احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگو کننده: هارون مجیدی/ یک شنبه 6 حوت 1396 - ۰۵ حوت ۱۳۹۶
بخش نخست/
گفتوگو را با این پرسش آغاز میکنیم که پاکستان چه اهدافِ راهبردییی در افغانستان دارد؟
نقض حقوق بینالمللی، بیاحترامی به حاکمیت ملی، تداوم جنگ و گسترش ناامنی و مداخلات صریح، دوامدار و آشکارِ پاکستان در امور داخلی افغانستان بیانگرِ این است که آن کشور برای حفظ ارزشهای اساسی و دست یافتن به اهدافِ راهبردیاش بیشترین تلاش را به خرج داده است. مهمترین اهداف برای پاکستان، رسمیت بخشیدن به خط دیورند، تضعیف برنامههای کشور هند در افغانستان و نهایتاً ایجاد یک حکومت ضعیف و فرمانبر در افغانستان میباشد که همسویی و همفکریِ بیشمار با پاکستان داشته باشد. پاکستان برای دست یافتن به این اهداف اساسی و بنیادی، از چندین جهت تلاشهایش را تداوم بخشیده و از هیچ اقدامی دریغ نکرده است.
شما به عنوان آگاه روابط بینالملل، از اهداف راهبردی افغانستان با پاکستان آگاه هستید. این اهداف کدام موارد را در بر میگیرند؟
یکی از اصول اساسی حقوق بینالملل، عدم مداخله در امور داخلی و خارجیِ کشورها میباشد. بر اساس همین اصل، تمامی کشورها در جهان معاصر بهشمول کشورهای ابرقدرت، مکلف اند تا از دخالت در امور یکدیگر اجتناب ورزند؛ رفتار و حرکاتِ خود را با قواعد و مقرراتِ پذیرفته شدۀ جهانی برابر کنند. رعایت این اصل باعث حفظ استقلال و عامل ایجاد روابط نیک میان کشورهای جهان میشود. روی این اصل، افغانستان یکی از کشورهایی است که مطابق ارزشهای بینالمللی، هیچگاه در امور داخلی و خارجی کشورهای همسایه مداخله نکرده و همواره در پی تأمین روابط نیک و حسنه بوده است. افغانستان پس از ایجاد نظام جدید، بیشتر از هر زمانِ دیگری مورد تجاوز مستقیم و غیرمستقیم پاکستان قرار گرفته، همواره در حالتِ دفاعی قرار داشته و با چندین گروه مخالف نیز دستوپنجه نرم کرده است. در شرایط فعلی، توقف جنگ و پایان ناامنی، حصول حمایت و صداقت پاکستان در امر مبارزه با تروریسم، همکاری واقعی آن کشور برای حضور طالبان و سایر گروههای تأثیرگذار روی میز مذاکره با دولت افغانستان و نهایتاً، دست یافتن به صلح دایمی و ثبات سراسری در کشور، از مهمترین اهداف راهبردی دولت افغانستان میباشد.
چه نقاط تنشآفرین و چه نقاط دوستانه در روابط افغانستان و پاکستان وجود دارد؟
اختلافات و تنشها میان پاکستان و افغانستان ریشههای تاریخی دارد و روابط میان این دو کشور همسایه، همواره دستخوش تغییرات مثبت و منفی بوده است اما دوستی واقعی، احترام متقابل و موجودیت روابط میان این دو کشور هیچگاه متکی بر قواعد و مقررات بینالمللی نبوده است. پاکستان ظاهراً شعارهایی همچون حُسن همجواری، تقویت روابط نیک، حسنه و همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را میان دو کشور خط مشی خود اعلام کرده است، اما تاریخچۀ عملکرد آن کشور در طول بیشتر از یکونیم دهه در قبال افغانستان، چیز دیگری را به اثبات میرساند. پاکستان سرکوب هراسافگنان و تأمین صلح و ثبات در افغانستان را همیشه حامی منافع خودش اعلام کرده است، اما اصل قضیه این است که پاکستان برای تولید، تمویل و تجهیز هراسافگنان و تعضیف و ناکامی دولت افغانستان، قطعاً کوتاهی نکرده است. بزرگترین رهبران طالبان و القاعده را در خاک آن کشور نگهداری کرده و برای طرح و عملیسازی فعالیتهای هراسافگنانه در خاک افغانستان، همکاریها و هماهنگیهای لازمی را فراهم ساخته است.
موجودیت رهبران ارشد طالبان و القاعده در خاک پاکستان، زمانی برای جوامع بینالمللی علنی شد که معاون ملاعمر و وزیر دفاع وقت طالبان، در سال ۲۰۱۰ در پاکستان فوت کرد. متعاقباً، اسامه بن لادن رهبر القاعده در سال ۲۰۱۱ در منطقۀ ایبتآباد پاکستان کشته شد. سپس، ملاعمر رهبر طالبان در ماه اپریل سال ۲۰۱۳ در پاکستان فوت کرد و خبر مرگ آن توسط نهادهای ملی و بینالمللی تأیید شد. سرانجام، ملامنصور جانشین ملاعمر و رهبرطالبان در سال ۲۰۱۶ در پاکستان کشته شد. زیرکیهای سیاسی و فعالیتهای نمایشی پاکستان چنان تأثیرگذار واقع شد که حتا امریکا که نزدیکترین متحد پاکستان بود نیز کوچکترین بازبینی در روابط و همکاریهایش با پاکستان را مد نظر نگرفت. اما دولت افغانستان که یگانه قربانی و متضرر اصلی این همه جنایات پاکستان است، جز ایجاد روابط نیک، حسنه و حصول حمایت و صداقت پاکستان در خصوص تأمین صلح و ثبات در کشور، کار دیگری نکرده است.
با شروع کار حکومت وحدت ملی و ترسیم پنج حلقۀ سیاست خارجی محمداشرف غنی، رابطۀ افغانستان بسیار دوستانه بود، چرا این روابط امروزه تنشآلود شده است، کدام یک – افغانستان یا پاکستان – تقصیر بیشتر دارد؟
پس از آنکه حکومت وحدت ملی در افغانستان روی کار آمد، پاکستان مانند گذشته، برای حصول مقاصد سیاسی و غیرسیاسیاش، به اشکال مختلف تحرکاتِ خود را تداوم بخشید. برای نفوذ در دولت افغانستان موفقانه و فعالانه دست بهکار بود. سطح حمایت و پشتیبانی از هراسافگنان را افزایش داد، انجام حملات تهاجمی، انتحاری و انفجاری را در مناطق مختلف افغانستان گسترش داد و برای کسب رضایت و قناعت حامیان بینالمللیاش، بیشتر از هر زمانِ دیگری تلاش کرد. اما رهبران حکومت وحدت ملی، در قبال پاکستان، همان راه و روش را مورد استفاده قرار دادند که حکومت قبلی افغانستان برای بیشتر از یک دهه بهکار برده بود. بهکارگیری روشهای آزموده شده، باعث شد که ایجاد رابطۀ دوستانه با پاکستان به عنوان یک رؤیای تحققناپذیر باقی بماند. سفر محمداشرف غنی به پاکستان، خیالپردازیها و شعارهای موجودیت رابطۀ دوستانه با پاکستان را افزایش داد. حکومت وحدت ملی به این باور بود که نزدیکی بیشتر با پاکستان، باعث تشویق و ترغیب آن کشور خواهد شد و برای تأمین صلح و ثبات در افغانستان، از جدیت و صداقت کار خواهد گرفت اما نه تنها که این رؤیا به حقیقت مبدل نشد، بلکه پاکستان مانند همیشه، از خوشباوریها و سادهاندیشیهای رهبران حکومت وحدت ملی، بیشترین استفاده را بردند. نتیجتاً، شعارها و خوشبینیهای حکومت وحدت ملی زمانی نابود شد که حملات هراسافگنانه در افغانستان یک بار دیگر افزایش یافت، مکانهای نظامی و ملکی افغانستان مورد حملات تهاجمی قرار گرفت و گزارشهایی از طرح و عملیسازی این حملات از آنسوی مرز به نشر رسید.
*رابطۀ افغانستان و پاکستان در فرصت زمانی حکومت وحدت ملی آیا بر بنیاد منافع ملی استوار بوده و یا روزمرهگی اساسِ آن را شکل میداده است؟
عدم یک راهبرد و سیاست مشخص در برابر پاکستان، عدم درک و مطالعۀ دقیق از اهداف راهبردی پاکستان و خوشبینیهای تکراری رهبران در طول بیشتر از یکونیم دهه جنگ و ناامنی در افغانستان، باعث شد که کوچکترین اقدام عملی و اساسی در برابر پاکستان صورت نگیرد و فرصتهای بهتر و بیشتر برای انجام فعالیتهای خصمانۀ پاکستان نیز مساعد شود. ضعف دستگاههای سیاسی و امنیتی افغانستان باعث تقویت پاکستان شد. پاکستان از یکطرف افغانستان را سرگرم توافقات و ایجاد راهکارهای مشترک میان دو کشور کر و از طرف دیگر، مداخلات مستقیم و غیرمستقیمِ خود را در امور افغانستان افزایش و تداوم بخشید. هر باریکه جامعۀ جهانی متوجه کمکاریها و دوروییهای پاکستان شد، امضای توافقات، شعارهای بهبود روابط و آغاز همکاریهای دوجانبه میان پاکستان و افغانستان از سرگرفته شد تا شک و تردیدهای جامعۀ جهانی مرفوع گردد و پاکستان همچنان حافظ منافع ملی و ارزشهای اصلیاش در افغانستان باقی بماند.
افغانستان و پاکستان بارها شاهدِ تیره شدن و تنشآلود شدنِ روابط خود بودهاند، اما اینبار چه تفاوتهایی نسبت به دورههای پیش و یا حداقل از زمان حکومت کرزی تا فرصت حکومت وحدت ملی وجود دارد؟
افغانستان نه تنها که همیشه شاهد روابط تنشآلود با پاکستان بوده است، بلکه بیشترین انتقاد افغانستان نیز از پاکستان صورت گرفته است. پس از ورود نیروهای بینالمللی به افغانستان، در ماه سپتمبر سال ۲۰۰۱، پاکستان به گونۀ رسمی حمایت خود را از طالبان پس گرفت و به بهانۀ مبارزه با تروریسم، همسویی و همکاریاش را با ایالات متحدۀ امریکا آغاز کرد. پاکستان تحت شعار مبارزه با تروریسم، از یکطرف بیشترین تجهیزات و امکانات مالی و نظامی را از امریکا بهدست آورد و از طرف دیگر، تمامی رهبران و فرماندهان طالبان و القاعده را نیز در خاک آنکشور مصون نگه داشت. با بهکارگیری و استخدام گروههای مختلف، اهداف مشخص و معینِ خود را در افغانستان دنبال کرد، دستگاه دیپلوماسی و نظامیاش را فعالانه مورد استفاده قرار داد و بسیار ماهرانه و زیرکانه رهبران افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا را فریب داد. نقش فعالانۀ دستگاه دیپلوماسی پاکستان باعث شد تا در جریان یکونیم دهه جنگ در افغانستان، ضمن آنکه بزرگترین رهبران طالبان و القاعده در خاک پاکستان نابود شدند، اما هیچگاه حمایت و رضایتِ امریکا از این کشور زایل نشد. اما اینبار اختلاف نظر و تنشهای فعلی میان افغانستان و پاکستان متفاوت از گذشته است بهخاطر اینکه حالا نه تنها که افغانستان از عملکرد دوگانۀ پاکستان انتقاد میکند بلکه امریکا نیز به حقیقت پی برده و همصدا و همنوا با افغانستان، ناخشنودی و نارضایتیهایش را از عملکرد هراسافگنانۀ پاکستان توأم با فشار و هُشدار بیان کرده است.
با وجود همۀ فشارهای جهانی و گاهی هم منطقهیی و همچنان با توجه به اینکه خود پاکستان بارها شکار اعمال تروریستی شده است، این کشور چرا حاضر نمیشود از حمایت و تجهیزِ گروههای تروریستی دست بردارد؟
پاکستان بنا به دو دلیل از حمایت و پشتیبانی هراسافگنان دستبردار نشده است. اول، رقبای اصلی امریکا مانند کشورهای چین و روسیه، از حامیان اصلی پاکستان به شمار میروند. دوم، پاکستان آنگونه که لازم است تا حال با فشارهای واقعی و اساسی جامعۀ جهانی مواجه نشده است. تمام انتقادها در برابر پاکستان صرف در حدِ یک شعار باقی مانده است. گروههای هراسافگن به عنوان یکی از ماشینهای اساسیِ تطبیقکنندۀ سیاست خارجی و مرجعی خوب برای حفظ ارزشهای ملیِ پاکستان حفظ شدهاند. در صورتیکه پاکستان با فشارهای واقعی هم مواجه شود، دست از حمایت و پشتیبانی هراسافگنان برنخواهد داشت چون اعمال فشارهای واقعی بدون همکاری چین و روسیه، بالای پاکستان هیچگونه تأثیری ندارد.
Comments are closed.