گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 14 قوس 1396 - ۱۳ قوس ۱۳۹۶
شب گذشته، دوستی از اعضای پارلمانِ کشور به من زنگ زد، از هر دری و هر چیزی سخن گفتیم تا اینکه موضوع به نامزدوزرا کشید. از او پرسیدم که وضعیت مجلس را چگونه میبیند و صلاحیتِ کدام نامزدوزرا تأیید خواهد شد و کیها از سوی مجلس احتمال دارد که رد شوند. دوستم گفت که در این مورد هیچ چیزی گفته نمیتواند، چون به باورِ او معلوم نیست که واقعاً کیها در چه جناحی فعالیت میکنند و اوضاع در مجلس به نفع کیهاست. او در ادامه افزود که روزها میشود در مجلس نوعی سراسیمهگی و بیبرنامهگی بهوجود آمده و اکثریت نمایندهگان تنها به این فکر هستند که چگونه روزِ خود را بگذرانند. دوستم با توجه به وضعیت آشفتۀ مجلس نمایندهگان گفت که این وضعیت همان چیزی است که در تمام نهادها و حتا کُلِ کشور جریان دارد و مجلس تنها بازتابِ کوچکی از این وضعیت آشفته و بههم ریخته میتواند باشد. به باور این دوست، آنچه که در افغانستان در روزهای اخیر شاهدیم، مصداق روشن و کاملِ آشفتهگی سیاسی است که همه را گیج و درمانده کرده است.
وقتی این سخنان را شنیدم، به یاد برگزاری نشستها و محافلی افتادم که اینجا و آنجا له و علیه دولت وحدت ملی برگزار میشود. نشست قندهار شاید مهمترین و بزرگترینِ این نشستها بوده باشد که در سالهای گذشته ما شاهد برگزاری آنها بودهایم. البته این نشست با آجندا و شخصیتهایی که در برنامه داشت، مو به مو برگزار نشد و مسایلی در آستانۀ برگزاری آن اتفاق افتاد که باعث تعدیل برخی مواضع برگزارکنندهگانِ نشست قندهار شد. هرچند برگزارکنندهگانِ آن به صورتِ مستقیم به چنین فشارها و موانعی اشاره نمیکنند، ولی نمیتوان انکار کرد که نشست قندهار اهدافِ بزرگتر و کلانتری را برای خود تعیین کرده بود که نتوانست به آنها برسد.
جلوگیری از سفر عطا محمدنور والی بلخ و باتور دوستم فرزند ارشد جنرال دوستم معاون اول ریاستجمهوری به قندهار، از بارزترین موارد فشارهایی میتوانند به شمار روند که برگزارکنندهگانِ نشست قندهار با آن روبهرو شدند. چرا دولت مانع پرواز طیارۀ حاملِ این دو تن به قندهار شد؟ در صورت حضور این دو تن قرار بود چه اتفاقی بیفتد که در عدم حضورشان نیفتاد؟ آیا در چهلوهشت ساعتی که وقت برای رسیدن به نشست قندهار وجود داشت، این دو تن نتوانستند برایشان راهی برای رسیدن به این نشست پیدا کننـد؟ مشخص است که موانع بازدارنده بیشتر و گستردهتر از چیزهایی بوده است که در رسانهها بازتاب یافته اند. آیا احتمال اینکه طیارۀ حاملِ این دو تن در فضا منفجر شود نیز وجود داشت؟
اینها همه سوالهایی اند که میتوانند در مورد نشست قندهار مطرح شوند. از جانب دیگر، کُل بحثهایی که در نشست قندهار مطرح شدند، چنان مسایلی نبودند که انتظار آن میرفت. در کنار انتقادهایی که از کارکرد دولت وحدت ملی دراین نشست صورت گرفت، مهمترین خواستی که مطرح شد، برگزاری بهموقعِ انتخابات پارلمانی بود. آیا کُل هدف برگزاری نشست قندهار تأکید بر چنین خواستی بود؟ اگر چنین باشد، این خواست که نیاز به اینهمه سروصدا و جنجال نداشت. دولت بارها تأکید کرده که متعهد به برگزاری انتخابات در زمانِ تعیین شده است و در کنار آن، همهروزه شاهدیم که برنامهها و کارکردهای دولت و کمیسیونهای انتخاباتی از سوی مردم و نهادهای مختلف مورد نقد قرار میگیرند. پس مشخص است که نشست قندهار آجندایی را که برای خود تعیین کرده بود، در یک وضعیتِ اضطرای معلق گذاشت و وانمود کرد که این نشست هیچ هدفِ ویرانگر و نگرانکنندهیی نداشته است.
چه زمانی برگزارکنندهگان نشست قندهار به چنین تصمیمی رسیدند؟ آیا برایشان به صورت واضح و مستقیم از کدام جناح و یا نهـادی چنین پیامی رسیده بود که از برگزاری نشست صرفنظر کنند؟ چرا رییس حکومت نشست قلب آسیا در آذربایجان را نیمهتمام گذاشت و پنج ساعت پیش از آنکه سفر رسمیاش پایان بیابد، به کشور برگشت؟ برگشت رییسجمهوری از سفر آذربایجان، دقیقاً در زمانی صورت گرفت که بحث برگزاری نشست قندهار مطرح بود؛ آیا میان برگزاری این نشست با نیمهکاره گذاشتن سفر رییسجمهوری رابطهیی وجود داشت؟
کسی در مورد این سوالها کمتر به پاسخگویی پرداخته، ولی نمیتوان انکار کرد که این سوالها رابطۀ تنگاتنگ با نشستِ قندهار دارند. از جانب دیگر، همزمان با برگزاری نشست قندهار، نشستهایی در برخی از ولایتهای کشور و از جمله ننگرهار صورت گرفت که شرکتکنندهگان از دولت حمایت کردند. برگزاری این نشستها کاملاً با آجندای حکومت و اشارۀ ارگ صورت گرفت. آیا میتوان چنین نتیجه گرفت که حکومت نگرانیهایی از برگزاری نشست قندهار داشته و به همین دلیل تلاش کرده است که نشستهایی را شبیه به آن در حمایت از خود برگزار کند؟
به نظر میرسد که در هفتههای اخیر، تقابل بر سرِ قدرت در افغانستان وارد فاز تازهیی از رویاروییها شده و این مسأله همانگونه که آن دوستِ پارلمانیام گفته بود، فضای جامعه را مکدر و ملتهب کرده است، آنهم به گونهیی که یأس، ناامیدی و آشفتهگی را در همۀ بخشهای جامعه میتوان شاهد بود. این فضا به نفع هر کس و هر جناحی که باشد، بدون شک به نفع ثبات، قانونگرایی و تثبیت ساختارهای دموکراتیک در کشور نخواهد بود.
وضعیت کشور اگر به همین منوال پیش برود، بدون شک تبعاتِ آن خطرناک و غیرقابل پیشبینی خواهد بود. در اینکه دولت کاستیهای فراوانی در عملکردهایش داشته، جای شک نیست. متأسفانه رییسجمهور غنی آنگونه که انتظار میرفت، در مدیریت کلانِ کشور موفقیتِ چندانی از خود نشان نداد. برخی حرکتها و اشتباههایی که از سوی او و تیمش صورت گرفته، کشور را به چنین بُنبستی سوق داده که همه چیز در وضعیت فروپاشی قرار گیرد. اما این وضعیت، قابل پیشگیری نیز است و اگر ریاست جمهوری به دنبال برنامههای قومی و جناحیاش نباشد، بهسادهگی میتوان به وضعیتی بهتر از حالا برگشت. اما شرط اساسی آن، واقعاً این است که آقای غنی از تمامیتخواهی و سلطهگری دست بردارد و به آرا و نظراتِ مختلف بها دهد و آنها را بشنود.
Comments are closed.