احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 7 حمل 1397 - ۰۶ حمل ۱۳۹۷
در حالی که آقای غنی برای متقاعد کردنِ طالبان خود را به هر دری میزند، در استراتژیهای این گروه هیچ تغییری رونما نشده است. به دنبال اعلام طرح پیشنهادی صلح با طالبان در نشست دومِ کابل که بهصورتِ کمسابقه به این گروه امتیازهای ویژه را اختصاص داده، گلبدین حکمتیار رهبر یکی از شاخههای غیررسمیِ حزب اسلامی طرحی را ارایه کرده که بر اساس آن، برخی مناطق به طالبان واگذار شود. بر مبنای این طرح، ولایاتی به عنوان مناطق امن اعلام میشود که در آن سران طالبان و صفوفِ آنها اسکان مییابند. در این مناطق امن نباید هیچ نظامیِ دولتییی وجود داشته باشد و همه چیز مطابق به دیدگاههای طالبان باید اداره گردد. در این مناطق، نیروهایی باید به وجود آیند که غیر از نیروهای ارتش و پولیسِ افغانستان باشند.
آقای حکمتیار مدعی است که این طرح در حالِ حاضر روی میزِ آقای غنی و رییسجمهور ترامپ قرار دارد. در اینکه ممکن است این طرح روی میزِ آقای غنی قرار گرفته باشد، چندان محلِ مناقشه نیست، چون اکثر افراد نزدیک به آقای غنی از دستپرودهگانِ آقای حکمتیار اند؛ اما این طرح چگونه روی میز آقای ترامپ قرار گرفته، کسی چیزی نمیداند. نشود که در آنجا نیز آقای حکمتیار دستپروردهگانی یافته باشد که دیدگاهها و طرحهایش را به رییس جمهوری امریکا ارایه میکنند!
طرح صلحِ آقای غنی همانقدر از موقفِ ضعیف ارایه شده که طرح واگذری مناطق به وسیلۀ آقای حکمتیار میتواند خیانتکارانه و توطیهگرانه باشد. وقتی از هرجهت به این طرح نگاه کنیـم، به جز ویرانی و سپردن کشور به دست یک گروه تروریستی خطرناک، بوده نمیتواند. این همان طرحی است که میتواند پاکستان را به هدفهایش در افغانستان برساند و عملاً باعث تجزیه و پارچه پارچه شدنِ کشور شود.
آقای حکمتیار بهصورتِ تصادفی چنین طرحی را ارایه نکرده و یا اینکه خواسته باشد که به منازعه در کشور پایان دهد. این طرح عملاً در راستای هدفهایِ پاکستان تدوین شده و چیزی جز پیگیری منافعِ این کشور را در افغانستان دنبال نمیکند. آقای حکمتیار میداند که ایجاد مناطق امن، کشور را به نقطهیی میرساند که دیگر نه تنها جنگ طالبان مشروعیت قانونی پیدا میکند، بل آنها عملاً به ایجاد دولتی دست خواهند زد که مطابق میلشان میباشد.
طرح واگذاری مناطقی به طالبان به معنای رسمیت یافتن آنها و ایجاد زمینههای گسترده برای فعالیتهای این گروه در خاک افغانستان میتواند تعبیر شود. وقتی یک گروه باغی که در حال جنگ با کُل ارزشهای نظام قرار دارد، بیاید و از جانب سران نظام به عنوان امتیاز صلح مناطقی را در اختیار بگیرد، آنگاه حاضر میشود که سر میز مذاکره بنشـیند؟
هیچ عقل سالمی تأیید نمیکند که این طرح بتواند حداقل زمینۀ گفتوگوهای صلح با طالبان را فراهم سازد. طالبان همین حالا به صورت گسترده به دلیل ضعف مدیران سیاسیِ کشور در تمام ساحات فعالیتهای خود را افزایش بخشیده اند، آنها هر روز با کشتن و انتحاری میخواهند دولت افغانستان را به زانو درآورند؛ آیا با به دست آوردن مناطقی که به عنوان حاتمبخشی به آنها داده میشود، میآیند و در زیر چتر نظامی که خود را متعهد به ارزشهای دموکراتیک میداند، دست به فعالیتهای سیاسی میزنند؟
بدون هیچ تردیدی چنین اتفاقی نمیافتد. این یک خیال خام و باطل است که بتوان طالبان را متقاعد کرد که از راههای مسالمتآمیز به جنگشان پایان دهند. البته آقای حکمتیار با ارایۀ چنین طرحی هدفِ دیگری را نیز دنبال میکند که عمدتاً با افکار سیاسیِ او همخوانی دارد و آن، برچیدن بساط مردمسالاری از کشور است. آقای حکمتیار نیز چون گروه تروریستی طالبان، معتقد به ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری نیست و حتا چنین ارزشهایی را وارداتی و کفری میداند و به همین دلیل، از نظر فکری خود را با طالبان نزدیک احساس میکند. آقای حکمتیار اینطور نیست که با حضور و مشارکت سیاسی زنان در ساختارهای حکومتی موافق باشد، او نیز چون طالبان زنان را جنسِ دوم میداند که باید در خانه زندانی شوند و جز آشپزی و کالاشویی، به فعالیتِ دیگری دست نزنند.
آقای حکمتیار یا اشتباه میکند و یا خود را به نفهمی میزند که میگوید در مذاکره با طالبان هیچ ارزشی که نظام بر آن استوار است و از جمله حقوق زنان را معامله نخواهد کرد. نخستین معاملۀ او اگر طالبان بر سر میز مذاکره حاضر شوندـ بر سر حقوق زنان خواهد بود، چرا که بحث زنان برای طالبان به عنوان بخشی از اعتقاداتشان مطرح است و به هیچ صورت از چنین اعتقادی دست برنمیدارند.
طالبان با نظام سیاسی افغانستان نیز مشکل دارند، همانگونه که آقای حکمتیار نیز با این نظام مشکل دارد. طالبان نظام فعلیِ سیاسی افغانستان را برنمیتابند و حتا آن را نظامی قابل قبول برای مسلمانان نمیدانند. چگونه ممکن است چنین گروهی با چنین دیدگاههایی بیاید و در ظل نظامی زندهگی و فعالیت کند که خود را متعهد به ارزشهای دموکراتیک میداند و انتخاب رییس جمهوری را به رای و نظر مردم واگذار کرده است.
یادم است که در زمان طالبان وقتی از آنها پرسیده میشد که چه مشکلی با دموکراسی دارید، آنها بیمهابا میگفتند که رییس چنین نظامهایی را عوامالناس انتخاب میکنند که عقل و شعور کافی ندارند ولی امیرالمومنین ما را علمای دین انتخاب کردهاند که صلاحیت کافی در تمام امور را دارند.
به این صورت، طرح واگذاری مناطق امن به طالبان هیچ پیامدی جز ایجاد دولتِ این گروه نخواهد داشت و جنگشان را عملاً به جنگ جبههیی و منظم علیه دولت تبدیل میکند. این مناطق به دلیل اینکه در قسمتهای مرزی کشور با پاکستان انتخاب میشوند، این مزید را نیز برای طالبان دارد که به آسانی از امکاناتِ آن کشور برای جنگِ خود سود ببرند. آنگاه پاکستان هم ضمن اینکه میتواند به خوبی طالبان را مدیریت کند و امکانات جنگی در اختیارشان بگذارد، جنگ افغانستان را نیز یک جنگِ داخلی به جهـان معرفی میکند که در خود این کشور جریان دارد و هیچ ربطی به کشورهای بیرونی نمیگیرد.
Comments are closed.