اندیشه سیاسی استاد ربانی

گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ سه شنبه 14 قوس 1396 - ۱۳ قوس ۱۳۹۶

بخش سوم/

mandegar-3چه نوع مبارزه؟
مبارزه در میان اجتماعات بشری، امر شناخته شده‌یی است، دشواری کار در نوعیتِ مبارزه است؛ تا مبارزه کارساز تمام گردد. استاد ربانی در این برهۀ حساس، رسالۀ “چه نوع مبارزه؟” را نگاشت. او در آن چنین می‌نویسد:
“در انتخاب اسلوبی که باعث پیروزی دعوت می‌گردد، باید دقت صورت بگیرد. جایی که حجت و بیان، وسیلۀ هدایت گردد، به‌کارگیری سلاح، موافق حکمت دعوت نیست و آن‌جا که تبلیغ نتواند از درهای بستۀ عناد و گمراهی نفوذ کند و حجت و دلیل بر صخره‌های غرور بی‌اثر ماند و دعوت با مقاومتِ دشمنانه روبه‌رو گردد، در آن‌حال دست نبردن به سلاح و جهاد مسلحانه نکردن، ابلهی و جهالت است”. (چه نوع مبارزه؟، ص ۲۰)
از نظر استاد ربانی، واقعیت‌های اجتماعی در تعیین نوع مبارزه اثر مستقیم دارد: «مبارزۀ اسلامی در هوا برنامه‌ریزی نمی‌شود و بر وهم و خیال اتکا نمی‌کند. واقعیت‌های اجتماعی و نیازمندی‌ها، نوعیت و شکل مبارزه را تعیین می‌کند و بنابراین، مبارزۀ اسلامی گاهی به صورت دعوتِ آرام و منطقی و گاهی تند و انقلابی و وقتی هم در شکل برخورد قهرآمیز و فیصله‌کن صورت می‌گیرد». (همان، ص۱۹)
جمعیت اسلامی افغانستان در ابتدا مبارزۀ اصلاح‌طلبانه را در پیش گرفت، به تبلیغ دیدگاه‌های خویش در میان جوانان و اقشار مختلفِ جامعه پرداخت، به همفکرانِ خویش توصیه می‌کرد که شغل معلمی را پیشه سازند، زیرا از این طریق مصدر خدمتِ بیشتر شده می‌توانند. استاد ربانی اعضای جمعیت اسلامی افغانستان را از توسل به خشونت برحذر می‌داشت. زمانی هم که به مناطق قبایلی پاکستان مهاجر گردید، سعی ورزید که میان جمعیت اسلامی افغانستان و حکومت داوود خان رابطه برقرار کند و دشمنی‌ها را کاهش دهد، اما تلاش‌های وی سودی نبخشید.
استاد ربانی واقع‌بینی را در مبارزه یک اصل عمده می‌شمرد. او سر دادن شعارهای غیرعملی را به زیان می‌دانست و خود نیز در سراسر حیات مبارزاتی خویش به این اصل وفادار ماند. بدون غوغا، گام‌های متین برداشت، هرگز وعده‌‌های میان‌تهی و دهن‌پرکن سر نداد و به گزافه سخن نگفت. وی در این باب می‌نویسد: «… مسلمان مبارز در اقدام به هر عملی، نخست امکانات خود را ارزیابی می‌کند، چشم بسته و بدون هدف در میان امواج سیلاب شنا کردن هنر نیست”(چه نوع مبارزه؟، ص ۳۸). و در جای دیگر به تأسی از حدیث پیامبر(ص) قبول کار بالاتر از طاقت و توان را برای هر مسلمانی، ذلت توصیف می‌کند. (همان، ص ۳۹)
از دید استاد ربانی، یک دعوت‌گر مسلمان، هنرمند نیست که به منظور هنرنمایی دست به فعالیت بزند، باید هرگامِ یک دعوت‌گر حساب‌شده و اثربخش باشد:
«یک مبارز حیثیت یک مهندس و معمار را دارد. او به‌خاطر ساختن عمارتی نقشه طرح می‌کند و می‌خواهد مطابق همان نقشه عمارت آباد گردد. او هنرمند نیست و ممثل نیست که تنها به‌خاطر تفریح تماشاچیان هنرنمایی کند، پس واقعیت‌ها را طوری که است بیان می‌کند و بر اساس همان واقعیت‌ها، خواهان تحول و انقلاب می‌باشد». (سخنانی از مرشد روشن‌ضمیر، ص ۵۳)
استاد ربانی مبارزه برای مبارزه را بی‌معنی می‌داند، از دید او مبارزه باید معطوف به نتیجه باشد. در این‌باره می‌گوید:
«شرایط و اوضاع محیط را نباید از نظر دور داشت و بدون سنجش به‌صورت فوری با آرای عامه تصادم نباید کرد و این بدان معنا نیست که به نامِ جلوگیری از تصادم با آرای عامه، از اظهار حق ساکت ماند. بلی، حق را اظهار باید کرد، اما نه آن‌چنان که موجب ایجاد مانعی در پیشرفت دعوت گردد و به جای نفع ضرر رساند». (همان، ص ۵۴)
وی در تأکید بر واقع‌بینی، سر دادن شعارهایی را که جنبۀ عملی نداشته باشند، به‌شدت منع می‌کند. (همان، ص ۳۱)

مرحلۀ دوم: مبارزۀ انقلابی (۱۳۵۷-۱۳۷۱)
با وقوع کودتای هفتم ثور و سپس تجاوز شوروی به افغانستان، فصل خونینی در افغانستان رقم خورد؛ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان پامال گردید، هزاران تن به جرم مسلمانی کشته شدند و باورهای اسلامی مردم به بازی گرفته شد. در یک کلام، مبارزۀ اصلاح‌طلبانه به بن‌بست رسید و فرصت پیکار انقلابی به میان آمد. در این مرحله عمده‌ترین چالش‌هایی که قد برافراشتند، قرار ذیل اند:

بسـیج عمومی
کسانی از سران احزاب جهادی در چهارچوب تشکیلات حزبی‌شان می‌اندیشیدند و صرفاً با اعضای حزبیِ خویش در تعامل بودند. استاد ربانی اما از فرصتِ جهاد به نام “نفیر عام” یاد می‌کند که در آن همۀ مردم باید در برابر تجاوز بسیج گردند؛ از این‌رو بر مقررات سازمانی سهل گرفت و نه در نقش رهبر یک تنظیم جهادی، بلکه به عنوان رهبر ملی ظاهر شد؛ به گونه‌یی که آغوشِ خود را به روی اقشار مختلفِ جامعه گشود و از همۀ کسانی که عضویتِ احزاب جهادی را نداشتند اما با تجاوز موافق نبودند، دعوت و استقبال به‌عمل آورد.
استاد ربانی هرچند ریاست جمعیت اسلامی افغانستان را به دوش داشت، در درون از سیاستی کار گرفت که جمعیت اسلامی بتواند مرکز جهاد و مبارزه برای اشخاص با سلیقه‌های گوناگون گردد و در بیرون با سایر احزاب و تنظیم‌های جهادی روشی را در پیش گرفت که وی را به‌ حیثِ یک رهبر فرا جناحی در انظار عامه معرفی داشت.
استاد ربانی خلافِ آن عده از جهادگرانِ آرمان‌گرا، وحدت کلی احزاب جهادی را یک فکر غیرعملی انگاشت و بدین نظر بود که هماهنگی در اهداف مفیدتر از وحدتِ تشکیلاتی است. گاهی هم استدلال می‌ورزید که تعدد احزاب جهادی از جانبی هم مفید بوده می‌تواند؛ زیرا تودۀ مردم در دشواری انتخاب قرار نمی‌گیرند؛ هر کسی به میل خویش، حزب و رهبرِ مورد نظرِ خود را تعیین می‌کند و بدین طریق می‌تواند در جهاد علیه تجاوزگران سهیم شود.

دوستی، نه وابسته‌گی
شماری از سران جهادی در دوستی با این یا آن کشور ره افراط پیمودند. کسانی هم از سرانِ مجاهدین بودند که به‌ندرت در گفت‌وگوهای سیاسی با کشورها حاضر می‌شدند. در این میان استاد ربانی تنها رهبری بود که تأمین روابط دوستانه با کشورهای مختلف را ضرور می‌دانست و به عنوان نمایندۀ مردم افغانستان به هر کشور که لازم می‌بود، برای اعلان مواضع مجاهدین حاضر می‌شد. هیچ‌گاه اسیر تنش‌های سیاسیِ عرب و غرب نشد و در دام رقابت‌های ایران و عربستان گیر نیفتاد. او میان دوستی و وابسته‌گی تفاوت نهاد و به هیاهوی رقبا در این راستا گوش نداد.
استاد ربانی در گرماگرمِ دوران جهاد که خود در محیط هجرت به‌سر می‌برد، رسالۀ “استقلالیت انقلاب” را نوشت و بر استقلالیت انقلاب به‌شدت تأکید ‌ورزید. در این رساله نوشت: “وجود وابسته‌گی ـ بعد از حصول آزادی و استقلال کشورها ـ خطرناک‌ترین عامل محرومیت و عقب‌مانده‌گی و باعث رنج‌های بی‌نهایت در میان ملت‌هاست”. (استقلالیت انقلاب، ص ۵۸)
جالب این‌‌که احزاب جهادی و مهاجرین به‌صورت منظم مساعدت‌های مالی و تسلیحاتی امریکا را دریافت می‌کردند، لیکن آقایان گلبدین حکمتیار و استاد سیاف در باب مشروعیت دینیِ گفت‌وگو با سران آن کشور، مخالفت داشتند و به تحریمِ آن نظر می‌دادند. در چنین اوضاعی، استاد ربانی میان نامسلمانانِ محارب و غیرمحارب فرق نهاد و جلب حمایت آن‌ها را برای نجات افغانستان جایز شمرد. او به کشورهای مختلفِ غربی از جمله امریکا سفر نمود و با ریگان به گفت‌وگو نشست. استاد ربانی در پاسخ به گلبدین حکمتیار که رسالۀ “موالات” را در مخالفت به سفر استاد ربانی به واشنگتن نگاشته بود، این سفر را “موالات” نه بلکه “مواسات” خواند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.