احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 12 ثور 1397 - ۱۱ ثور ۱۳۹۷
نثاراحمد فیضی غوریانی/ رییس کمیسیون دفاعی و تمامیت ارضی مجلس نمایندهگان/
—————————————————————————————————————
روز دوشنبه، روزی خونین برای جامعۀ رسانهیی کشور بود. روزی که جامعۀ رسانهیی حداقل ده عضو صادق و بیگناهِ خود را در رویدادهای جداگانه در کابل و خوست از دست داد. صبح روز دوشنبه، در دو انفجار انتحاری در منطقۀ بهشدت محافظتشدۀ ششدرک کابل، ۹ خبرنگار و تصویربردارِ رسانههای مختلف جان باختند و در رویدادی دیگر در خوست خبرنگاری که برای بیبیسی کار میکرد، بهوسیلۀ افراد ناشناسِ مسلح ترور شد. این حملات اگر هم در هماهنگی با هم قرار نداشته باشند ولی این شایبه را بهوجود میآورند که اینبار گروههای دهشتافکن رسانهها را هدف گرفتهاند.
البته حمله به جانِ خبرنگاران در افغانستان بیپیشینه نبوده است. چند روز پیش، یک خبرنگار در ولایت قندهار به شهادت رسید و چند سال قبل، در یک رویداد انتحاری شماری از کارمندانِ تلویزیون خصوصی طلوع و همچنین در حادثهیی دیگر تلویزیون شمشاد آماج قرار داده شدند. هنوز بر اساس گفتههای نهادهای بینالمللی، افغانستان خطرناکترین کشور برای خبرنگاران خوانده میشود. در گذشته، طالبان چندین بار به دلیل نشر برخی گزارشها رسانهها را تهدید کرده بود؛ اما این بار مسوولیت حمله به جان خبرنگاران را به صورت رسمی، گروه دهشتافکن داعش به عهده گرفته است. اینکه چه تفاوتهایی از نظر فکری و ایدیولوژی میتواند میان داعش و طالبان وجود داشته باشد، هنوز به صورتِ دقیق گفته نمیتوانیم و حتا خط فاصلِ این گروهها در هالهیی از ابهام قرار دارد.
برخی تحلیلگران باور دارند که میان گروههای تروریستی فرق چندانی در افغانسـتان وجود ندارد و بیشتر این نامها تفاوت ماهوی را به نمایش نمیگذارند. به گفتۀ این تحلیلگران، نامهای مختلف برای گروههای دهشتافکن فقط جنبۀ نمادین دارد و از نظر عملکرد و رفتار، این گروهها از یک منبع تغذیه و حتا مدیریت و رهبری میشوند. اما سـخن اینجاست که اینبار چرا چنین بیرحمانه خانوادۀ رسانههای کشور مورد غضبِ این گروهها قرار گرفتهاند؟
رسانههای کشور ادعا میکنند که همواره در گزارشدهی، اصول بینالمللیِ خبرنگاری را رعایت کرده و به گونۀ غیرجانبدارانه عمل میکنند و کرده اند. البته وقتی به نوع گزارشدهیها و برنامههای خبریِ این رسانهها توجه شود، چنین ادعایی را میتوان به صورتِ برجسته در کارشان دید. در بسیاری از رسانههای کشور و به ویژه رسانههای آزاد و خصوصی، حتا بیشتر از گروههای مخالفِ دولت که در خفا بهسر میبرند، دولت افغانستان و عملکردش مورد شماتت و انتقاد قرار میگیرد.
آنچه که رسانهها به صورتِ انتقادآمیز به آدرس مقامهای دولتی میگویند، کمسابقه است و از این منظر، آزادی بیان در افغانستان در بهترین وضعیت خود میتواند ارزیابی شود. دولت افغانستان اگر یک دسـتاورد درخشان طی هفده سال گذشته داشته باشد، آزادی بیان است که توانسته وجهۀ جهانی آن را بلند نگه دارد. اما چرا این آزادی را گروههای مخالفِ مسلح برنمیتابند و هرازگاهی به جان رسانههای کشور میافتند؟
دلیلِ آن میتواند در نوع عملکرد این گروهها نهفته باشد. گروههای تمامیتخواه و ایدیولوژیک که جهان را به سیاه و سفید تفکیک میکنند، به آسانی نهادها و افرادی را که در مسیر فکریشان قرار نمیگیرند، به عنوان دشمن شناسایی میکنند. برای آنها میان یک حزب مستقل، رسانه و نهاد امنیتی هیچ تفکیکی وجود ندارد و اینها همه دشـمن پنداشته میشوند. گروههای تندروی چون القاعده، داعش و طالبان از نظر عملکرد خود، هیچ تفاوتی با جریانها و گروههایی که هیچ اعتقاد اسلامی ندارند ولی به ایدیولوژیهای دیگری تعلق دارند، ندارند و ماهیت عملکردشان همسان و مشابه است.
گروههای مخالف با حمله به رسانهها در واقعیت، دشمنیِ خود را با آزادیهای انسـانی نشان میدهند. برای آنها انسانها بردههایی بیش نیستند که باید تحت قیمومیتِ فکریشان قرار بگیرند. حملههای دیروز از این نظر اهمیت دارد و قابل بحث است که یک بارِ دیگر ماهیت غیرانسانیِ گروههای دهشتافکن را برملا میسازد. این گروهها اگر بر کشور یا منطقهیی حاکم شوند، همۀ انسـانها را به بردههای خود تبدیل میکنند و در واقعیت امر چیزی غیر از این را هم نمیخواهند. داعش مگر در سوریه و عراق چیزی غیر از بردهداری را به نمایش گذاشت؟ شش سال حاکمیت طالبان بر افغانستان آیا چیزی خلافِ یک نظام بردهداری میتواند تعبیر شود؟
این گروهها و جریانها همه در ماهیتِ خود، بردهپرور و بردهساز اند و آنچه که مخالفت آنها را برمیانگیزد، آزادی انسانهاست. از جانب دیگر، در چنین رویدادهایی، نباید مسوولیتِ حکومت و نهادهای امنیتی را نادیده گرفت. اگر شکافهای امنیتی بهدرستی شناسایی شوند و نهادهای استخباراتی و امنیتی ما به اندازۀ کافی توانمند باشند، بدون شک میتوان از چنین حوادث دردناکی جلوگیری کرد.
قربانیهای نیروهای امنیتیِ ما در دفاع از کشور، ستودنی است اما متأسفانه آب از سرچشمه گلآلود است و تا زمانی که حکومت افغانستان نتواند چالشهای امنیتی را بهدرستی مدیریت کند، وقایعی از این دست غیرقابل پیشگیری خواهد بود. سخنهایی از این دست که دشمن توانایی مقابله و رویارویی با نیروهای امنیتی را از دست داده و یا نهادهای امنیتی موفق شده اند که از حملات زیادی جلوگیری کنند، توجیه خوبی برای کاستیهای موجود در ساختارهای امنیتی و استخباراتیِ ما بوده نمیتوانند. هفده سال است که با همین شیوههای شناختهشده، گروههای دهشتافکن جنایت میآفرینند ولی نوع برخورد ما با آنها هیچ تغییری را نشان نمیدهد. ما بارها و بارها از یک سوراخ گزیده شدهایم اما تلاش کردهایم که آنها را به گونههایی ماستمالی کنیم. اما این راهحل بوده نمیتواند. باید مرز میان دوست و دشمن بهدرسـتی مشخص شود و عملکرد نیروهای امنیتی متناسب به وضعیتِ کشور باشد. آن وقت است که ما دیگر فاجعههایی چون دوشنبۀ خونین کابل را نخواهیم داشت.
Comments are closed.