گزارشگر:احمـد عمران/ سه شنبه 25 ثور 1397 - ۲۴ ثور ۱۳۹۷
ارگ ریاستجمهوری در تبانی با شورای عالی صلح تلاش دارد که با روی دست گرفتنِ یک رشته اقدامهای منطقهیی در میان کشورهای اسلامی، ضمن اینکه گروههای مخالفِ مسلح و عمدتاً طالبان را به گفتوگوهای صلح تشویق کند، برای عدم مشروعیتِ جنگ فعلیِ افغانستان که از سوی این گروهها ادامه مییابد، فتوای شرعی بهدست آورد.
نشست علمای دینیِ سه کشور افغانستان، پاکستان و اندونیزیا که در یکی از شهرهای این کشور برگزار شد، میتواند از نخستین تلاشها در این راستا به شمار آید. نشست اندونیزیا در سفر رییسجمهوری این کشور به افغانستان مطرح شد و با آنکه قرار بود این نشست پیش از این برگزار شود ولی بر اساسِ برخی گفتهها به دلیل عدم تمایل پاکستان، به تأخیر انجامید. با این حال، نشست اندونیزیا با شرکت شماری از علمای دینیِ سه کشور برگزار شد و شرکتکنندهگان این نشست، جنگ فعلیِ افغانستان را غیرشرعی و اسلامی خواندند. علمای سه کشور در این نشستِ یک روزه، انجام حملات انتحاری را خلاف اصولِ اسلام خوانده و از طرفهای درگیر در جنگ افغانستان خواستهاند که به روند صلح بپیوندند. علمای کشورهای افغانستان، پاکستان و اندونیزیا در پایانِ این نشست با صدور قطعنامهیی تأکید کردند که نباید تروریسم و خشونت را به هیچ دین، ملت، قوم و گروهی نسبت داد و حملههای انتحاری و حمله به غیرنظامیان، خلاف اصول اسلام است.
در قطعنامۀ نشست اندونیزیا به صورتِ مفصل به مسایل جنگِ افغانستان پرداخته شده و نشان میدهد که از میان کشورهای نزدیک به افغانستان، نخستین گامِ حُسن نیت در جهت ایجاد اجماع منطقهیی در مورد جنگ افغانستان را کشور اندونیزیا برداشته است. اما سوال اینجاست که تأثیراتِ اینگونه نشستها بر جنگ افغانستان چه خواهد بود؟
از حدود چهل سال پیش که شعلههای جنگ در افغانستان زبانه میکشد، دولتهای بر سرِ اقتدار به شکلهای متفاوت تلاش کردهاند که از زبانِ دین در برابر آن قرار گیرند. وقتی مجاهدین با دولت ظاهراً کمونیستی کابل میجنگیدند، دولت کابل تلاشهای زیادی را صورت داد که جنگ افغانستان را غیرشرعی و دینـی نشان دهد. پس از آن نیز این وضعیت ادامه پیدا کرد. حتا در زمانی که مجاهدین در افغانستان بر سرِ قدرت آمدند و جنگهای مدهش کابل آغاز یافت، دولت اسلامی همهروزه این جنگ را غیرشرعی میخواند و از کشورهای دخیل درخواست میکرد که به گروههای تحت حمایتشان بگویند که به جای جنگ، راه گفتوگو را انتخاب کنند. اما هیچ گروهی به این ندای دولت اسلامی گوش فرا نداد و تا آخر بر راهحلِ نظامی تأکید ورزیدند. در حالی که در آن زمان کسی که در رأس نظام قرار داشت، از رهبرانِ مجاهدین بود و در جهان اسلام شخصیتی شناختهشده به شمار میرفت که عمری را در راه اسـلام و آزادی وقف کرده بود.
مشکل اصلی اینجاست که رهبران دولت افغانستان هنوز ماهیتِ جنگِ فعلی را درک نکرده و تلاش میکنند با دادن صبغۀ دینی به آن، باعث ختمِ آن شوند. شاید طرفهای درگیری که با دولت افغانستان و در حقیقت با مردم میجنگند، برای تحریک و انگیزه بخشـیدن به صفوفِ خویش که اکثراً بیسواد و یا کمسواد اند، از اصطلاح جهـاد بهره ببرند اما حامیان و رهبرانِ این گروهها به خوبی میدانند که جنگ فعلی، جهاد به معنایی که در نصوص اسلامی از آن تعبیر میشود، نیست.
جنگ افغانستان از گذشته تا به امروز، ابعاد و زوایای پیدا و پنهانِ دیگری داشته که کمتر به آنها توجه صورت گرفته است. این جنگ ابداً یک جنگِ دینی به آن معنایی که داعش و طالب ادعا میکنند، نبوده و نیست. افغانستان حداقل در میان کشورهای اسلامی، بیشترین جمعیتِ مسلمان را دارد و اکثر مردمِ آن به شعایر اسلامی پایبندند. ایجاد دولت اسلامی هم چیزی نیست که این گروهها ادعای آن را دارند. اصلاً ایجاد چنین دولتی یک خیالِ خام است. دولت یک امر بشری و زمینی است و دین یک امر فرازمینی. چگونه میشود که دم از چیزی زد که تحقق آن به امر دین صدمه وارد میکند؟
علی عبدالرزاق از علمای جیدِ مصر در کتاب معروفش»اسلام و مبنای حکومت» به اندازۀ کافی در این خصوص، متکی به آیات و احادیث بحث کرده است. البته این به معنای آن نیست که هیچ دولتی نمیتواند رنگ و بویِ اسلامی داشته باشد. اسلام یک دین است و میتواند اثرهای خود را بر همۀ فعالیتهای فردی و اجتماعیِ پیروانِ خود به جا بگذارد و از جمله دولت. اما به هیچ صورت نوع و عملکردِ این دولتها یکسان نیست. آنچه که در اکثر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم، نظامهایی است که مطابق به نیازهای جوامعِ انسانی ساخته شده و متکی بر سه اصلِ تفکیک قواست. شاید روزی فرا برسد که به دلیل پیشرفتهای انسانی، این نوع حکومتها به حکومتهای دیگری تغییر شـکل و ماهیت بدهند و به نیازهای آن زمان پاسخگو باشند.
بر این اساس، فروکاستن جنگ افغانستان اگر برای افکار عمومی میتواند لازمی پنداشته شود، ولی در ماهیت خود، یک جنگ دینی و مذهبی نیست. این جنگ، اگر شعار گفته نشود، جنگ میان بردهگی و آزادی است. آیا در زمان خود، طالبان نظام بردهداری را بر کشور حاکم نکرده بودند؟
از این منظر، ما به تحلیل مناسب و فراخور از این جنگ نیـاز داریم تا با ابزارهای مناسب بتوانیم در برابر آن ایستادهگی کنیم. آقای غنی نیز زیاد به داشتن تسبیحِ خود خوش نباشد؛ آنانی که فتوای قتلِ او را صادر میکنند، به این چیزها توجه ندارند. باید ریشههای جنگ شناسایی و خشکانده شوند. تا زمانی که ما به صورت منسجم، متحد و به دور از نفاقپراکنی در کنار هم قرار نگیریم و عدالت و برابری در کشور حاکم نشود، این جنگ همچنان میتواند ادامه پیدا کند و سربازانِ خود را در هر زمانی داشته باشد.
Comments are closed.