گزارشگر:عزیز احمـد حنیف/ چهارشنبه 4 دلو 1396 - ۰۳ دلو ۱۳۹۶
بخش پنجم/
مولانا محمد شفیع عثمانی
مولانا مفتی محمد شفیع عثمانی، مدیر دارالافتای دارالعلوم دیوبند و مفتی اعظم پاکستان در سال ۱۳۱۴هـ ق/۱۸۹۷م در شهر دیوبند زاده شد و از محضر مولانا سید انورشاه کشمیری، مولانا مفتی عزیزالرحمن، مولانا شبیراحمد عثمانی کسب فیض کرد و به دستِ حکیمالامت مولانا اشرفعلی تهانوی و شیخالهند دستِ ارادت داد و پس از استقلال پاکستان به شهر کراچی مهاجرت نمود و در آنجا بزرگترین مدرسه را به نام «جامعۀ دارالعلوم کراچی» اساس گذاشت و در سال ۱۳۹۶هـ ق/۱۹۷۶م در همانجا وفات یافت.
بزرگترین اثر علمی مولانا محمد شفیع، تفسیر معارفالقرآن است که به زبان اردو نوشته شده و در هشت مجلد از سوی مطبعۀ دارالعلوم کراچی منتشر گردیده و به زبان فارسی توسط مولانا محمد یوسف حسینپور ترجمه شده و در چهارده مجلد از سوی انتشارات شیخالاسلام احمد جام در تهران به چاپ رسیده است.
مولانا قاری محمد طیب قاسمی
حافظ محمد احمد قاسمی نوۀ امام محمد قاسم نانوتوی در سال ۱۸۹۷م/۱۳۱۴هـ ق در دیوبند زاده شده و علومِ دین را از نزد استادانِ بزرگواری همچون مولانا محمد انورشاه کشمیری، مولانا محمودالحسن دیوبندی، مولانا اشرفعلی تهانوی، مولانا عزیزالرحمن عثمانی فرا گرفته است. ایشان در سال ۱۹۳۰م/۱۳۴۹هـ ق به منصب مدیریت دارالعلوم دیوبند رسید و تا پایان زندهگی (۱۹۸۳م/۱۴۰۳هـ ق) حدود ۶۰سال عهدهدار این منصبِ مهم بود و بعد از یک عمر تلاش و خدمت در راستای پخش و نشر معارف اسلامی به عمر ۸۸ سالهگی در دیوبند وفات یافت و در کنار آرامگاه جدش به خاک سپرده شد.
مولانا قاسمی مرید شیخالهند و جانشین حکیمالامت اشرفعلی تهانوی در وعظ و افتا و به لحاظ محبوبیت و تقوا و تواضع و ایمان بزرگی که داشت، از جایگاه ویژهیی در میان علمای دیوبند برخوردار بود. (۱۲/۱۱/ج۹۴)
مولانا محمد زکریا کاندهلوی
شیخالحدیث مولانا محمد زکریا کاندهلوی فرزند مولانا محمد یحیی و برادرزادۀ مولانا محمد الیاس کاندهلوی در سال ۱۳۱۵هـ ق در شهر کاندهله زاده شد و بعد از حفظ قرآن کریم در کودکی، دروس متداولِ مدرسه را نزد پدر فرا گرفت و با مولانا خلیل احمد سهارنپوری دستِ بیعت داد و بعد از سفرهای بسیاری به اقصینقاط جهان برای تبلیغ اسلام از جمله افریقا و اروپا و تأسیس مدارس زیادی در شهرهای مختلف، بالاخره در سال ۱۴۰۲هـ ق وفات یافت و در کنار آرامگاه استادش مولانا خلیلاحمد سهارنپوری به خاک سپرده شد. کتابهای معروفِ ایشان «أوجز المسالک» و «فضایل اعمال» است. (۱۶، ص۷۳)
مولانا محمد ادریس کاندهلوی
مولانا محمد ادریس کاندهلوی در سال ۱۳۱۷هـ ق/۱۸۹۹م در روستای کاندهله زاده شد و از محضر مشایخی همچون مولانا رشید احمد گنگوهی، مولانا خلیل احمد سهار نپوری، مولانا اشرفعلی تهانوی، مولانا انورشاه کشمیری کسب فیض کرد و به مجاهدت و سفرهای زیادی در راه تبلیغ دین اسلام پرداخت.
مولانا محمد ادریس کاندهلوی در میان علمای دیوبند تألیفات علمی گرانسنگی دارد که از آنجمله: «تفسیر معارف» در هفت مجلد به زبان اردو، «تحفه القاری لحل مشکلات البخاری» در بیست مجلد، «التعلیق الصبیح علی مشکاه المصابیح» در هفت مجلد، «سیرهالمصطفی» در چهار مجلد را میتوان نام برد. وی بعد از یک عمر جهاد و دعوت در راه خدا به تاریخ هفتم رجب، سال ۱۳۹۴هـ ق/۱۹۷۴م در مدینۀ منوره به رحمت حق پیوست و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (۹، ج۲، ص۵۱)
بزرگان دیوبند بدون شک مصداق سخن ماندگار فقیه امت، حضرت عبدالله¬ بن مسعود رضیالله عنه بودند که در مورد صحابۀ آنحضرت صلّیالله علیه وسلّم فرموده است: «قلبهایشان از همه پاکیزهتر، علمشان از همه عمیق¬تر، و تکلّف¬شان از همه کمتر بود». مردانی که با رفتار و علم و عملِ خود منارههایی از اخلاص بنا نهادند و ایمان و احتساب ظاهر و باطن¬شان را فرا گرفته بود. از دنیا و مظاهرِ آن روی برتافتند و مادّیات و سرگرمی¬های مادی را قربان کردند و از چیزهایی که طمع¬ورزان بدان حریصاند و رقابتکنندهگان در آن به رقابت میپردازند، فاصله گرفتند و تمام سعیِ خود را بهکار بستند تا دیگران از کاری که آنان خالصانه برای خدا انجام داده¬اند، مطلع نشوند.
در تاریخ بلند این دانشگاه، همیشه گروهی از بندهگان مخلص وجود داشته¬اند که شعلۀ عشق را در قلبها افروخته¬اند و روح زندهگی را در جانها دمیده¬اند. هرگاه انسان آنها را میبیند، به یاد خدا می¬افتد و چون با آنها مینشیند، قلبش به مغفرت الهی گرایش می¬یابد و وقتی با آنان معاشرت می¬کند، نسبت به دنیا بی¬رغبت و به آخرت علاقه¬مند می¬شود.
منابع درآمد مالیِ دارالعلوم دیوبند
در دوران حاکمیتِ مسلمانان در هند، مدارس اسلامی و غیراسلامی با حمایت مالیِ دولت به فعالیتِ¬ خود ادامه میدادند. دولت برای تأمین هزینههای آن¬ها زمینها، موقوفات و مستغلاتی را اختصاص میداد، اما با سقوط حکومتِ مسلمانان و حاکم شدنِ استعمار بریتانیا بر هند، وضعیت بهطور کلّی تغییر یافت و هیچ چشماندازی برای کمک و همکاری از کانال¬های گذشته مشاهده نمیشد. بنابراین، پایهگذارانِ دارالعلوم دیوبند به این نتیجه رسیدند که مدارس با کمکهای مالی ملتِ مسلمان تأسیس شوند. این تفکری عمیق و درست بود که اوضاع و تحولاتِ بعدی، صحّت آن را تأیید نمود.
پس از اخراج استعمارگران، شبهقارۀ هند به دو کشور هند و پاکستان تقسیم شد و در هند حکومت غیردینی و سیکولار روی کار آمد. حکومتی که به حکم قانون اساسی هند، از دین و آیینِ خاصی حمایت نمیکند و نسبت به همۀ ادیان، موضع واحد و یکسانی دارد. در چنین شرایطی، صاحبان هر دین و آیینی میبایست خودشان از باورهای دینیِ¬ خود پاسداری کرده و برای تعلیم و تبلیغ آن، تدابیر لازم بیـندیشند. مسلمانان برای حفظ و حراست از کیان اسلام، راهی جز گسترش مدارس و دانشگاه¬ها پیشرو نداشتند؛ بنابراین نهضت علمی و آموزشیِ عظیمی را کلید زدند، نهضتی که اوّلین خشتِ آن را مؤسس دانشگاه عظیم دارالعلوم دیوبند امام محمد قاسم نانوتوی نهاد و تداوم فعالیت و بقای این مراکز به کمک¬های مالی ملت مسلمان وابسته شد.
وفاداری بی¬نظیر ملت مسلمان هند و پیوند ناگسستنی آنان با اسلام را میتوان از چگونهگی تأمین نیازهای مدارس و دانشگاههای اسلامی این کشور بهخوبی دریافت. شبکۀ بههم پیوسته¬یی از مدارس و مکاتب دینی در سراسر هند و در هر شهر و قصبه یافت میشود که مسایل دینی و علوم شرعی را آموزش می¬دهند و نوباوهگانِ مسلمان را از معارف کتاب و سنّت بهره¬مند میسازند و با کمک¬های مردمی مسیرِ خود را تا حال بهخوبی ادامه دادهاند.
Comments are closed.