنوز گفتوگوهای برگزارکنندهگانِ این نشست با برخی جناحها و بهویژه سران جمعیت اسلامی به نتیجه نرسیده بود، برگزاری آن در روز پنجشنبۀ هفتۀ گذشته ممکن نشد.
در همین حال، پیش از رفتن برخی چهرههای سیاسی و مخالفِ دولتِ فعلی برای شرکت در نشست قندهار، شایعاتی مطرح شدند مبنی بر اینکه مخالفان مسلحِ دولت تصمیم دارند هواپیمای حاملِ برخی از شرکتکنندهگان را منفجر کنند. اینکه این خبر چقدر موثق بوده است، نمیتوان با قاطعیت به آن پاسخ داد، هرچند که نامۀ منتشرشده در این مورد در فضای مجازی، نشانِ یکی از نهادهای امنیتی کشور را با خود داشت.
برخیها با توجه به عدم اجازۀ پرواز هواپیمای حامل عطا محمد نور والی بلخ و یکی از چهرههای اصلی مخالفِ دولت فعلی و باتور دوستم فرزند ارشد جنرال دوستم معاون اولِ ریاست جمهوری که در تبعید ناخواسته در ترکیه بهسر میبرد، میگویند که احتمالاً نشر آن نامه نیز بیش از آنکه ناشی از تهدید مخالفان مسلح بوده باشد، ناشی از هراسی بوده که ارگ ریاست جمهوری از برگزاری نشستِ قندهار و نتایج احتمالیاش داشته است.
این نشست که ظاهراً به میزبانی جنرال رازق فرمانده پولیس قندهار برگزار شده، به باور بسیاریها برگزارکنندۀ اصلی آن، حامد کرزی رییس جمهوری پیشینِ افغانستان است که از مدتها به اینسو دولت وحدت ملی را با برگزاری لویه جرگۀ سنتی تهدید به فروپاشی میکنـد. آقای کرزی و طرفدارانِ او به این نتیجه رسیده اند که دولت فعلی توان اداره و مدیریتِ کشور را ندارد و برای حلِ بحرانهای بهوجود آمده، نیاز است که یک نشست کلانِ مردمی، راهحلی به مشکلاتِ موجود کشور جستوجو کند.
آقای کرزی راه بیرونرفت از بنبست سیاسیِ فعلی را برگزاری لویه جرگه و تصمیم در مورد آیندۀ کشور میداند. او از این طریق، چند هدفِ موازی را دنبال میکند: نخست، میخواهد ناتوانی دولت فعلی را در مدیریت کشور و مهار بحرانهای امنیتی و سیاسی ثابت کند؛ دوم، میخواهد به امریکاییها به عنوان مخالف اصلیِ خود نشان دهد که کنار گذاشتن او در مسایل افغانستان از توان آنها بیرون است و او همچنان یک شخصیتِ مورد احترام و دارای پایگاه مردمی شناخته میشود؛ سوم، میخواهد در صورت به وجود آمدن شرایط مساعد، دوباره به قدرت سیاسی برگردد.
اما در حال حاضر این هدفها از سوی برگزارکنندهگان نشست قندهار پوشیده نگه داشته میشود، و آنها دلیل برگزاری چنین نشستی را کمک به دولت در جهت غلبه بر مشکلاتِ موجود عنوان میکنند. آنها میگویند که قصد تغییر دولت فعلی را ندارند، اما میخواهند که جلو خودکامهگیهای سران دولت را که به ایجاد فاصله میان مردم و نظام، بیقانونی در کشور و بیثباتی هرچه بیشترِ امنیتی منجر شده، بگیرند. آنها تأکید میکنند که دولت وحدت ملی در بیشتر از سه سال گذشته، به اصلیترین تعهداتِ خود در تفاهمنامۀ سیاسی عمل نکرده و به همین دلیل، کشور دچار بحران خطرناک و ویرانگرِ سیاسی و امنیتی شده است.
اما این ظاهرِ آجندای نشسـت قندهار است و اصل آن، همان خواستهایِ آقای کرزی میباشد که حالا حامیانِ بیشتری نیز برای خود دستوپا نموده است. شاید یکی از دلایلی که برگزارکنندهگان نشست قندهار نخواستند هدفهای اصلیِ خود را به صورت روشن بیان کننـد، حرکتهایی باشد که در روزهای اخیر در مخالفت با برگزاری جرگۀ سنتی از سوی ارگ ریاست جمهوری سازماندهی شد. از پایین کشیدن تابلوهای تبلیغاتی لویه جرگه در شهرهای کشور تا هشدار ارگ به کارمندان دولتی برای عدم شرکت در برنامههایی که برگزاری لویه جرگه را تشویق میکنند، میتوانند در تجدید نظرِ برگزارکنندهگان نشست قندهار از هدفهای اصلیشان ظاهرا موثر بوده باشند.
با این حال، نشست قندهار پیامی جُز سست ساختن پایههای قدرت دولت وحدت ملی و باز کردن راه برای بدیلِ آن نمیتواند داشته باشد. آقای کرزی با تمام توان از هیچ گزینهیی برای تحت فشار قرار دادنِ دولت و تن دادن به خواستهای خود فروگذار نمیکند. هرچند که او خود بر اساس آخرین افشاگریهای رییس پیشین امنیت ملی، یکی از اصلیترین حامیان انتخاباتی اشرفغنی رییس جمهوری فعلی کشور بوده و حتا او با زیرکی خاص خود، چنان فضایی را به وجود آورد که کسی متوجه چنین قصد و نیتی در زمان برگزاری انتخابات سال ۱۳۹۳ نشود.
او افراد زیادی را با تشویق کردن به شرکت در انتخابات، عملاً قربانی مقاصد سیاسیِ خویش ساخت. آقای کرزی، زلمی رسول وزیر پیشینِ وزارت خارجه، رحیم وردک وزیر پیشینِ وزارت دفاع و حتا برادرِ خود قیوم کرزی را تشویق به شرکت در انتخابات کرد و به هرکدامِ آنها به صورتِ جداگانه گفت که اگر در انتخابات شرکت کنند، برنده میشوند؛ چون او از آنها حمایت خواهد کرد. در حالی که آقای کرزی از قبل با اشرفغنی بر سرِ کرسی ریاست جمهوری معامله کرده بود. اما اینکه چه چیزهایی سبب شدند که او دست و آستین به سقوط این گزینۀ اصلی انتخاباتی خود بزند، باید به مسایل مختلفی توجه نشان داد.
آقای کرزی انتظار نداشت که پس از به قدرت رسیدن اشرفغنی، از معادلات سیاسی کنار گذاشته شود و با او به عنوان چهرهیی سمبولیک و بدون صلاحیتِ اجرایی برخورد شود. آقای کرزی انتظار داشت که با به قدرت رسیدن اشرفغنی، چون زمان حکومتداری خود، همچنان یکی از چهرههای اصلی تصمیمگیری در کشور باشد و هیچ اتفاقی بدون رای و نظرِ او صورت نگیرد. اما همانگونه که گفته اند، صد نفر بر سرِ خوان غذا بگنجند اما دو سلطان در یک اقلیم نگنجند!
رییسجمهوری فعلی به محض رسیدن به قدرت سیاسی، اولین ارادهیی که کرد این بود که نقش کرزی را در مسایل سیاسی کشور کمرنگ سازد و او را همانگونه که باید اتفاق میافتاد، خانهنشین ساخت. و این چیزی نبود که به مزاجِ آقای کرزی برابر باشد. حالا اما دیده شود که نشست قندهار، رویارویی کرزی و غنی را به کدام سمت میکشاند و باعث پیـروزی کدام یک از آنها میشود.
Comments are closed.