احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 29 قوس 1396 - ۲۸ قوس ۱۳۹۶
«برای جمعآوری هیزم به جبر شبها در کوه میخوابیدم، مجبورم میکردند با سگ غذا بخورم یا پسماندۀ غذای سگشان را میدادند بخورم، تنها غذایی که شکمم را چرب میکرد، روزهای جمعه از سفرۀ مردم به دست میآوردم.»
این گفتههای نسترن، دختر دوازده سالهیی است که سه سال پیش به جبر ازدواج کرده. نسترن میگوید که در این مدت خانوادۀ خسرش از هیچ ظلمی بر وی دریغ نکردهاند.
این کودک اکنون در یکی از شفاخانههای ولایت غور به سر میبرد و وضعیت صحیاش خوب نیست. دکتران میگویند، وقتی نسترن به شفاخانۀ منتقل شده که به گفتۀ خودش خانوادۀ خسرش پس از شکنجۀ بسیار «به شرمگاهش چوب فرو کردهاند.»
او میافزاید، بارها خسر، خشو و خواهرشوهرش قصد کشتنش را کردهاند.
آثار لتوکوب در وجود گلهزار دیده میشود.
سخیداد، یکی از بستهگان نسترن میگوید، او را وقتی یافتند که به شدت صدمه دیده بود و در حالت وخیمی به سر میبرد. او میگوید، سالها پیش نسترن از سوی پدرش که اکنون در ایران است به جبر با شخصی به نام عیدگل ازدواج کرد.
شیما، دکتر معالج این کودک میگوید که وضعیت صحی او نگرانکننده است، «در تمام وجودش آثار لتوکوب و سوختهگی دیده میشود و از همه مهمتر آسیبیست که در نتیجۀ فروبردن چوب به شرمگاهش به میان آمده.»
نسترن تنها دختری نیست که در غور قربانی خشونتهای خانوادهگی میشود. سنگسار رخشانه در شمال شهرفیروزکوه، تیرباران عزیزگل، سوختاندن زهرا و دهها رویداد دیگر از مواردیست که در گذشته نهچندان دور در این ولایت اتفاق افتاده است.
Comments are closed.