گزارشگر:معروف بیانگر/ شنبه 19 حوت 1396 - ۱۸ حوت ۱۳۹۶
مانتسکیو نظریهپرداز فرانسوی که در قرن هفدهم نظریۀ تفکیک قوا و حکومت مبتنیبر قانون و آزادیهای قانونی را در کتاب مشهورش «روحالقوانین» تیوریزه کرد، گفت که این یک قاعده است که قدرت را با قدرت و ثروت را با ثروت میتوان کنترل و مهار کرد که بعدها از مضامین آن در اداره کشورها و دولتها و تدوین قوانین اساسی بهره بسیاری گرفته شد.
امروزه وقتی به کشورهای غربی و کشورهای که گذار به دموکراسی را به خوبی پشت سر گذاشته اند، نگاه میکنیم، از نظر سیاسی بزرگترین چیزی که نظر ما را به خود جلب میکند، نهادهای مقتدر و قانونی و تفکیک قدرت و چگونهگی توزیع صلاحیتها است که به سان یک سیستم خودکار به کار خود ادامه میدهند و در عین حالی که عرضۀ خدمات را انجام میدهند، افراد، سایر نهادها و گروههای سیاسی را نیز تحت کنترل خود دارند و به هیچکس و فردی و نهادی اجازه استفادۀ سؤ از موقعیت و موقفش را نمیدهد، اما در کشورهای که در حال توسعه قرار دارند و نهادهای مقتدر و کنترل کننده و یا تطبیق کنندۀ قانون یا در حال نضجگیری اند و یا اگر هم وجود دارند، به دلایل عدم التزام به قانون و فرهنگ قانونگرایی، از کارآیی لازم هنوز برخوردار نیستند و یا به گونۀ تحت تأثیر افراد عمل میکنند؛ یعنی این افراد اند که نهادها را در کنترل خود دارند. این را میتوان وجه تمایز اساسی میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه گفت.
در کشورهایی که نهادهای قانونی از اقتدار لازم برخوردار نیستند، اما وجود رهبران کاریزما و مقتدر و باورمند به ارزشهای مردمسالارانه نیز میتوانند طور نسبی نقش نهادهای مقتدر کنترل کننده را بازی کنند، چون این رهبران و افراد هم توانایی به چالش کشیدن ترفندهای افراد خودکامه، زورگو، مستبد، حیلهگر و ضدارزشهای دموکراتیک را دارند، هم قدرت بسیج مردم و هم صیانت از قانون را. از اینرو میتوان گفت که فرضیۀ مانتسکیو مبتنیبر «مهار و تحدید قدرت توسط قدرت» تا حدودی در حضور همین چهرهها مصداق پیدا میکند. پس حضور رهبران مقتدر که به ارزشها و قواعد بازی دموکراتیک معتقد باشند، میتواند یک غنیمت برای گذار به دموکراسی و ایجاد نهادهای مقتدر به شمار بروند.
این مقدمه را آوردم تا روشن بسازم که ما در افغانستان نیز حضور بعضی از چهرههای مقتدر و مؤثر که هم در دفاع از تمامیت ارضی، ارزشهای دینی و میهنی و هم در خصوص عبور به نظام مردمسالارانۀ مدرن، نقش حیاتی بازی کرده اند را احساس میکنیم و آن را باید غنیمت بدانیم. یکی از این چهرههای تأثیرگذار، بدون شک مارشال محمدقسیم فهیم فقید بود که بعد از سقوط گروه طالبان و به میان آمدن مرحلۀ جدیدی از سیاسی در کشور، در ایجاد ارتش ملی و تدوین و صیانت از قانون اساسی تا جایی که امکان داشت، نقش موثری را ایفا کرد و تا زمانی که در قید حیات بود، تلاش کرد هرگونه انحراف قانونی و سیاسی را کنترل کند و اجازه ندهد افراد و اشخاص و گروههای خاصی، دستاوردهای نظام جدید را به انحراف بکشانند.
مارشال فهیم، افغانستان را از آنِ همه میدانست و به مشارکت سیاسی مردم، گروهها و اقشار مختلف در نظام بدون اینکه یکی دیگری را حذف کند معتقد بود و به این حق تا آخرین لحظه حیاتش احترام قایل بود و حتی مشارکت دشمنان که علیه حکومت به گونه مسلحانه میجنگنید را نیز در دولت ذیحق میدانست اما تاکید داشت که شیوه مشارکت در دولت باید از راهها صلحآمیز و خشونتپرهیز انجام شود و اما اگر کسی میخواست قانون، اعتماد مردم و قواعد پذیرفته شده سیاسی را دور بزند و خود را با حیله و زور بر مردم تحمیل کند آنگاه آشکارا در برابرش میایستاد و او را سرجایش مینشاند.
با آنکه در انتخابات سال ۱۳۸۸ ما شاهد بعضی از دست اندازیها و بینظمیهای بودیم اما با آنهم وضعیت تحت کنترول قرار داشت و هرآنچه اتفاق افتاد بادرنظرداشت مصلحت عمومی در پرتو قانون اساسی به آن رسیدگی صورت گرفت اما بعد از وفات ایشان بود که رسوایی سیاسی به اوج خود رسید و یگانه سندی قانونی (قانون اساسی) که اعتبارش تا آن وقت محفوظ بود نیز فرش سرراه استفاده جویان و تقلبکاران گردید و شیرازه نظام و دست آوردهای ۱۵ ساله زیر سوال رفت و خودکامگی، زورگویی، و انحصارطلبی دوباره به یک فرهنگ روزمره تبدیل شد که ما امروز داریم تاوان آن را میپردازیم.
بنابرین به صراحت گفته میتوانیم تا زمانیکه ما به روند عادی از حکومتداری که در آن هیچ فرد و گروهی با دور زدن قانون خود را بر مردم تحمیل نکنند و ایجاد نهادهای معتبر قانونی که از اقتدار و اتوریته لازم برخودار باشند تا جلو خودسریها و فساد سیاسی را بگیرند نرسیم، نیاز به حضور رهبران باورمند به عدالت اجتماعی، حاکمیت قانون و ارزشهای مردم سالارانه همچو مارشال فهیم در درون و بیرون حکومت داریم چون این رهبران به خوبی میتوانند قدرت را با قدرت مهار کنند، جلو انحصارطلبی و فزونخواهی را بگیرند و زمینه را برای گذار به دموکراسی واقعی مساعد بسازند ازین رو همین حالا نیز باید قدر رهبران مقتدر که در راستای حفظ ارزشهای انسانی و عدالت اجتماعی در کشور فعالیت و ایستادگی میکنند و توانایی مهار زورگویی و خودکامگی را دارند را باید دانست.
یاد و خاطره مارشال مرحوم مانا باد.
Comments are closed.