گزارشگر:سه شنبه 7 حمل 1397 - ۰۶ حمل ۱۳۹۷
وزیر آبوانرژی دو روز پیش ضمن گرامیداشت از روز جهانی آب، هشدار داد که منابع آبهای سطحی و زیرزمینیِ کشور بهدلیلِ تغییر اقلیم و تخریب محیطزیست روزبهروز کاهش مییابد و در سالهای آینده، با کمبود شدید آب مواجه خواهیم شد.
از آنجا که افغانستان در چهار دهۀ اخیر همواره کورۀ داغِ اخبار و تحولاتِ سیاسی بوده، کمتر وقت و فراغتی حاصل شده که به اخبار و تحولاتِ جغرافیایِ طبیعی و انسانی پرداخته شود و بهصورتِ جدی، اذهانِ مدیران و کارگزاران و متعاقباً مردم عادی، از بیآبیهایِ سیاسی و حوادثِ امنیتی و در نهایت اقتصادی، به سمتِ بیآبیهایِ جغرافیایی و تحولاتِ طبیعی کشانده شود.
بهجرأت میتوان گفت که از اواخرِ دهۀ هفتاد میلادی که افغانستان مورد هجوم ارتش سرخ شوروی قرار گرفت، این کشور چنان به غمها و مصیبتهای بزرگِ سیاسی و نظامی مبتلا گردید که بهصورت طبیعی، طبیعتِ این کشور و مواهبِ نهفته در آن به فراموشی سپرده شد. در چهلسال گذشته، به موازاتِ قربانیهایی که مردم افغانستان در بحرانهای سیاسی نظامی متقبل شدند، طبیعتِ این کشور و چرخۀ زیست طبیعی در آن نیز متحملِ خسارتها و قربانیهای جبرانناپذیر شد. این خسارتها در حوزههای گوناگون قابل رؤیت و رهگیری هستند و آبها یکی از این حوزهها بهویژه در ۱۷ سال اخیر شمرده میشود.
با آغاز دورۀ جدید در افغانستان یعنی سال ۲۰۰۱، هیجان بازسازی و توسعۀ سختافزاریِ افغانستان با تمرکز بر شهرها و استقبال از سیستم سرمایهداری و مصرفگرایی رایج در آن، ناخواسته بیشترین آسیب را به محیط زیستِ کشور و بهویژه آبهای سطحی و سفرههای آبهای زیرزمینی وارد کرد. حکومتگرانِ افغانستان که سرمست از حمایتهای مالیِ جامعۀ جهانی و مردمِ ما که ذوقزده از فضای باز و آزادِ اجتماعی ـ اقتصادیِ پساطالبانی بودند، در نخستین واکنش به دورۀ جدید، اکثراً به شهرها جهتِ ایجاد کار و جلب سرمایه روی آوردند و هرکدام در اندازۀ توان کوشیدند از دهنشینی و سادهزیستی به شهرنشینی و تجملگرایی ارتقا یابند. اگرچه در سالهای نخستِ این روند، گمانِ غالب این بود که افغانستان در مسیر پیشرفت قرار گرفته و تنها نگرانی بحث امنیت است؛ ولی بهتدریج ترافیکِ سنگین خیابانها، آلودهگی آبوهوا و رشد سمارقی و بیقوارۀ شهرها نشان داد که رفاه و خوشبختی نیازمند درکِ عمیق از طبیعت و برخورداری از فرهنگِ توسعۀ پایدار است.
در هفده سالی که گذشت، همانند سالهای پیش از آن، برنامۀ جنگوصلح با دشمنان نقطۀ توجه و تمرکزِ حکومت بود و اگر در رابطه با انکشاف شهری، اقتصادی و صنعتی حرف و عملی به میان میآمد، همه فارغ از مطالعاتِ عمیقِ زیستمحیطی و زیربنایی بود. حفاظت از محیط زیست و پاک نگهداشتن آبوهوا و زمین و توسعۀ پایدار در نظر حکومت، شعارهایی برای خالی نماندنِ عرایض و بهانهیی برای ایجاد دفاتر و شعبههای بیصلاحیتِ اداری بوده است. زیرا اگر غیر از این میبود، کابل به یکباره از شهری چندصدهزار نفری در زمان طالبان، به شهری چندمیلیونی در زمان کرزی تبدیل نمیشد.
دغدغۀ حکومتهای افغانستان در هفده سالِ پسین به شمولِ دورۀ آقای غنی، بندوبستهای سیاسی، انحصارگری و حذف رقبای احتمالی، چگونهگی سازش با طالبان و امتیازدهی به دشمنانِ مسلح و در نهایت، ساختوسازهای صرفاً فیزیکی و روبنایی بوده است. از همین رهگذر، فاجعههای امنیتیِ فراوان توسط تروریستان، حیفومیلِ پولهای هنگفت در دسترخوانِ صلح با طالبان و بیآبیها و افتضاحهایِ سیاسیِ کلان چنان فضای ذهنی و فیزیکیِ افغانستان را پُر کرد که دیگر هیچ وقت و فرصتی برای اندیشیدن به بیآبیهایِ جغرافیایی و طبیعیِ کشور باقی نگذاشت.
هماکنون عاقبتِ خاماندیشیهای حکومت و بیآبیهایِ سیاسیِ آن در چهرۀ خشکسالیهای پیاپی، آلودهگی آبوهوا، فرسایش محیط زیست و بیآبیهای جغرافیایی متبلور شده و از روزها و سالهایِ بدتر از این نیز خبر میدهد. بنابراین، به مردم افغانستان تذکر میدهیم که اگر شما به آگاهی و جنبشِ لازم درنیایید، حکومتِ موجود همچنان در بیآبیها و افتضاحاتِ سیاسیِ خود مصروف خواهد ماند. بهتر است برای نجاتِ طبیعت و اقلیمِ افغانستان که منبع حیات برای تکتکِ ساکنانِ این کشور است و تخریب تدریجی آن، فاجعهیی مرگبارتر از جنگ و انفجار است، تا دیر نشده خود دست به کار شوید و با راهاندازی جنبشهای سبز و مدنی، هم مسؤولیتِ شهروندیِ خود را بهجا آورید و هم حکومت را از خواب غفلت بیدار سازید.
Comments are closed.