گزارشگر:روحالله بهزاد/ سه شنبه 14 حمل 1397 - ۱۳ حمل ۱۳۹۷
روند سرقت موترها در شهر کابل روزبهروز افزایش مییابد. مردم نگرانِ چنین وضعیتی هستند. دو روز پیش در همسایهگی ما موتر میهمان یک خانه را در روز روشن ربودند. چندمین بار است که موترهای همسایهگان ما دزدی میشود. پولیس کابل هم ظاهراً دست زیر الاشه به تماشای این وضعیت نشسته است.
احمد خالد که موترِ میهمانش روبوده شده است، در گفتوگو با خبرنگار روزنامۀ ماندگار میگوید: «ساعتِ دوازده و نیم چاشت، باجهام به خانهام آمد و تا دیگرِ روز با من در خانه نشست. ساعت چهارونیمِ دیگر بود که برای خریداری به بیرون از خانه رفتم، آن زمان هم موتر در پشت حویلی ایستاد بود. وقتی دوباره به خانه آمدم، مهمان از من خواست اجازهاش بدهم که برود، حدودِ ده تا پانزده دقیقه از آمدنم به خانه گذشته بود. وقتی بیرون آمدیم، موتر در جایش نبود!
احمد خالد میگوید که به حوزۀ امنیتی خبر داد تا قضیه را بررسی و موتر را پیدا کند. او میگوید که نخستین پرسشِ مسوولان امنیتی حوزه این
بود که «بالای کدام همسایهات شک داری تا بازداشتش کنیم؟»
خالد با ابراز نگرانی از برخورد نیروهای امنیتی میگوید که پرسشِ پولیس تلویحی است و میخواهد برایم بفهماند که اگر بالای کسی شک داری بگو، در غیر آن، حتا پولیس از پیدا کردن موترت عاجز است و یا حاضر نیست برای پیدا کردنش آستین بر بزند.
به عنوان یک شهروند و باشندۀ پایتخت، به کرات شنیده و شاهد بودهام که پولیس در پیدا کردن و ردیابی ۹۰ درصد قضایی سرقت موتر در شهر کابل عاجز بوده است. این را هم باید اقرار کرد که در برخی موارد پولیس توانسته است رد پای سارقان موتر را پیدا کند، اما بسیار به ندرت.
به یاد دارم که دو سال پیش، موتر برادر زن یکی از ارشدترین مقامهای حکومت وحدت ملی را در ولسوالی قرهباغ ولایت کابل، شبهنگام سرقت کردند. تمام نهادهای امنیتی و استخباراتی هم نتوانستند آن موتر را به صاحبش بازگردانند. این خود نشانگرِ ضعف نهادهای کشفی و استخباراتی را نشان میدهد.
در یک مورد دیگر، یک سال پیش، پسر یکی از مدیران جنایی یکی از حوزههای امنیتی پایتخت وقتی میخواسته موترش را داخل گاراج کند، سارقان او را از موتر پائین میکنند. وقتی صاحب موتر با سارقان درگیر میشود، سارقان به طرف شلیک کرده میکشندش. بسیاری از باشندهگان پایتخت از ترس ربوده شدن موترشان تا زمانی که کارِ بسیار عاجل و ضروری نداشته باشند، شبهنگام از خانه بیرون نمیشوند.
مسوولان نهادهای امنیتی با آنکه روزانه دهها گزارش از این قبیل برایشان میرسد، اما به نظر میرسد به اکثریتِ قریب به اتفاق آنها رسیدهگی نمیکنند و یا نمیتوانند رسیدهگی کنند. معلوم نیست موترهای سرقت شده به کجا انتقال داده میشود؟ کسی نمیداند که خریدار این موترها کیها هستند؟ چرا پولیس کابل نمیداند موترهای سرقت شده به کجا برده میشوند؟ و دهها پرسش دیگر در اذهان مردم وجود دارد. پولیس که از مردم است و از پول همین مردم تنخواه میگیرد و تغذیه میشود، باید به نگرانیها مردم پاسخ بگوید. در بسیار از موارد، مردمِ پولیس را به دست داشتن با سارقان و مافیاها متهم میکنند، نهادهای امنیتی باید حداقل به این ادعا که عزت و حرمتشان را زیر پرسش میبرد، پاسخ بگویند.
پولیس وظیفه دارد تا از آشوب، درگیری، سرقت، هرجومرج و سایر موضوعات جنایی و امنیتی پیشگیری کند و نگذارد مردم امنیت جانی، مالی و روانیشان به مخاطره بیفتد، اگر چنین نشود و پولیس خود عامل چنین قضایا باشد، از یکسو ماهیت وجودی نهادی به نام وزارت داخله زیر پرسش میرود و از سوی دیگر، مردم به چیزی به نام «پولیس» باور نخواهند داشت؛ موردی که برای جامعه بسیار خطرناک خواهد بود.
من به عنوان یک شهروندی که رسالت خود پنداشتم تا اتفاق بدی را که حافظ منافع شهروندان، در برابر شهروندی انجام میداد را از طریف روزنامۀ ماندگار به گوش مسوولان برسانم. شاید دهها مورد از این دست حوادث روزانه در سطح شهر اتفاق میافتند و شهروندانِ بیشماری ضربۀ اقتصادی میبینند، اما راهی را برای بازتاب شکایات خود نمییابند.
Comments are closed.