گزارشگر:محمد مرادی/ شنبه 5 جوزا 1397 - ۰۴ جوزا ۱۳۹۷
باسماچیان، جماعتی از مسلمانان ترکستان یا آسیای مرکزی بودند که چند ماه پس از انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ روسیه، قیام کردند. مبارزۀ آنان که به مدت ۱۲ سال یعنی تا سال ۱۹۳۰ طول کشید، هزینههای فراوانی را بر رژیم نوپای بلشویکهای شوروی تحمیل کرد. کلمۀ «باسماچی» در زبان روسی به معنای «یاغی» و «شورشی» است. در آن زمان این لقب اهانتآمیزی بود که نخست روسها به شورشیان مسلمان ترکستان دادند و این کلمه بعدها وسعت معنایی پیدا کرد و بر بسیاری از حرکتهای مسلحانۀ سیاسی دیگر نیز اطلاق شد.
پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و آغاز فشارهای مسکو بر مناطق مسلماننشینِ آسیای مرکزی مثل تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، شورشی در برابر نفوذ بلشویکهای کمونیست از درۀ «فرغانه» ترکستان شروع شد که به زودی دامنۀ آن به «سمرقند»، «بخارا» و «خیوه» رسید. در آن زمان، فرماندهی قوای سازمانیافتۀ باسماچی با «جنیدخان»، «ابراهیم بیک لقی»، «زکی ولیدی طوغان» و «انور پاشا» بود.
انور پاشا، داماد سلطان عثمانی و فرمانده قشون و وزیر جنگ دولت وقت ترکیه و رهبر پانترکیسم به شمار میرفت. او ابتدا به درخواست روسها به شوروی رفت و سپس در اکتبر ۱۹۲۱ برای فیصله دادن به قیامها، به بخارا آمد، اما وقتی اوضاع را از نزدیک دید، به باسماچیان پیوست. ابراهیم بیک و انور پاشا توانستند که هزاران تن از جوانان را برای مقابله با ارتش سرخ، آماده کنند. این ارتش در بهار ۱۳۰۱ خورشیدی برابر با ۱۹۲۲ میلادی، بخش وسیعی از بخارا را تصرف کرد، ولی به رغم این پیروزی، بین فرماندهان باسماچی اختلاف افتاد و در اثر آن، سربازان روس توانستند تسلط شان را بر بخش وسیعی از سرزمینی که اکنون آسیای مرکزی خوانده میشود، تثبیت کنند.
انور پاشا در اگست ۱۹۲۲ در درگیری با روسها به قتل رسید. پس از مرگ انور پاشا، ابراهیم بیک، فرماندهی باسماچیان را به عهده گرفت. باسماچیان تا سال ۱۹۲۶ در برابر روسها و همپیمانانش در آسیای مرکزی مقاومت کردند، اما پس از دادن تلفات زیاد، پراکنده شدند. در موج پناهندهگی قیام کنندهگان باسماچی به مناطق همجوار، هزاران نفر از شهروندان کشورهای آسیای مرکزی از «رودآمو» یا «آمودریا» گذشتند و وارد خاک افغانستان شدند. در بین این افراد، ابراهیم بیک هم دیده میشد. با اینکه باسماچیان به صورت پراکنده به سر میبردند، اما تا فرصتی به دست میآوردند، به نیروهای روسی حمله میکردند.
سالهای قیام باسماچیان، مصادف با سلطنت امیر امان الله خان در افغانستان بود. کابل و مسکو در ۲۸ فبروری ۱۹۲۱، معاهدۀ دوستی امضا کرده بودند. با این وجود، دولت افغانستان از باسماچیان برای آزادی بخارا و خیوه که اکنون به دست بلشویکهای شوروی افتاده بود، حمایت میکرد. در یک مقطع، روابط مسکو با کابل به حدی تیره شد که روسها در جون ۱۹۲۲، افغانستان را از عواقب دخالت در کار بخارا برحذر داشتند. در همین ایام، بلشویکها در اقدامی خصمانه، «عبدالرسول خان» نمایندۀ افغانستان را به اتهام داشتن مناسبات با چریکهای باسماچی، از بخارا اخراج کردند.
به هر حال، پس از سقوط دولت امانالله خان و دورۀ کوتاه حبیبالله کلکانی، زمان فرمانروایی نادرخان در افغانستان فرارسید. دوره سلطنت نادرخان، با اوج فعالیتهای باسماچیان در شمال افغانستان مصادف بود. در جون ۱۹۳۰، یک دسته از نظامیان شوروی، وارد خاک افغانستان شدند و تا ۶۰ کیلومتر پیشروی کردند. این حادثه سبب شد که نادرخان برای خاطرخواهی مسکو، فعالیت باسماچیان را در شمال افغانستان که بیشتر شان مسلح بودند، زیر نظر بگیرد. نظارت دولت افغانستان از باسماچیان، موجب شد که بین نیروهای امنیتی افغانستان و مسلحین باسماچی برخورد ایجاد شود.
دولت کابل، «شاه محمود خان» وزیر حربیه یا دفاع افغانستان را مأمور کرد که به فعالیت باسماچیان در خاک افغانستان پایان دهد. شاه محمود در زمستان ۱۹۳۰- ۱۹۳۱، خود را از کوتل خاواک به منطقۀ قطغن رساند و با افراد مسلح ابراهیم بیک درگیر شد. پس از یک سلسله درگیریهای شدید، ابراهیم بیک ناگزیر شد که با تعدادی از نیروهایش پس از پنج سال حضور در افغانستان، از آبهای آمو عبور کند و دوباره به خاک شوروی برود. او در آنجا با ارتش سرخ درگیر گردید و سپس اسیر شد. مسکو نیز طی حکمی، ابراهیم بیک و طرفدارانش را به اعدام محکوم کرد و حکم اجرا شد. اینگونه قیام باسماچیان پس از ۱۲ سال پایان یافت.
اینکه نبرد باسماچیان، جنگ بین کمونیسم و غیرکمونیسم یا مبارزه روسها با مسلمانها بود، کاری نداریم، ولی آنچه غیرقابل اغماض بوده این است که وقتی روسها بر شورشیان باسماچی پیروز شدند، دورۀ افول زبان فارسی در کشورهای آسیای مرکزی نیز فرارسید. الفبای فارسی در بسیاری از کشورهای این منطقه مثل تاجیکستان منسوخ شد و جای آن را حروف سیریلیک روسی گرفت و اینگونه بود که نسلی از جوانان کشورهای آسیای مرکزی، از میراث علمی و مفاخر ادبی اجداد خود، دور شدند که این «فراق» تاکنون ادامه دارد.
کتابنامه:
یکی از کتابهایی که با اطلاعات دستِ اول در بارۀ حرکت باسماچیان نوشته شده، کتاب قیام باسماچیان، نوشتۀ زکی ولیدی طوغان است. زکی طوغان، خودش در متن قضایان قرار داشت و از نزدیک وقایع را در کتابش نوشته است. این کتاب توسط بنیاد دائرهالمعارف اسلامی تهران در تاریخ ۱۳۷۵ خورشیدی چاپ شده است.
یکی دیگر از آثار ارزشمندی که در بارۀ مبارزات باسماچیان تحریر یافته، کتاب راهنمای قطغن و بخارا است. این کتاب در زمان نادرخان پدر ظاهرشاه با تلاش برهانالدین کشککی نوشته شده است. این کتاب در سال ۱۳۶۸ خورشیدی با تصحیح و تحشیه دکتر منوچهر ستوده، در ایران به چاپ رسیده است.
دربارۀ عکس زیر نیز باید عرض کنم که این تصویر، نمایندهگان روسیه و باسماچیان را در سال ۱۹۲۱ میلادی هنگام مذاکره در درۀ فرغانه نشان میدهد. این مذاکرات نتیجهیی در پی نداشت و همانطور که ذکر شد، درگیریهای تشدید گردید تا سرانجام، شوروی سابق بر سراسر آسیای مرکزی دست یافت. امیدوارم از پس بیان گوشهیی از تاریخ سرزمین افغانستان برای نسل جوان، برآمده باشم.
Comments are closed.