گزارشگر:عزیز آریانفر/ دوشنبه 7 جوزا 1397 - ۰۶ جوزا ۱۳۹۷
در گام نخست باید دید که امریکا از به راهاندازی کارزار گستردۀ ایرانهراسی چه اهدافی را تعقیب میکند؟ اهداف روشن است: چاپیدن شیوخ عرب و فروش جنگافزارهای کهنه و از رده خارج شده به بهای صدها میلیارد دالر به شیوخ. همانگونه که در بحران مصنوعی کوریا، امریکا توانست با کارچاقکنی و بزرگنمایی میلیاردها دالر جنگافزار به کوریای جنوبی و جاپان بفروشد و قراردادهای حضور پایگاهها خود را با هزینۀ این دو کشور تمدید کند، این بار نیز عین قضیه است.
گمان نمیرود امریکا سر کدام برخورد رویارو با ایران را داشته باشد؛ زیرا امریکا انگشتهای آسیبپذیر زیادی در منطقه دارد و به هیچ رو به سودش نیست با ایران وارد جنگ شود. به چند دلیل امکان جنگ مستقیم نیست:
۱- ایران میتواند در صورت در گرفتن جنگ، به راحتی پایگاههای امریکا در افغانستان از جمله در سبزوار یا شیندند، هلمند، هرات، قندهار و حتا بگرام را موشکباران و نابود کند و در صورت لزوم، اشغال ولایات غربی ما برای ایران مشکل بزرگی نیست.
۲- محدودیتهای عملی امریکا. امریکا نمیتواند ناوهای جنگی و زیردریاییهای خود را وارد خلیج پارس بسازد؛ زیرا در این صورت این ناوها و زیردریاییهای چند میلیارد دالری با نیروی انسانی بزرگ در تیررس مستقیم موشکها، قایقها و زیردریاییهای ایرانی قرار میگیرند. استقرار ناوها و زیردریاییها در فواصل بیشتر از ۵۰۰ کیلومتر، دستهای امریکا به حمله بر ایران را میبندد، زیرا برد هواپیماهای مستقر به روی ناوهای هواپیمابر بیش از ۵۰۰ کیلومتر نیست. موشکهای دریا به زمین هم نمیتوانند از فواصل دور همه اهداف را در خاک ایران هدف قرار دهند.
۳- به محض حملۀ امریکا، ایران بیدرنگ جنگ را منطقهیی خواهد ساخت. به این معنا که بیدرنگ همه تأسیسات نظامی و نفتی عربستان، بحرین، امارات، کویت و قطر را در هم خواهد کوبید. این به معنای بالا رفتن سرسامآور بهای نفت در جهان میشود که تنها به سود روسیه است. در پهلو آن، خطر تلفات جانی در میان امریکاییها و سایر شهروندان کشورهای ناتو بسیار بالا است. به ویژه اینکه شمار بسیاری از پایگاهها و نیروهای امریکایی در قطر، عربستان، بحرین و سایر کشورهای عربی مستقر هستند. هرگاه زندهگی اگر نه صدها هزار، دستِکم دهها هزار جهانگرد غربی در کشورهای عربی با خطر جدی روبهرو خواهد شد.
۴- ایران بیدرنگ به اسراییل حملۀ موشکی خواهد کرد. اسراییل توان حملۀ متقابل بر خاک ایران را ندارد، زیرا باید هواپیماهای آن کشور، ۳۰۰۰ کیلومتر رفت و برگشت کنند و از فراز ترکیه یا اردن و عربستان، یا سوریه و عراق بگذرند. روشن است سوریه و ترکیه اجازه نمیدهند، اما عبور از خاک هر کشورِ دیگری که به اسراییل اجازه بدهد، برای آن کشنده خواهد بود. سوریه و عراق اجازه نمیدهند و اگر اردن اجازه بدهد، عمان هدف موشکهای ایرانی قرار خواهد گرفت. گذشته از اینها، اسراییل باید دستِکم با ۲۰ فروند هواپیمای بمبافکن و ۱۰۰ فروند هواپیمای شکاری حمله کند، اما با توجه به داشتن تنها ۵ فروند هواپیمای سوخترسان عملاً توان این کار را ندارد؛ زیرا باید برای هواپیماهای خود در آسمان کشورهای دیگر سوخترسانی کند. برای این کار به ۵۰ فروند هواپیمای سوخترسان نیاز است. چنین توانی را تنها امریکا و روسیه دارند. اوضاع در صورتی فاجعهبار خواهد شد که ایران بتواند هواپیماهای سوخترسانی اسراییل را بر فراز عراق یا حتا عربستان سرنگون کند.
جنگ میتواند به یک فاجعۀ تمامعیار مبدل گردد، هرگاه موشکهای ایرانی به تأسیسات هستهیی اسراییل اصابت کنند. این دیگر پایان موجودیت اسراییل خواهد بود. در این صورت، امکان حملۀ هستهیی امریکا به ایران بالا میرود. فراموش نشود که کوریای شمالی نیز باری اسراییل را تهدید کرده بود که اگر به اندیشۀ حملۀ هستهیی به ایران بیفتد، موشکهای او اسراییل را از صفحۀ جهان محو خواهند کرد.
۵- در صورت بروز جنگ، حملۀ موشکی حزب الله و سوریه بر اسراییل، اجتنابناپذیر است. روشن است که اسراییل خواستار چنین چیزی نیست. حزب الله و سوریه چیزی برای از دست دادن ندارند، اما حملۀ متقابل اسراییل به سوریه میتواند ناخواسته پای روسیه را هم به جنگ بکشاند که برای اسراییل بسیار خطرناک خواهد بود.
۶- پایگاههای امریکا در بحرین و قطر از نخستین اهداف موشکهای ایران خواهند بود که تلفات سنگینی برای امریکاییها در بر خواهد داشت.
۷- هر گونه حمله به ایران، تلفات جانی سنگینی برای ایرانیان خو اهد داشت. ایران، افغانستان یا عراق و یمن نیست. در آن صورت، هیچ امریکا در هیچ نقطۀ جهان امن نخواهد ماند و سرتاسر جهان برای امریکاییها و تأسیسات امریکایی ناامن خواهد شد. فشردۀ همه تأسیسات امریکایی اعم از نظامی و غیر نظامی، آماج حملات ایران قرار خواهد گرفت.
۸- هرگاه ایران اقدام به اشغال بخشی از خاک افغانستان کند، ارتش ملی فلج است و کاری نمیتواند بکند؛ اما برای امریکاییها از دست دادن شیندند، هلمند و هرات و قندهار و نابودی بگرام، آبروریزی بزرگی خواهد بود.
۹- در فرجام، مسألۀ بسیار خطرناکِ پایگاه انجرلیک ترکیه است که مربوط ناتو میباشد و ۹۰ بمب هستهیی در آن استقرار دارد و شمار بسیاری از هواپیماها و نیروهای ناتو از جمله آلمان در آن مستقر اند. ترکیه اجازۀ حمله به امریکا از این پایگاه را نمیدهد، اما ایران صددرصد به این پایگاه حمله خواهد کرد.
هر گونه حملۀ ایران بر انجرلیک، تلفات نیروهای فرانسه، آلمان و سایر اعضای ناتو را در پی دارد که بسیار خطرناک است. خطر آن گاه به فاجعه تبدیل خواهد شد هرگاه به سلاحهای هستهیی مستقر در انجرلیک آسیب برسد. در آن صورت، ممکن است جنگ از کنترل خارج شود و پای ترکیه و ناتو را هم بکشاند.
۱۰- یکی از بزرگترین اهرمهای ایران، بستن تنگۀ هرمز است که میتواند جریان نفت از عربستان، کویت، بحرین و عراق را به بازارهای جهانی برهم بزند و این امر موجب بالارفتن بهای نفت در جهان میشود که به سود روسیه خواهد انجامید.
۱۱- بیچون و چرا، پاکستان در این جنگ بیطرف خواهد ماند و در جریان جنگ، خاک خود را به روی امریکاییها خواهد بست. در این صورت، اگر جنگ به درازا بکشد، همه نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان با خطر بسیار بزرگی روبهرو خواهند شد.
۱۲- ایران ویران و ضعیف، صددرصد به سود روسیه و زیان امریکا است. امریکا هیچ سودی از این جنگ نخواهد برد.
۱۳- در یک سخن، هدف اصلی امریکا، چاپیدن شیوخ عرب است که به این هدف صددرصد میرسد. چندی پیش ترامپ اعلام کرد که امریکا در خاورمیانه ۷ تریلیون مصرف کرده و هیچ چیزی به دست نیاورده است. حالا هم جنگ بر سر لحاف ملا نصرالدین است. از قدیمها گفته اند: «تا احمق در جهان است، مفلس در نمیماند». تا شیوج عرب هستند، نان امریکاییها در روغن تر خواهد بود.
اما اعمال تحریمهای شدیدتر مالی، اقتصادی و فشار بر همکاران غربی به منظور وارد آوردن فشار، منتفی نیست. در نهایت، اگر اعراب چند میلیارد دالر به امریکا بدهند، احتمال موشکباران پایگاههای ایران در سوریه با توافق روسیه محتملتر به شمار میرود، اما احتمال حملۀ امریکا به ایران با اطمینان بسیار بالا منتفی است.
در هر صورت، بزرگترین بازنده، افغانستان خواهد بود؛ زیرا به هر پیمانهیی که روابط ایران و امریکا خرابتر شود، تأثیرات منفی آن را در افغانستان خواهیم دید. افغانستان همین اکنون درگیر جنگ فرسایشی درازمدت و بسیار خطرناک با پاکستان است. هر گونه وخیم شدن اوضاع در غرب، صددرصد به سود پاکستان است، زیرا میتواند به آسانی نفوذ خود را در شرق و جنوب و حتا شمال نیرومندتر سازد.
در یک سخن، جنگِ چند جبههیی برای دولت غنی بسیار خطرناک است. با این هم او این گزینه را برگزیده است، تا دیده شود چه خواهد شد. شخصاً من آیندۀ کشور را با سیاستهای خامِ ارگ بسیار وخیم میبینم. ترس من از این است که در اثر سیاستهای خام اشرف غنی، ما زیر پا نشویم.
شمار بسیاری از کارشناسان مسایل استراتیژیک که در عرصۀ «استرافور» یعنی پیشگوییهای راهبردی کار میکنند؛ سناریوهای محتمل جنگ امریکا و ایران را به بررسی گرفته اند. در چنین مسایل باید پتنسیالهای بالقوۀ دو طرف، اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی، سود و زیان دو طرف و پیامدهای محتمل اقدامات نظامی به سنجش گرفته شوند. غربیها مردم بسیار پراگماتیک و رئالیست هستند. منافع شان برای شان در اولویت قرار دارد. باید مخاطرات جدی جنگ را در نظر داشت. اسراییل ۲۰۰ کلاهک هستهیی و چندین کارخانۀ هستهیی دارد. نباید فاجعۀ چرنوبل اوکرایین را فراموش کرد. اصابت موشکهای ایرانی به سایتهای هستهیی اسراییل، فاجعه بزرگی را برای سرتاسر خاورمیانه به بار خواهد آورد.
در یونان، قبرس و ترکیه هم پایگاههای ناتو استقرار دارند که در همه جنگافزارهای هستهیی استقرار دارد و همه در تیررس موشکهای ایرانی هستند. سامانۀ دفاع هوایی پاتریوت امریکایی نسبت به سامانههای اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ روسی بسیا ناکارا هستند و توان ایستادهگی در برابر موشکهای فزونشمار ایران را که تعداد آن به هزاران میرسد، ندارند.
نباید از یاد برد که ایران، زرادخانۀ نیرومند شیمیایی هم دارد که کمتر از جنگافزارهای هستهیی نیست. این برای آن عده از هممیهنان خوشباور نوشتم که در زیر تأثیر جو تبلیغات شبکههای صهیونیستی، وهابی، پانترکی و افغانملتی شب و روز در اندیشۀ نابودی ایران به دست امریکا و اسراییل هستند. غافل از اینکه در چنین جنگی، بیش از همه کشور ما زیان خواهد دید و به میدان جنگ مبدل خواهد شد. همانگونه که گفتم، هدف امریکا فروش جنگافزاهای بیشتر به شیوخ نادان عرب است و برای این کار، کارزار گستردهیی را به راه خواهند انداخت و بس. درست مانند مسألۀ کوریا.
Comments are closed.