احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ یک شنبه 6 حوت 1396 - ۰۵ حوت ۱۳۹۶
ناوقتهای جمعه شب، بازمحمد مبارز و احمدولی هوتک، دو ورزشکارِ افغانستانی به میدان نبرد در مقابل حریفانشان رفتند که خوشبختانه هر دو، حریفانشان را شکست دادند و به سکوی پیروزی تکیه زدند.
گفته میشود که این مسابقه در امارات متحدۀ عرب برگزار شده بود و از طریق شبکههای تلویزیونی افغانستان نیز به صورت مستقیم نشر میشد. گذشته از اینکه بسیاریها را باور به این است که آن مسابقه «نمایشی» و «فرمایشی» بود و سطح «مبارزان» هم معیاری در نظر گرفته نشده بود، اما این مسابقه حاشیۀ خیلی مهم، عبرتانگیز و قابل تأمل داشت.
یکی از این حاشیهها که باید به آن به دیدۀ قدر نگریست و در پی تقویت آن آستین بر زد، نقش ورزش در ایجاد همگرایی و وحدت میان اقوام است. بارها شاهد بودهایم که وقتی ورزشکاری از نشانی افغانستان وارد مسابقهیی میشود، شهروندان کشور بدون در نظرداشت قوم و سمتِ ورزشکار، بیدریغ از او حمایت و برای پیروزیاش دعا میکنند و این خیلی مهم است. مسابقۀ بازمحمد مبارز و احمدولی هوتک با حریفانِ خارجیشان، تازهترین نمونه از این دست است. پیش از مسابقه، دعا و حمایت از این دو ورزشکار، نقل مجالس بود و قشنگترین سوژه در شبکههای اجتماعی. از مسوولان درجه یک حکومت وحدت ملی گرفته تا اپوزیسیون و تا یک شهروند عادی، در حمایت از ورزشکاران مطلب نوشتند و بعد از پیروزی هم شادباش گفتند. چیزی که در دو سه روز گذشته در رسانههای اجتماعی خیلی کمرنگ شده بود، حساسیتهای قومی و دامن زدن به تعصبات بود.
حاشیۀ دیگر این مسابقه، وجود هزاران سلاحِ قانونی و غیر قانونی در شهر و نیز فرهنگِ زشتِ تجلیل از خوشیها با ابزارِ خشونتآمیز بود؛ چندمین بار است که باشندهگان پایتخت پس از پیروزی ورزشکاران، دست به شلیکهای شادیانه میزنند. شلیکِ بیجهت و بیمورد حتا اگر با سلاح قانونی هم صورت گیرد، جرم است. شلیکهای دو روز پیش نشان میدهد که هزارن سلاح قانونی و غیرقانونی در پایتخت وجود دارد و این تهدیدی است برای امنیت باشندهگان این شهر. دیده میشود که وزارت امور داخله با آنکه خبر از جمعآوری سلاحهای غیرقانونی داده بود، در کار جمعآوری آن ناکام بوده است.
وجود این همه سلاح در پایتخت خیلی پرسشبرانگیز است؛ سلاحها از کجا وارد کشور میشوند؟ از کدام مسیرها انتقال مییابند؟ چه کسی آن را به فروش میرساند؟ حکومت به چه میزانِ بر این روند کنترل و نظارت دارد؟ و دهها پرسش دیگر. نهادهای امنیتی باید به این نگرانیها پاسخ گویند. مسوولانِ حوزههای امنیتی گزارش داده اند که در جریانِ این شلیکها، پنج تن را بازداشت کرده اند. اینکار قابل ستایش است، اما بسنده نیست؛ باید توسط این افراد مرکزهای فروش سلاح شناسایی و با صاحبان آن برخورد قانونی صورت گیرد.
احتمالِ اینکه گروههای جرمی و مافیایی و اشخاصِ تشنه به خونِ چشم به راه فرصت، از این بیتوجهی و بیبندوباری استفاده کرده، دست به جرم و جنایت بزنند، بسیار بلند است. ما نباید به دست این افراد بهانۀ مورد انتظار بدهیم و اگر چنین هم شود، بدون شک در هر جرم و جنایتی که صورت بگیرد، دخیل هستیم.
شلیکهای شادیانه از نظر اخلاقی نیز یک کار زشت و ناپسند است. مردم این سرزمین به اندازۀ کافی خشونت را دیده و لمس کرده اند. شلیکهای شادیانه این نگرانی را در میان شهروندان به وجود آورده بود که شاید طالبان به منطقۀ آنان حمله کرده و یا شهر به دست گروههای تروریستی سقوط کرده است. کابلِ با این شلیکها پُر از وحشت شده بود. ما باید یاد بگیریم که از خوشیهای ما چگونه تجلیل کنیم. ما میتوانیم با پخش موسیقی و پایکوبی در شهر، لحظات خوشی آور را تجلیل کنیم. تجلیل از خوشیها با ابزار جنگی و خشونتآمیز، نشان از غرق بودن در جهالت است. فرهنگِ تجلیل با ابزار خشونتآمیز از لحظاتِ خاطرهانگیز به تاریخ پیوسته و مال دوران جهالت است. ما باید ثابت کنیم که یک «شهروند» هستیم و با دنیای امروز ارتباط داریم. برای شهروند شدن نیاز است تا از خود رفتار شهروندی و مسوولانه تبارز دهیم. دنیای امروز، دنیای ایجاد روابط و داد و ستد است و بدون شک، دیگران (خارجیها) ما را میبینند؛ اگر ما از خود فرهنگ ناشایست بروز دهیم، در تعامل ما با آنان مشکل ایجاد میشود. کسی جرأت نمیکند با مردمانی که شادمانیشان را با تفنگ تجلیل میکنند، تعامل کند و رابطه برقرار کند. به قول یکی از دوستان، «بُردی که وحشت در پی داشته باشد، مساوی به باخت است».
انتظار میرود نهادهای امنیتی به روند بازداشتِ کسانی که شلیکهای بیجهت و بیمورد میکنند، ادامه دهد. مردم توقع دارند از این افرا بازخواست شود تا پند و عبرت به دیگران باشد.
Comments are closed.