گلبدین حکمتیار به طالبان: اگـر متـحد باشیـم، هیـچ قـدرتی در بـرابـر ما ایستـاده نمی‎‏تـواند/ معترضان: زمانی‌که با طالبان متحد بودید، چی گُلی به آب دادید؟

گزارشگر:دوشنبه 20 قوس 1396 - ۱۹ قوس ۱۳۹۶

گلبدین حکمتیار، رهبر یکی از شاخه‌های غیر رسمی حزب اسلامی، در سفرش به ولایت خوست گفته است که اگر حزب اسلامى و طالبان موقف یکسان داشته باشند، هیچ قدرتی نمی‌تواند در برابرشان بیاستد.
mandegar-3آقای حکمتیار همچنان گفت که حق لوی پکتیا باید از ولایت‌های کوچکی مانند بامیان، دایکندی و حتا پنجشیر بیشتر باشد.
رهبر حزب اسلامی در بخشی از اظهاراتش به وضعیت جاری در کشور اشاره کرد و گفت که کمیسیون‌های انتخاباتی مانند حکومت وحدت ملی تبدیل به شرکت سهامی شده اند. اما نباید اعضای این کمیسیون‌ها تغییر کنند چون سبب تعویق انتخابات می‌شود.
او افزود:» برای پایان بحران کنونی در کشور، انتخابات شفاف و به وقت لازم است، شایعاتی وجود دارد که انتخابات به وقت معین برگزار نخواهد شد، اما ما از کمیسیون انتخابات می‌خواهیم تا این انتخابات را به وقت و شفاف برگزار نماید همچنان از حکومت می‌خواهیم تا برای انتخابات شفاف زمینه سازی کند».
حکمتیار بیان داشت که شماری از احزاب سیاسی که به گفته او تنها به نام سیاسی اما در واقعیت قومی اند و جایگاهی خود را در بین ملت نمی‌بینند از برگزاری انتخابات هراس دارند و نمی خواهند انتخابات برگزار شود.
وی از کدام حزب و یا شخص نام نبرد اما گفت در حال حاضر در افغانستان جزیره‌های قدرت وجود دارد که این جزیره‌های قدرت باید از بین برده شوند و یک نظامی قوی و مقتدر از طریق انتخابات به میان آید.
حکمتیار بار دیگر تکرار کرد که بعضی تلاش‌ها برای سرنگونی نظام وجود دارد و برای حکومت مشکلات ایجاد می‌کند؛ اما وی گفت که حزب او به هیچ کس و هیچ گروهی اجازه نخواهد داد تا این حکومت را سرنگون کند و از راه زور و استبداد قدرت را در دست گیرد.
اظهارات قومی حکمتیار باردیگر با واکنش‎های گسترده مواجه شده است.
منتقدان می‌گویند که حکمتیار به جز ادبیات تفرقه‌افگنانه و نفرت، بر انگیز حرفی برای گفتن ندارد و اورا یکی از اساسی‌ترین نفاق افگنان و دشمن باهمی افغانستان تلقی کرده‌اند.
حکمتیار در بخشی از سخنانش خواهان اتحاد با طالبان شده است؛ اما منتقدان از آقای حکمتیار می‌پرسند که زمانی شما با طالبان متحد بوده‌اید چی گلی را به آب داده اید؛ جز کشتار بیشتر مردم افغانستان و ویرانی دین و قوم، که حالا بار دیگر خواهان ایتلاف با آن گروه شده‌اید.
یکی از منتقدان او نوشته است که وقتی آدمی موضع‌گیری‌های حکمتیار در برابر اقوام تاجیک و اوزبیک و هزاره را می‌بیند و این‌ها را غاصب حقوق پشتون‌ها معرفی می‌کند پرسشی که در ذهن آدمی تداعی می‌شود این است که آرمان‌شهر حکمتیار، یا تصویری که او از افغانستان ایدیال و آرمانی در ذهن دارد، چیست؟ از منظر او افغانستان چگونه کشوری باید باشد که سهم عادلانه اقوام تامین شود؟
به نظر می‌رسد که حکمتیار به چیزی کم‌تر از انحصار صددرصدی قدرت راضی نیست. افغانستان آرمانی او این است که در این سرزمین حکومت ملطلق یا اختصاصی یک قوم باشد و سایر اقوام یا تن به بردگی بدهند یا حذف و طرد شوند. افغانستان آرمانی او همان دوره امیر عبدالرحمن خان است؛ دوره ای که بنیاد حکومت بر قتل و کشتار اقوام هزاره و غصب و تاراج تاجیک و اوزبیک گذاشته شده بود. دوره طلایی که او در ذهن دارد، دوره نادرخان است؛ روزگاری که شمالی تاراج شد و برنامه انتقال ناقلین به شمال عملی گردید.
آیا این برنامه عملی است؟ نخیر. حکمتیار نیز می‌داند که با توجه به سطح رشد آگاهی در میان اقوام کشور، امروزه امکان برگشت به دوره امیر عبدالرحمان خان خواب و خیال است و جنون. ولی با این‌هم روی تضادهای قومی تاکید می‌کند تا افغانستان را به سوی بحران ببرد. او یکی از شناخته‌شده ترین جاسوس سازمان استخبارات نظامی پاکستان است. باری حمیدگل، رییس آی اس آی، حکمتیار را پاکستانی‌تر از هر کسی خوانده بود.
برنامه سازمان استخبارات نظامی پاکستان در افغانستان را می‌دانیم که فروپاشی این کشور است و به آتش‌کشاندن کابل. حکمتیار یکبار در سال‌های نخست پیروزی جهاد کابل را به آتش کشاند، این بار می‌خواهد از طریق دامن‌زدن به بحث‌های قومی و افزون‌خواهی‌های بی‌جا و بی‌مورد به آتش بکشد.

اشتراک گذاري با دوستان :