گزارشگر:عزیز احمـد حنیف/ شنبه 14 دلو 1396 - ۱۳ دلو ۱۳۹۶
بخش دهم و پایانی/
سه: در نصاب آموزشی دیوبند، فنون مورد نیاز محصلان مانند: روش تألیف، تحقیق و ترجمه و برنامۀ عملی برای آن وجود ندارد؛ از همینجاست که فارغالتحصیلان مدارس دیوبند، توانمندی پژوهش در مسایل علمی را نداشته و نمیتوانند در شناخت عللِ احکام و ریشههای تشریعی آن، از خلال نظریات فقهای قرون اولیه و ترجیح حکمی بر حکم دیگر، جرأتمندانه و علمی نظر دهند و کلیات و جزییات مسایل فقهی را بهگونۀ لازم تحلیل و تجزیه نمایند.
چهار: تفسیرهای ابن کثیر، بیضاوی، جلالین و غیره شامل نصاب آموزشی حوزۀ علمیۀ دیوبند و مدارس فرع آن است اما علوم مقدماتییی مانند شناخت انواع تفاسیر، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول، بررسی اهداف و موضوعات سورههای قرآن کریم، ارتباط میان آیات و سورهها و همچنان تفسیر موضوعی قرآن کریم با بررسی اعجاز علمی آن که از طریق پژوهشهای جدید بهدست آمده و شامل نصاب آموزشی خیلی از دانشگاههای اسلامی گردیده است، تا هنوز در نصاب آموزشی مدارس دیوبند دیده نمیشود؛ از همینجاست که دیده میشود در بخش علم عقاید که برای طلاب دین از مهمترین علوم به شمار میرود، هیچ توجه و اهتمامی وجود ندارد.
پنج: در بخش حدیث، کتابهای صحاح سته جمع مؤطای امام مالک و مشکلالآثار امام طحاوی و برخی دیگر از متون حدیث خوانده میشود و همچنان در شناخت مبادی علومِ حدیث یکی دو کتاب شامل نصاب آموزشی مدارس دیوبند است؛ اما آنچنان که ایجاب میکند علوم تاریخ رجال، علل حدیث، موضوعات، تخریج حدیث، ناسخ و منسوخ حدیث، تاریخ تدوین حدیث، رفع شکوک و شبهاتِ خاورشناسان در پیوند به حدیث، حجیت حدیث، بحثهای موضوعی در بعد اخلاق، عقاید، عبادات و غیره در روشنی احادیث نبوی صلیالله علیه وسلم، در روش آموزش سنتی مدارسِ دیوبندیتِ معاصر در نظر گرفته نشده است.
شش: در بُعد فقه، وقتی به مدارس دینی تابع اندیشۀ دیوبندیت نگاه میکنیم، فضای متحجرانهیی مبتنی بر وجوب تقلید و بسته بودنِ باب اجتهاد حاکم است که به هر نوع نظریاتِ جدید بهویژه دیدگاههایی که خلافِ نظریاتِ فقهای قرون اولیه باشد ـ اگرچه بر مبنای قواعد اجتهادی و مصلحت اجتماعی از سوی علما و مجتهدین معاصر ارایه گردیده باشد ـ با یک نگاهِ بدبینانه پرداخته میشود که گویی بعد از قرن پنجم دیگر مجتهدی نیامده است. علوم دینی به خصوص فقه اسلامی، بهخاطر اینکه مهمترین منبع تقنینی در اسلام به شمار میرود، نسبت به تمامِ علومِ دیگر که یکجا با زمان حرکت میکنند، ضروری تلقی گردیده و تمام علمای معاصر و جنبشهای اسلامیِ امروزی روی این نقطه پای میفشارند که دروازۀ اجتهاد در هیچ مقطعی از زمان بسته نباید گردد.
هفت: دیوبندیت در استخراج احکام فقهی (فروع)، مقلد امام ابوحنیفه (رح) بوده، اما در مسایل عقیدتی (اصول) تابع اندیشۀ امام نیست. امام ابوحنیفه و شاگردانش همه معتقد به عدم تأویل و تعطیل در باب صفات خداوند بودند ولی دیوبندیت در این باب، تابع اندیشۀ امام ابومنصور ماتریدی و امام ابوالحسن اشعری، دو مکتب کلامی قرن چهارم است که در مقابل معتزله ظهور و ایستادهگی کردند. شکی نیست که این دو مکتب کلامی در بستر زمانییی به وجود آمدهاند که برای قرن چهارم و حد اکثر یک قرن بعد از آن به شکل اولیه میتوانسته کاربرد داشته باشد، بعد از آن ایجاب میکرده است که پیوسته مورد بازنگری علما قرار میگرفت و بر مسایل اختلافی میان مکاتب کلامی اهل سنت باید بیشتر کار میشد. در نتیجۀ عدم بازنگری مسایل کلامی از سوی اندیشمندان دینی، فاصله میان فرقههای اسلامی حتا شیعه و سنی بیشتر گردید و اختلافات و کشمکشهای سیاسی نیز بر آن تأثیر ناگواری گذاشت.
امروزه پرسشهای جدییی از سوی مکتب سلفیت و همچنان برخی از پیروان اهل تشیع متوجه این دو مکتب کلامی است که برونرفت از آن برای پیروان مذهب حنفی و شافعی بهخصوص دیوبندیت معاصر، خیلی دشوار مینماید. اگر مکاتب کلامی اشعریه و ماتریدیه در امتداد ده قرن گذشته وقت به وقت مورد نقد و بازنگری علمی قرار میگرفت، شاید امروزه فاصلهیی که میان اهل تشیع و اهل سنت و یا اختلافاتِ گستردهیی که میان دیوبندیت و سلفیت وجود دارد، کمتر میبود و دنیای اسلام قربانی توطیههای نفاق و ستیزهجویی و تعصباتِ گونهگون نمیشد.
هشت: تأکید بر رعایت لباس مخصوص، کلاه و دستار و گذاشتن ریشِ بلند و غیره، از مسایل دیگریست که دیوبندیت به استحباب یا سنت بودنِ این مسایل باور دارد اما رویکرد عملی آن با این دست موضوعات، در حد وجوب به ملاحظه میرسد؛ چنانچه اگر دانشآموزی به کلاه یا ریش و لباس مخصوص اهتمام نکند، در مدرسه جای پای نداشته و از سوی ادارۀ مدرسه مستحقِ مجازات شناخته میشود. کسانی که با ریش کوتاه، دریشی و نکتایی در یکی از مدارس تابع اندیشۀ دیوبندیت وارد شوند، گاهی از سوی اصحابِ مدارس مورد بیحرمتی و توهین قرار میگیرند.
بیشتر پیروان دیوبندیت معاصر بدین نظر اند که نکتایی و دریشی، لباس غیراسلامی و اهتمام بر آن مشابهت با غیرمسلمین است؛ اما برای اثبات آن به گونۀ علمی و مستند، دلایل کافی و لازم که قناعت جانب مقابل را فراهم نماید، وجود ندارد.
اهتمام علمای دیوبند بهخصوص به کلاه سفید و لباسِ مخصوص به روایات ضعیف و غیرقابل احتجاج پیوند دارد که در کتابهای فقهیِ گذشته وارد شده است، اما وقتی به لحاظ فنی به آن دست روایات نگاه میکنیم، اثبات صحتِ آن برای اصحاب فن، خیلی دشوار و حتا غیرممکن مینماید. قضاوت در این باب، بیشتر از اینکه متکی به روایات حدیثی و دلایل علمی باشد، به ذوق و سلیقۀ مؤلفان و مدرسان علوم دینی در گذشته برمیگردد.
نُه: جزم اندیشی و سطحینگری در احکام تشریعی، گریز از بحثهای عقلانی و کنفرانسهای علمی، بدبینی نسبت به تکنالوژی معاصر و نوگرایی دینی، تحجر و تنگنظری در قبال مسایلی مانندِ سیکولاریسم و پلورالیسم و ساختارهای اجتماعی در روشنی فقه معاصر مانندِ رفتن به سوی انتخابات برای ساختار نظام سیاسی و غیره، یکی از مشکلات دیگری است که در وجود تحصیلیافتهگانِ دیوبندیتِ معاصر به ملاحظه میرسد. البته بعضی از علمایی که در این مدارس تحصیل میکنند و به مطالعه و پژوهشهای گسترده در مسایل دینی میپردازند، از قاعدۀ فوق مستثنا اند.
ده: فضای مدارس دیوبند برای کسانیکه علوم دینی را در دانشگاههای معتبر جهان اسلام به سطح ماستری و داکتری فرا گرفتهاند و معمولاً به لباسهای مخصوص و ریش بلند به عنوان وجایب تشریعی ارج نمیگذارند، چندان سازگاری ندارد. برعکس آن، فضا برای کسانیکه از لحاظ علمی در سطح خیلی پایین قرار دارند اما فارغ التحصیل همین مدارس سنتی اند و به سنن حاکم بر محیط مدرسه ارزش قایل اند، بیشتر مساعد است.
یازده: بحثهای مهمِ دیگری که حداقل در یک قرن اخیر متوجه دنیای اسلام است، مانندِ جنگ فکری، شناخت جنبشهای اسلامی معاصر، تاریخ تمدن اسلامی بهخصوص در بُعد علمی، شناخت اصول و اساساتِ نظام اقتصادی و سیاسی اسلام، موقف شریعت اسلامی در قبال ساختارهای اجتماعی و ارتباط آن با مؤلفههای دموکراسی، نظام اخلاقی اسلام، نظام خانوادهگی و در مجموع، نگاه اسلام به جهان، انسان و آفریدهگار هستی، در نصاب آموزشی دیوبند و تحصیلیافتهگانِ این حوزۀ علمیۀ بزرگ تاریخی، خیلی کمرنگ است.
دوازده: مدارس اسلامی در گذشتهها شعبههای مهندسی، طب، اخترشناسی، زمینشناسی، گیاهشناسی، ادب و هنر، ریاضی و جبر و فنونِ دیگری که در ساختارهای اجتماعی کاربرد داشت، همه را شامل بود. بدین لحاظ، اگر مدارس تابع اندیشۀ دیوبندیت خود را میراثدار اندیشۀ اسلامی میپندارد، ایجاب میکند علوم و فنونی که در ساختارهای جوامع امروزی نیاز بدان است را شامل نصاب آموزشیِ خویش بگرداند.
برای حل مشکلات فوق، میسزد که مدارس دینی تابع اندیشۀ شاه ولیالله دهلوی و علامه محمودالحسن دیوبندی بر روش آموزشی، فضای متحجرانۀ حاکم بر مدرسههای منسوب به حوزۀ علمیه دیوبند، اجتهاد فقهی، روش تدریس مبادی علوم اسلامی و همچنان تفسیر و حدیث و چگونهگی تعامل با گیرودارهای سیاسی زمان، تجدید نظر نموده و لازم است که علما با درک اینکه میراثدار دعوت اسلامی اند، حیثیت اجتماعیِ خویش را در حد «راعی» یا رهبر در قبال امت درک نمایند.
پایان
با درنظرداشت آنچه گفته آمدیم، دارالعلوم دیوبند یکی از سه حوزۀ بزرگ علمی (مصر، حجاز و هند) به حساب میرود که علمای بزرگواری را در خود پروریده است و در راستای بیداری اسلام و حفظ هویتِ اسلامی در شبهقاره تا کشورهای آسیای میانه، قفقاز و اروپای شرقی، گامهای متین و استواری برداشته است.
در تاریخ یکونیم قرن گذشته با وجود چالشهای سیاسی داخلی و خارجیِ گستردهیی که از توان این نوشتار قطعاً بیرون است، مدارس تابع اندیشۀ دیوبندیت توانستهاند با ایجاد هزاران باب مدرسه و دهها هزار فارغالتحصیل در شهرهای مختلف، وجیبۀ دینی و علمیشان را برای پیشبرد دعوت اسلامی ایفا نمایند.
علمای دیوبند با ویژهگیهای علمی مخصوص تلاش نمودهاند در قبال دو حوزۀ بزرگِ علمی دیگر: مصر و حجاز، در برخی مسایل اختلافی میان مذاهب فقهی، روش اعتدال و میانه را انتخاب نمایند؛ چنانچه میان شریعت و طریقت تلازم ایجاد کرده و تصوف و سیاست را با هم آشتی دادهاند.
اما به لحاظ اینکه نصاب درسی مدارس دیوبندیتِ معاصر مطابق به نیاز و مقتضای زمان، وقت به وقت تجدید نگردیده است، فضای این مدارس را تنگنظریهای مذهبی و تحجرِ فکرییی فرا گرفته است که گاهی به انگیزههای تکفیریِ معاصر تقرب مینماید.
برای نجات از بحران علمیِ مدارس دینیِ تابع حوزۀ علمیۀ دیوبند، نیاز به ظرفیتسازیِ معیاری و گسترده، باز نمودنِ فضای تنگ و تاریکِ فکریِ مدرسه ـ با شناخت سنتهای عرفییی مانند لباس و کلاه و موی و ظواهر مخصوصی که رنگ دینی بهخود گرفته است ـ و همچنان نهادینه ساختنِ فرهنگِ تعامل با تحصیلیافتهگانِ حوزههای علمی مصر و حجاز از طریق راهاندازی نشستهای علمی در فضای مسالمتآمیز، سخت احساس میشود.
ظرفیتسازی در مدارس دینی میتواند در راستای از بین بردنِ انگیزههای افراطگرایییی که سازمانهای استخباراتی منطقه و جهان از آن استفادۀ ابزاری میکنند و هر روز از مسلمانان قربانی میگیرند و تخم بدبینی، کینه و عداوت و فاصله میان امت اسلامی را بذر میکنند، موثر واقع شود.
اما در صورتیکه در مدارس دینیِ تابع اندیشۀ دیوبندیت ظرفیتسازی صورت نگیرد، با درنظرداشت گسترشِ روزافزونِ دعوت به سلفیت در کشورهای آسیای جنوبی، آسیای میانه و کشورهای خلیج، در آیندۀ نهچندان دور مذهب حنفی در چوکاتِ دیوبندیت، آهستهآهسته جایِ خود را در برخی شهرها به سلفیت خالی خواهد کرد.
فهرست منابع
-۱ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام. (۱۴۰۸/۱۹۸۷). الفتاوی الکبری. دارالکتب العلمیه. بیروت. لبنان.
-۲ بخاری، محمد بن اسماعیل. (۱۴۲۲/۲۰۰۲). مختصر صحیحالبخاری. مکتبه المعارف. الریاض.
-۳ پیتر، هاردی. ترجمه: لاهوتی، حسن. (۱۳۶۹هـ ش). مسلمانان هند بریتانیا. کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد علامه طباطبایی. تهران.
-۴ الجهنی، مانع بن حماد. (۲۰۰۸). الموسوعه المیسره فی الادیان و المذاهب المعاصره. دارالندوه للنشر و التوزیع. ریاض.
-۵ حسینی، عبدالحی بن فخرالدین. (۱۴۲۰/۱۹۹۹). الخواطر و بهجه المسامع والنواظر. دار ابن حزم. بیروت.
-۶ دهلوی، شاه ولیالله. (۱۴۲۶/۲۰۰۵). حجهالله البالغه. دارالجیل. بیروت. لبنان.
-۷ رخشانی، عبدالرئوف. (۱۱/۱۳۹۲هش). دارالعلوم دیوبند، مادر مدارس و دانشگاههای اسلامی در شبهقاره. مجلۀ ندای اسلام.
-۸ سهارنپوری، خلیلاحمد. ترجمه: سربازی، عبدالرحمن. (۱۳۹۴هش). المهند علی المفند. کتابخانۀ ملی ایران. زاهدان.
-۹ سهارنپوری، محمدشاهد. (بت). علماء مظاهرالعلوم سهارنبور و إنجازاتهم العلمیه و التألیفیه. مکتبه ذکری الشیخ. اردوبازار. سهارنپور. هند.
-۱۰ طالب الرحمن. (۱۴۱۹/۱۹۹۸). الدیوبندیه، تعریفها- عقائدها. دارالصمیمی للنشر و التوزیع. ریاض.
-۱۱ عثمانی، محمد تقی. (۱۴۳۱هق/۲۰۱۰م). اکابر دیوبند کیاتهی. ماهنامۀ دارالعلوم کراچی، شمارۀ ۹-۱۰٫ کراچی. پاکستان.
-۱۲ عثمانی، محمد تقی. (۱۴۳۱هـ ق/۲۰۱۰م). اکابر دیوبند کیاتهی. ماهنامۀ دارالعلوم کراچی، شمارۀ ۱۱٫ کراچی. پاکستان. دربارۀ مولانا قاری محمد طیب.
-۱۳ عزیز احمد. ترجمه: نقی لطفی و یاحقی، محمد جعفر. (۱۳۶۷هـ ش). تاریخ تفکر اسلامی در هند. نشر: کیهان، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، علمی و فرهنگی. تهران.
-۱۴ قشیری، مسلم بن الحجاج، أبوالحسین. (بت). صحیح مسلم. دارالجیل. بیروت.
-۱۵ مرعشلی، عبدالرحمن. (۱۴۲۷/۲۰۰۶). نثر الجواهر والدرر فی علماء القرن الرابع عشر. دارالمعرفه. بیروت.
-۱۶ ندوی، علیالحسنی، ابوالحسن. (۱۴۳۳/۲۰۱۲). الامام المحدث الشیخ محمد زکریا الکاندهلوی و مآثره العلمیه. تعریب: ندوی، جعفر مسعودالحسنی. دارالقلم. دمشق.
-۱۷ ندوی، علیالحسنی، ابوالحسن. ترجمه: دامنی، محمد ابراهیم. (۱۳۶۱هـ ش). تاریخ دعوت و اصلاح. کتابخانۀ ملی ایران. زاهدان.
-۱۸ ندوی، علیالحسنی، ابوالحسن. ترجمه: قاسمی، محمد قاسم. (۱۳۷۸هـ ش). تاریخچۀ دعوت اسلامی و ادوار آن در هند. کتابخانۀ ملی ایران. زاهدان.
Comments are closed.