گزارشگر:فقیه قاضی نذیراحمد حنفی/ سه شنبه 15 حوت 1396 - ۱۴ حوت ۱۳۹۶
بخش پنجم/
۶- طاووس بن کیسان ذکوان: از عبادلۀ چهارگانه و از ابوهریره و زید بن ثابت و از گروهی غیرآنان روایت نموده است.
ابن عباس میگوید: من طاووس را از اهل بهشت میپندارم. ابن معین او را توثیق نموده و ابن حبان گفته است: طاووس از عابدان اهل یمن و از سادات تابعین بود، چهل بار به حج رفته و مستجابالدعاء بوده است.
۷- سلمه بن کهیل ابویحیی کوفی: ابن معین، ابوحاتم، عجلی و نسائی او را توثیق نمودهاند و ابن حبان او را در کتاب ثقات آورده است.
۸- قاسم بن محمد بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود: احمد او را ثقه خوانده، ابن حبان در کتاب ثقات آورده، ابن حجر گفته است: قاسم ثقه بود به حدیث، و از فقه و شعر و ایامالناس آگاهی کامل داشته، او را شعبی زمانش میگفتند.
۹- محارب بن دثار بن کردوس السدوسی، احمد، ابن معین، ابو زرعه، ابوحاتم و نسایی او را ثقه دانستهاند، ابوحاتم صدوق گفته، ابوزرعه او را مأمون خوانده و ابن حبان در ثقات ذکر کرده است.
۱۰- مخول بن راشد الهندی ابو راشد الکوفی الخیاط: امام احمد رحمهالله گفته: جز خیر دربارۀ وی نمیدانم؛ ابن معین، نسائی و دارقطنی او را ثقه خوانده و ابن سعد گفته ان شاء الله او ثقه است.
این شرح حالِ تعدادی از شیوخ و استادانِ امام ابوحنیفه بود که اقوال و گفتههای علمای جرح و تعدیل و حفاظ حدیث را در مورد آنان تذکر دادیم که همه ثقه و معتمد میباشند و اکثر آنان از کبار تابعین و اصحاب حدیث و فقه اند که امام ابوحنیفه از ایشان علم فرا گرفته است.
با این بیانِ مختصر، دریافتیم که اکثر استادان امام از کبار تابعین بوده، که بدین صورت میانِ او و میان رسولالله صلیالله علیه وسلم، یا صحابی و یا هم از کبار تابعین یک تابعی دیگر و یک صحابی است که به این صورت حدیث رسولالله صلیالله علیه وسلم به سند متصل به او رسیده است.
اما روایت امام از جابر جعفی با آنکه در مورد وی گفته کذاب است؟!… پاسخ این است که امام اگرچه از جابر جعفی روایت نموده، لیکن تصریح کرده که وی کذاب و دروغگوست. پس روایت ابوحنیفه از جابر از بابِ اخذ و تلقی نبوده بلکه برای بیان کذب و دروغِ جابر بوده است. در اصطلاح علمای حدیث، روایت از اشخاص ضعیف با بیان ضعفِ آنان جایز است (کما هو دأب ائمه الحدیث کائمه السته فی کتبهم یروون عن الضعفاء ثم یبینون ضعف الراوی و هذا الامام الترمذی تراه یروی الحدیث فی زکاه الحلی ثم یقول هذا حدیث رواه المثنى بن الصباح عن عمرو بن شعیب نحو هذا والمثنى بن الصباح وابن لهیعه یضعفان فی الحدیث ولا یصح فی هذا الباب عن النبی صلى الله علیه وسلم شیء). اما بدون بیان ضعفِ راوی و بدون صراحت به ضعفِ حدیث، جایز نمیباشد.
امام از جابر روایت نموده ولی گفته دروغگوتر از جابر جعفی ندیدهام و اما اخذ و تلقی حدیث جز از شیوخی که نزد وی ثقه بوده باشند، نکرده است و این مطلب با مراجعه به شرح حالِ استادانِ امام و بررسی شروط وی در حدیث واضح میشود.
مسانید و مرویات امام
در این فصل میخواهم راجع به مسانید و روایاتِ امام که از طرفِ علما جمعآوری و تدوین شده و شکلِ مسند را به خود گرفته، معلوماتی ارایه دارم تا با بیانِ این مطلب اصل موضوع که جایگاه امام ابوحنیفه در حدیث است، بیشتر روشن و واضح گردد.
مسانید امام را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی متوفای سال ۶۶۵ جمعآوری نموده که به تعداد پانزده مسند رسیده و آن را جامعالمسانید نامگذاری کرده و در دو مجلد به چاپ رسیده است و این مسانید بنا به گفتۀ خوارزمی که در مقدمۀ کتابش ذکر کرده، طور ذیل است:
۱- مسندی که امام حافظ ابومحمد عبدالله بن محمد بن یعقوب بن الحارث حارثی معروف به عبدالله الاستاد جمعآوری کرده است.
۲- مسندی دیگر امام ابوحنیفه که آن را حافظ ابوالخیر محمد بن المظفر بن موسی بن عیسی بن محمد گرد آورده است.
۳- مسند که امام حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله بن احمد اصبهانی جمع نموده است.
۴- مسند دیگر امام را شیخ، امام و ثقه ابوبکر محمد بن عبدالباقی بن محمد انصاری رحمهالله جمعآوری کرده است.
۵- مسندی که عالم بزرگ ابومحمد یوسف بن شیخالاسلام ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن الجوزی جمعآوری کرده است.
۶- مسند دیگر امام که آن را حافظ، صاحب جرح و تعدیل ابو احمد عبدالله بن عدی جرجانی گرد آورده است.
۷- مسندی که امام حسن بن زیاد لؤلؤی رحمهالله روایت کرده است.
۸- مسندی که امام حافظ عمر بن حسن آشتیانی جمعآوری نموده است.
۹- مسندی که امام ابوبکر احمد بن محمد بن خالد بن حلی کلاعی جمعآوری کرده است.
۱۰- مسندی که امام حافظ ابوعبدالله محمد بن الحسین بن محمد بن خسرو بلخی جمعآوری کرده است.
۱۱- مسندی که امام ابویوسف قاضی یعقوب بن ابراهیم انصاری آن را جمعآوری و از ابوحنیفه روایت نموده و به نام نسخۀ ابویوسف نامگذاری شده است.
۱۲- مسندی که امام محمد بن حسن شیبانی رحمهالله جمعآوری نموده و به نام نسخۀ محمد یاد میگردد.
۱۳- مسندی که آن را فرزند امام، حماد بن ابیحنیفه جمعآوری نموده و آن را از پدرش روایت کرده است.
۱۴- مسندی که امام الحافظ ابوالقاسم عبدالله بن ابیالعوام سندی جمعآوری نموده است.
این مسانیدی که ذکر شده، خوارزمی آنها را ذکر کرده و کوثری دو مسند دیگر بر آنها افزوده و گفته است: مسند دیگری از ابوحنیفه است که او را ابوبکر ابنالمقری و مسندی دیگر را ابوعلی بکری جمعآوری نموده و راجع به سند این مسانید گفته: که اجازه روایت شده است و همچنان کوثری گفته است خطیب بغدادی در سفرش به سوی دمشق مسند ابوحنیفه را که دارقطنی جمعآوری نموده و مسند دیگری را که ابن شاهین جمعآوری کرده و مسند دیگری از امام که خود خطیب بغدادی جمع نموده، با خود داشته است، و بدرالدین عینی در تاریخ کبیر گفته است تنها مسند ابوحنیفه که ابن عقده جمع نموده، بیشتر از هزار حدیث را احتوا کرده و آن نیز غیر از این مسانید است.
با این بیان واضح شد که تعداد مسانید امام ابوحنیفه به بیستویک مسند میرسد و علیرغم گفتۀ متعصبینی که میگویند امام ابوحنیفه در حدیث غریب بوده و اثر تدوینیافته از او نمانده است، بازهم برای توضیح بیشتر به تاریخ التراث العربی تألیف فُؤاد سزکین میرویم و در آن کتاب در مبحث آثار امام ابوحنیفه عبارت ذیل را مییابیم:
ثالثاً: مسند ابیحنیفه. بعد در ذیل این عبارت روایات مسند را ذکر میکند و میگوید:
۱- به روایت ابو یوسف و بعد از آن پسر وی یوسف روایت نموده است.
۲- روایت حسن بن زیاد لؤلؤی متوفای ۲۰۴هجری.
سپس روایت ابوبکر بن محمد بن ابراهیم و روایت ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن منده، بعد روایت ابونعیم اصبهانی را ذکر میکند.
به این سلسله نسخههای مسند را که در کتابخانههای جهان موجود اند، یادآور شده و حتا شمارۀ نسخهها و شمارۀ قسم را به تفصیل بیان میدارد و سپس روایاتِ وارده در مسند را توضیح داده، بحث دراز و طویلی تقدیم نموده و به تفصیل میپردازد.
مسند امام، محل اهتمام علما قرار گرفته، برخی آن را شرح و برخی هم اختصار و برخی هم خدمتِ دیگری برای آن نمودهاند از جمله:
۱- تنویر السند فی ایضاح رموز المسند: شرح مسند است که عثمان بن یعقوب ابن الحسین بن مصطفی الکماخی آن را تألیف نموده است.
۲- شرح مسند أبی حنیفه: از امام فقیه حنفی نورالدین علی بن محمد بن سلطان مشهور به ملاعلی قاری هروی متوفی۱۰۱۴طبع بیروت.
۳- مقصد المسند مع مؤطا الامام محمد: این کتاب مختصر مسند است که آن را ابوعبدالله محمد بن عباد بن ملکداد الخلاطی متوفای ۶۵۲ اختصار نموده است.
۴- تنسیق النظام فی مسند الامام: که توسط شیخ محدث محمد حسن سنبهلی تألیف شده است. طبع کراچی.
محمد فواد سزکین به مؤلفات و جزوههایی که از احادیث امام و مرویات وی تألیف شده، اشاره میکند و میگوید:
۱- جزوهیی از روایت ابوحنیفه که آن را ابوالحجاج یوسف بن الخلیل دمشقی متوفای ۶۴۸ جمعآوری نموده است.
۲- احادیث سبعه عن سبعه من الصحابه جزوهیی است که حسن بن ابیبکر بن ابیالقاسم آن را تخریج نموده است.
۳- کتابالاربعین المختاره من حدیث الامام ابیحنیفه: این جزوه را یوسف بن عبدالهادی متوفای ۹۰۹ اخراج کرده است.
۴- عوالی الامام ابیحنیفه: آن را الدمشقی جمعآوری نموده است.
با این توضیح این نتیجه بهدست میآید که امام دارای مسند بوده و اکثر مؤرخین و مؤلفین به آن اعتراف نمودهاند.
Comments are closed.