احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی-تاریخنگار/ سه شنبه 28 قوس 1396 - ۲۷ قوس ۱۳۹۶
بخش دوم و پایانی/
سرانجام، قوم یهود بعد از قرنها آوارهگی صاحب کشور مستقل شدند. اما از آنجاییکه بشر یک موجود ظالم نیز است، همین مظلومان تاریخ خود ظالم شده به جان مردم مظلوم فلسطین افتادند که ۷۰ سال است مصروف کشتار بیرحمانۀ مردم فلطین هستند. دولت انگلستان در همین روز (۱۴می ۱۹۴۸ م) به قیمومیت خود برضد فلسطین پایان داده، نیروهایش را از فلسطین خارج، اما تجهیزات و تسلیحات نظامی خود را به یهودهای صهیونیست غرض سرکوب فلسطینیان داد. چند دقیقه پیش از اعلام موجودیت اسراییل «ترومن» رییسجمهور امریکا، آن را بهرسمیت شناخت.
نیروهای مسلح اسراییل برای اشغال سرزمین فلسطین به جاروب کردن فلسطینیها در شهرها و قصبات آغاز کردند. مردم فلسطین که در ۲۸ سال تحت قیمومیت انگلیس هیچگونه امکانات دفاعی و کمک بینالمللی با خود نداشت، مظلوم واقع شد. کشتار مردم بیدفاع در «دیر یاسین» و «کفر قاسم» آغاز وحشت برای راندن مسلمانان از سرزمین آبایی شان بود. نیروهای اسراییل و سازمانهای مسلح صهیونستی در تجاوزات سال ۱۹۴۸ م حدود ۷۸ درصد خاک تقسیم شده به اساس قطعنامه «۱۸۱» (متعلق به فلسطینیان) را به تصرف خود در آورده، مسجد الاقصی را نیز به آتش کشیدند.
نخسین مرحلۀ آوارهگی فلسطینیان از همین سال ۱۹۴۸ م آغاز گردید از مجموع یک میلیون و نُهصد هزار فلسطینی مقیم در فلسطین حدود یک میلیون آن آواره شدند. دوصد هزار به نوار غزه (قلمرو مصر) ۴۹۶ هزار به اردن، یکصد هزار به لبنان، ۸۵ هزار به سوریه و حدود ۲۰ هزرا به مصر و عراق. منازل و مزارع شان به آتش کشیده شد. در محلات آنها احداث شهرکهای یهودینشین آغاز گردید.
در سال ۱۹۴۹م کشور اسراییل به عضویت سازمان ملل متحد درآمده به سلطۀ خود بالای سرزمینهای اشغالی نیز رسمیت بخشید. سازمانهای فلسطینی نیز یکی پی دیگر تشکیل و مبارزان را ادامه دادند. در ۲۸ ماه می ۱۹۶۴، شانزده سال پس از اشغال فلسطین، کنگرۀ فلسطین اعلام کرد. در شش جون ۱۹۶۷م باز حملات برق آسای نیروهای اسراییل به کمک امریکا و انگلیس بالای سوریه مصر اردن و لبنان آغاز یافته بهوسیلۀ بمباران ساختارهای اصلی ارتش کشورهای عرب را نابود و نیروهای پیادۀ شان را زمینگیر کرده، نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، بلندیهای جولان را از سوریه، کرانۀ باختری رود اردن را از کشور اردن و مناطقی را از جنوب لبنان اشغال کردند، به اثر اخطار اتحاد شوروی وقت حملات اسراییل متوقف شد. بعد از این تجاوز، این مناطق به سرزمین فلسطین، و قضیۀ فلسطین گره خورد.
در سال ۱۹۸۲ م مینا خیم بیگین، نخست وزیر اسبق اسراییل به بهانۀ کشه شدن سفیر اسراییل در لند یک تعرض تمام عیار هوایی، زمینی و دریایی راه بهنام حفظ امنیت جلیلیه به جنوب لبنان انجام داد، هدف اسراییل و استعمار جهانخوار نابودی تشکیلات سازمان آزادیبخش فلسطین بود، فرماندهی این حمله را آریل شاروف وزیر دفاع اسراییل به عهده داشت. شهر بیرون پایتخت لبنان نیز به تصرف اشالگران و اسراییل در آمد. {در آن وقت مقر سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان بود} بیگین با بیشرمی تمام الحاق کرانۀ باختری رود اردن و بلندیهای جولان را جز انفکاک ناپذیر خاک اسراییل اعلام کرد و بیتالمقدس (منطقۀ بینالمللی اعلام شده را پایتخت اسراییل اعلام و خلاف تمام معاهدات بینالمللی، «کنت» یا پارلمان اسراییل آن را تصویب کرد یعنی تمام خاک فلسطین در سال ۱۹۸۲ بع تصرف کامل اسراییل در آمد اصلاً کرانۀ باختری رود اردن و نوار غزه در سال ۱۹۴۸م تحت مدیریت اداری کشور اردن و مصر بودند یعنی این دو منطقه در تجاوز سال ۱۹۴۸ اسراییل اشغال نگردیده بودند که در سال ۱۹۶۷ بهوسیلۀ اسراییل اشغال شدند. یعنی در قطعنامۀ تقسیم جز خاک فلسطین نبودند. در کنفرانس مادرید (۱۹۹۱م) که بنام کنفرانس «زمین در برابر صلح» بود میان یاسر عرفات و اسراییل امضا شد، ۲۰ درصد خاک اشغال شده از مصر و اردن را به مرحوم یاسرعرفات وعده دادند. در حالی که فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ م چهل و شش درصد قلمرو تقسیم شده بهوسیلۀ سازمان ملل متحد را قبول نداشتند.
از همین ۲۰ درصد وعده داده شده در کنفرانس مادرید، صرف دو درصد را به عرفات دادند تا دولت خود گردان تشکیل دهد. برابر اعتراضات فلسطینیان گفت: هیچ کشور اسلامی حاضر نشد فلسطین را یاری رساند و جای پای بدهد، من دنبال این بودم تا یک وجب زمین در داخل فلسطین پیدا کنم و مبارزات خود را از داخل شروع کنم و مرحله به مرحله فلسطین را آزاد سازم. (عرفات و سازمان آزادیبخش فلسطین در این سالها بعد از تصرف پایتخت لبنان در سال ۱۹۸۲ م از لبنان نیز به الجزایر رانده شده، خیلی دور از فلسطین در تبعید بودند)، در سال ۱۹۹۱م پادشاه استراحتطلب اردن به عنوان حُسن نیت بهخاطر تشکیل دولت خود گردان فلسطین کرانۀ باختری رود اردن (منطقۀ ریگه در سال ۱۹۶۷ بوسیلۀ اسراییل اشغال شده در تصرف خودش هم نبود) به دولت خود گردان (شورای ملی در تبعید) فلسطین و دولت مصر نیز بهخاطر حُسن نیت نوار غزه را به دولت خود گردان دادند و دولت خودگردان غالباً در همین دو منطقه تشکیل شد که هر دو منطقه اشغال شده از سوی اسراییل بوده خبر خاک اصلی فلسطین نیز نبودند. اکنون ۲۶ سال است که مبارزین فلسطین با اسراییل در همین مناطق درگیر جنگهای خونین هستند، نیروهای هوایی زمینی و دریایی اسراییل همین مناطق را به خاک و خون کشانده اند در حالی که حتا جز خاک اصلی فلسطین هم نیستند. یعنی کُل خاک فلسطین در تصرف اشغالگران اسراییل است.
از انتفاضۀ اول فلسطین که از خزان سال ۱۹۸۷ م آغاز گردیده و انتفاضۀ دوم که در سپتامبر ۱۹۹۹ م شروع شد تا کنون فلسطینیها به وقفهها درگیر با نیروهای اسراییل هستند.
فلسطین پنج مسأله دارد که خواهان آن است:
۱- بخش شرقی بیتالمقدس که دارای اماکن اسلامی است باید پایتخت فلسطین باشد.
۲- برگشت ۵ میلیون آوارۀ فلسطین به وطن شان.
۳- حاکمیت فلسطین در سرزمین تقسیم شده در سال ۱۹۴۷ باید تأمین شود و منحیث کشور کاملاً مستقل به رسمیت شناخته شود و بر چیدن شهرکهای یهودینشین از خاک فلسطین.
۴- کنترل آبهاست که به خود فلسطین تعلق بگیرد. چون ۷۰ درصد آب به کشور اسراییل از خاک فلسطین و بلندیهای جولان تأمین میشود.
هرچند صهیونیسم یک نهضت نژادپرستانه و تعصبآمیز است که مانند صهیونیستهای افغانستان به منظور برقراری و سلطۀ ظالمانۀ قومی و نژادی در سرزمین فلسطین تشکیل گردید، مانند سلطل طالبان و تمامیتخواهان کشور ما توانسته اند، نیز حمایت استعمار حاکمیت کنند. اما مسلمانان عرب و کشورهای جهان مانند، سران و معاملهگران ملیتهای ساکن اصلی کشورها، ذلت را پذیرفته در راه تأمین عدالت و اعادۀ حقوق حقۀ شان، گامی شجاعانه بر نداشده اند. مسلمانان سران و زمامداران آنان در سراسر جهان بهویژه امیران مرتجیع عرب عامل اصلی ادارۀ سلطۀ یهود هستند.
مسلمانان یا جمعیت حدود دو میلیاردی (بیش از ۲۱ درصد جمعیت جهان) و داشتن ۲۰ درصد منابع انرژی جهان، ۴۰ درصد صادرات موادخام جهان و برخوارداری از مناطق مهم استراتژیک جهان، مانند، تنگۀ هُرمز، کانال سویس، تنگۀ جبل الطارق، باب المندب، کل بحیرۀ احمر، کل خلیج فارس را در اختیار دارند، بهویژه باب المندب مشهور به «ارض انبیا» که بستن آن کنترل به تنگههای هفتگانۀ جهان است و بستن آن به قطع شدن تمام شاهرگهای بدن استعمار جهانی منجر میگردد.
با آن هم سران دین فروش کشورهای اسلامی نتوانسته اند از آبروی جهان اسلامی دفاع کنند، استعمار از دهۀ هفتاد میلادی با سران سازمانهای اسلامی و دولتهای اسلامی متحد شده دشمن درجه یک خود- سوسیالیسم را نابود کرد، بعضیها از روی کم دانستی میگویند: «ما جهان را یک قطبی ساختیم» حالا همان امپریالیسم جهانخوار یکی پی دیگر کشورهای اسلامی را پایمال کرده، افغانستان، عراق، سوریه، مصر، لیبا، الجزایر و یمن را تباه کرد.
جای شرمساری این است که همین مدعی سر دمداری اسلام، یعنی سران سعودی حدود سه میلیارد دالر هزینه کردند تا رژیم اسلامی مرسی را رد مصر سقوط دهند. همین سران مرتجع عرب به ویژه سردمدارشان، به حمایت امریکا، انگلیس و اسراییل در یک تجاوز اسلامی به خاک یمن، در ۵۰ روز نخست ۳۰ ملیارد دالر خسارۀ مالی ۵۷۰۰ تن شهید، هزاران تن زخمی و دو میلیون مهاجر برجا گذاشت که هنوز هم این جنایات در برابر مردم مظلوم و مسلمان یمن ادامه دارد، از اسراییل نژادپرست چه گله و شکایت میتوان داشت.
Comments are closed.