این‌همه شمع خبر از فراگیریِ خاموشی دارد!

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۰ جدی ۱۳۹۱

هزاران نفر در حالی برای آرامش و ابراز همدردی با خانواده «دختر هند»، به پیش‌واز تابوتِ وی شمع روشن کرده‌اند که هر روز و هر ساعت در سراسر دنیا، زنان و دخترانِ زیادی مورد تجاوز و خشونت قرار می‌گیرند. شاید این دانشجوی ۲۳ساله یکی از خوش‌شانس‌ترین قربانیان تجاوز و خشونت علیه زنان بوده که توانسته است این‌چنین هم‌دردی و هم‌صداییِ مردم کشورش را داشته باشد.
تاریخ به اثبات رسانده که روزی و ساعتی و لحظه‌یی فرا می‌رسد که مردم تصمیم می‌گیرند که دیگر آن چیزی که همیشه جریان داشته و از نظرِ آن‌ها درد بوده اما تحمل کرده‌اند را، دیگر تحمل نکرده و علیه آن اعتراضات گسترده‌یی انجام دهند. شاید دختر هند و حادثه تجاوز و کشته شدن وی، نقطه عطفی شود در تاریخ کشور هندوستان تا مردمِ آن بتوانند با یک اراده و حمایت مردمی، هند را سرزمینی امن‌تر و مطمین‌تر برای زنان بسازند؛ هرچند که مساله تجاوز و مورد خشونت قرار گرفتن زنان و دختران، پدیده‌یی‌ست که در همه جای دنیا به چشم می‌خورد و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که ناحیه تحت قیومیتِ وی و یا بخشی از سرزمین او، منهای یک‌چنین حوادث و تراژدی‌های تلخی بوده و یا خواهد بود.
آن‌چه که از این دختر ۲۳ساله یک قهرمان ساخت، نوع نگاه مردم و اعتراضات گسترده‌یی بود که شهروندان هند برای دفاع از حق وی و هم‌چنین تجلی یک اراده جمعی برای قانون‌مند شدنِ بیشتر مجازات‌ها و سنگین‌تر شدنِ آن، از خود بروز دادند. اما این شمع‌هایی که به یاد دختر هند در گوشه و کنارِ این سرزمین پهناور روشن شده است، خبر از سکوت و خاموشیِ دردآوری می‌دهد که دنیا را در خود فرو برده است و هر شمع، نمایان‌گر همان روزنه‌های امیدی‌ست که همه زنان و دخترانِ دنیا در انتظارِ آن بی‌قرار هستند. یعنی اتحاد و اتفاق یک ملت و یک جمعِ بزرگ برای این‌که زنان نباید قربانی یک‌چنین اعمال وحشیانه و تکان‌دهنده‌ شوند.
آن‌چه این روزها در هند در حواشیِ این داستانِ دل‌خراش جریان دارد و رسانه‌ها مرتب آن را پوشش خبری داده‌اند، یک واقعیت دیگر را هم به بشر گوش‌زد می‌کند که امروز انسان علیه انسان، مرد علیه زن دست به یک‌چنین اقدامات غیرانسانی و وحشیانه می‌زند و هنوز هم با تمام تلاش‌های جریان‌ها و گروه‌های قدرت‌مندِ فمینیستی و یا دیگر جریان‌ها و حرکت‌های مدافع حقوق زنان در سراسر دنیا، سرنوشت زنان در بسیاری از گوشه و کناره‌های این کره خاکی تغییری نکرده و هم‌چنان این انسان است که به انسان دیگری درد و رنج می‌رساند.
شاید پاسخ به چراییِ این حقیقت تلخ، انگیزه شکل‌گیریِ جریان‌های فکری و فلسفیِ مطرحی در جهان باشد که هر کدام به نام زن و دفاع از حقوقِ او فعالیت می‌کند و امروز همه آن‌ها را می‌شناسند. اما شوربختانه وقتی به همه تلاش‌ها، تعالیم، راهکارها و طرح‌هایی که بشر امروز برای مبارزه با این حقیقتِ تلخ ارایه کرده (مانند تدوین حقوق بشر و کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، برگزاری نشست‌ها و کنفرانس‌ها و راهپیمایی‌ها) نگاه عمیق می‌شود، یک نکته برای همه زنان به اثبات می‌رسد که حتا در خود کشورهایی که خالق و مبدع یک چنین شاهکارها برای دفاع از حقوق زنان هستند، زن هنوز مورد خشونت و تبعیض قرار دارد و هم‌چنان با هزاران درد و مشکلِ پیدا و پنهان دست‌وپنجه نرم می‌کند.
حقایقی از این دست نشان می‌دهد که نه تنها برای نجات زنان، که برای نجات مردان هم از این گرداب و سیاه‌چاله‌یی که مملو از خودخواهی‌ها و سرمست بودن‌ها از لذت زنده‌گی و زنده بودن است، کاری باید کرد فراتر از آن چیزی که در کنوانسیون‌ها و قانون می‌نویسیم. چرا که قانون وقتی می‌تواند عدالت را اجرا کند که مجرم در قدم نخست حاضر باشد؛ یعنی گرفتار شده و در پیشگاه قانون گردن نهد، و سپس جرمش ثابت گردد و در مرحله آخر، عدالت اجرا شود. اما چند درصد از زنانِ ما که قربانی لجام‌گسیخته‌گی و انحطاط اخلاقی و عملیِ هم‌نوعانِ خود هستند، شانس دسترسی به عدالتی این‌چنین شفاف را دارند که از لحظه تعقیب تا گرفتاری و محاکمه و صدور حکم و اجرای آن، بدون فساد و زدوبند و با شعار برابری همه در برابر قانون، بتوانند حق خود را بستانند؟! و مهم‌تر از همه، گاهی حتا اجرای قانون هم نمی‌تواند تصویر کاملی از عدالت باشد. امروز حتا اگر ۶ نفری که در تجاوز و قتل دختر هند مسوول شناخته شده‌اند، اعدام شوند، نمی‌تواند دختر ۲۳ساله خانواده قربانی را به آن‌ها برگردانند. این‌جاست که خلای بزرگی رونما می‌شود که در جریان دفاع از حقوق زن و برای مصونیت و امنیت ایجاد کردن برای او، فقط به ساختن و نوشتنِ قانون‌هایی رو آورده‌ شده که بیشترِ آن‌ها ضمانت اجراییِ بعد از وقوع حادثه خواهند بود و جنبه پیش‌گیرانه، کم‌تر در آن متصور است.
امروز اگر بپذیریم کسانی که اعمالی از این دست را انجام می‌دهند، به نوعی همه مرزهای انسانی و عاطفی و احترام به کرامت بشری را شکسته‌اند، باید نگران بود که افزایش آمار تجاوز به زنان و قتل و خشونت علیه آن‌ها، ابعاد تازه‌یی از روح ویران‌شده و صدمه‌دیده بشر قرن حاضر را به تصویر می‌کشد که بیمار است و سخت محتاج درمان و شفایی که اگر دیر شود، بیش از این فاجعه خواهد آفرید.
امروز نه تنها برای نجات زنان و رسیدنِ آن‌ها به آرامش و امنیت، باید همه‌جا شمع روشن کرد، که مردان نیز نیازمند کمک و یاری هم‌نوعانِ خویش هستند و اگر صحبت از تجاوز و قتل و خشونت علیه زنان می‌شود، بخش بزرگی از این اقدامات توسط مردان صورت می‌گیرد و باید برای نجات قربانی‌کننده نیز کاری کرد. چرا که اگر فقط دل به قانونی ببندیم که قربانی‌کننده را به مجازات می‌رساند، کم‌تر کاری برای مهار هر دو (قربانی و قربانی‌کننده) کرده‌ایم. زیرا هیچ قربانی‌کننده‌یی در لحظه ارتکاب جرم، به ماندن و خود را به دست عدالت سپردن فکر نمی‌کند و بدون شک فرار از مجازات، بخشی از طرح و برنامه و دست‌کم آرزوی او خواهد بود. از این‌رو، امروز دنیا نیازمند پُر کردن خلاهایی‌ست که نبود و فقدانِ آن‌ها سرچشمه و ریشه اصلی این‌چنین جنایات هول‌ناک است.
شمع‌هایی که به یادبودِ دختر هند امروز این کشور را نورباران کرده است، تا ابد روشن نخواهند ماند؛ اما شمعی که با حرارتِ ایمان و خدامحوری در قلب‌ بشریت روشن شده باشد، قدرتی از درون‌مهارکننده را همراهِ انسانِ لجام‌گسیخته امروز می‌سازد که همواره او را از انحطاط و لغزیدن به یک‌چنین ورطه‌یی نجات خواهد داد. امروز نیاز است که تک‌تکِ ما در قلب خود و دیگران شمعی از جنس یاد خدا و عشق به مخلوقاتش، بیافروزیم تا دنیای مسخ‌شده امروز را که همه اهریمنی برای دیگری شده‌اند را نجات دهیم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.