گزارشگر:یک شنبه 12 حمل 1397 - ۱۱ حمل ۱۳۹۷
درحالی که حرکتهایی برای ایجاد زمینههای گفتوگو برای صلح در افغانستان، اخیراً از چندین جهت و در چند نشست بینالمللی از کابل تا تاشکند و واشنگتن مطرح شده است و نیز کشورهای منطقهیی هم هریک به نوبۀ خود به این هدف علاقه نشان دادهاند؛ اما به موازات این همه، طبل جنگ نیز نواخته شده است. وارد شدن یک لوای منظم از ارتش امریکا در افغانستان بار دیگر تاکید میکند که جنگ در این کشور برای سالهای دیگر هم ادامه دارد و نیز کوتاه نیامدن طالبان در برابر همه صداهای جهان و مردم افغانستان نیز نشان میدهد که هنوز عقربههای زمان به سمت صلح گردش نمیکند. این وضعیت زمانی بیشتر پیچیده میشود که در اوج تلاشهای منطقهیی و بینالمللی برای صلح افغانستان، صداهایی از کمکهای برخی کشورها از جمله روسیه برای طالبان بالا میشود و نیز کشورهای دیگری هم در منطقه هستند که روابط شان در سطوح متفاوت و به هدفهای مختلف با طالبان تامین شده است. اگرچه روسیه رد میکند که همکارییی با طالبان داشته باشد؛ اما اخیراً اتهاماتی از طرف رسانهها و مقامات غربی به خصوص امریکایی در این زمینه مطرح شده است. شکی نیست که روسیه تماسهای طولانی مدتی با طالبان داشته است اما اگر این تماسها به کمکهای تسلیحاتی و مالی به طالبان منجر شده باشد، وضعیت جنگ در افغانستان به شدت وارد یک مرحله بسیار خطرناک میشود. تاکنون که پاکستان با رویکرد تعریف شده از طالبان حمایت میکرد و این حمایت تاکنون هم ادامه دارد و این کشور حاضر نیست که به راستی از حمایت طالبان دست بردارد. اما مسلم این است که اگر روسها در کنار پاکستان به تمویل مالی طالبان بپردازند ممکن است که سرنوشت افغانستان در نهایت به سرنوشت سوریه آنهم علرغم آنکه تاکنون به گونۀ صریحی به نظر نمیرسد که موافقت یا علاقهیی به تکرار چنان تجربهیی وجود داشته باشد، منجر شود. از جانب دیگر، تجربۀ طالبان نشان میدهد که این گروه به عنوان ابزاری در دست کشورهای مختلف میتوانند عرض اندام کنند. همین اکنون طالبان یکی از جریانهای بسیار عایداتی در افغانستان است که از رهگذرهای مختلف از جمله استفاده از آنان در بازیهای رقابتی استخباراتی، جنگهای نیابتی و بازیهای مواد مخدر استفاده میشود و این نیروها قابلیت بالایی برای بهینه شدن در چنین فرصتهایی را دارند. این خود به عنوان متغیری برای ادامه جنگ برای سال های سال است. زیرا دولت افغانستان هم به راستی و صادقانه در پی ایجاد صلح نیست؛ زیرا صلح در افغانستان و نبود طالبان، برای برخی از سیاسیون بر سر اقتدار برزگترین مصیبت خواهد بود و از این رو بحث و شعار صلح فقط به عنوان شعار و اعمال فریبنده مطرح است و بس. حالآنکه افغانستان ظرفیت آن را دارد که بتواند برای همه بازیگران مکانی برای تعاملهای خوب باشد اما واقعیت این است که رقابتهای جاری در منطقه و عدم صداقت دولتهای افغانستان در هفده سال اخیر برای صلح، دلیل اصلی ادامه جنگ بوده است. پس در صورتی که دولت افغانستان صداقتی برای شکل دادن صلح در کشور داشته باشد امیدهای فراوان و راه های متعددی هم به نظر میرسد. اما در کل بحث و جنگ و صلح در افغانستان به دوابزاری در جهت براورده شدن منافع دیگران است و متاسفانه منافع افغانستان نه در این جنگ و نه در صورت صلح در نظر گرفته نشده است. پس لازم است که به بحث و جنگ و صلح در افغانستان نگاهی بنیادی و صادقانه از دورن صورت بگیرد. مانیاز داریم و نیروهای سیاسی کشور میتوانند در زیر چتر یک برنامۀ ملی و همگرایانه گرد هم بیایند و برای افغانستان نسخه بچینند تا امیدی برای رهایی از این وضع دست دهد.
Comments are closed.