گزارشگر:بشیراحمد انصاری/ دوشنبه 7 جوزا 1397 - ۰۶ جوزا ۱۳۹۷
بخش ششم/
روزه؛ از سکوت تا سلوک
با آنکه روزه به مفهوم امتناع از خوردن و نوشیدن آمده، ولی قرآن کریم از روزهیی دیگر یاد میکند که در میان امتهای گذشته معمول بوده و آن روزۀ خاموشی بوده است. آری! زمانیکه حضرت مریم باردار میشود و عیسى (ع) را بهدنیا میآورد، خداوند براى مقابله با تهمتهاى مردم و آنهم در دشوارترین لحظات بحران، از او میخواهد که روزه گیرد و با سلاح روزۀ سکوت، این بحرانِ جانسوز را مدیریت نماید و شاید از برکت همین سکوتِ بلندآوازه بود که کودکش در گهواره بهجای او لب به سخن گشود. خداوند در آیتِ ۲۶ سورۀ مریم او را چنین توصیه مینماید:
«پس بخور و بنوش و دیده روشندار، آنگاه اگر انسانى را دیدى، بگو براى خداوند مهربان روزه [ى سکوت] گرفتهام و هرگز امروز با هیچ انسانى سخن نمیگویم.»
در اینجا دیده میشود با آنکه مریم غذا میخورد و آب مینوشد، ولی بازهم قرآن کریم او را روزهدار خطاب مینماید.
سکوت، تأمل و خاموشی، یکی از نیازهای اساسی روان آدمی به حساب میرود. انسان در امتداد سال گاهی نیاز احساس میکند تا لب فرو بندد و دریچۀ ذهن را گشوده سر به زانوی تأمل و تفکر فرو نهد. امروز عادت چنان است که ما همه عاشق و دلدادۀ سخنانِ خودمان هستیم و حتا زمانیکه به دیگران گوش فرا میدهیم، در این فکر هستیم که چه بگوییم، نه اینکه ببینیم جانب مقابل چه میگوید. اما انسان نیازمند آن است تا لحظاتی سکوت اختیار نموده، دربارۀ آفرینـش، جهان و خود اندیشیده و تاریکخانۀ دل را با نور روح که از بزرگترین منبع هستی سرچشمه میگیرد، روشن سازد. سکوت از تمرینهای اساسیِ ادیان است که شفایی برای نفس و صیـقلی برای ذهـن و شـارژی برای اراده شـناسـایی شده است.
سکوت در گذشتهها هم کار دشواری بود، ولی در عصر ارتباطات که انسان هیچ لحظهیی احساس تنهایی نمیکند، دشوارتر است؛ عصری که ما را به شبکۀ عنکبوتی مخابراتِ مدرن وصل نموده و در پهنای زمین و امتداد شب و روز با تمامی دنیا در تماس بوده و از راه موبایل، ایمیل، فیسبوک، تلیفونهای منزل و دهها وسیلۀ ارتباطی دیگر پیوسته در حال حرف زدن هستیم.
سکوت از دیدگاه قرآن، اهمیت داشته و یکی از آیات الهی به حساب آمده است. در آیۀ دهم همین سوره (مریم) اشارۀ دیگرى به اهمیت سکوت دیده میشود، آنجا که در داستان زکریا (؛) میخوانیم:
«هنگامى که مژدۀ تولد حضرت یحیا در آیندۀ نزدیک به او داده شد، در حالى که هم خودش پیر و ناتوان بود و هم همسرش نازا، از خداوند تقاضاى نشانهایى کرد، و به او وحى شد که: نشانۀ تو آن است که سه شبانهروزِ تمام با مردم سخن نگویی.»
سکوت، نقش بزرگی در تعمیق فکر و بارور شدنِ اندیشه داشته است؛ زیرا سخن گفتن بسیار، نیروی فکریِ انسان را متلاشی ساخته و تمرکز ذهنیِ او را سلب مینماید. ما سخت نیازمندیم تا سـاعاتی خود را از پنجۀ گردونۀ گردانِ روزگار رها نموده، در کنار اقیانوس ناپیداکنارِ هستی بنشینیم و به موسیقیِ خاموشانۀ طبیعت گوش فرا داده و خودمان را دریابیم.
رهایی از غوغای دل و دماغ و گریز از هیاهوی جامعه و بالاخره خاموش ساختنِ سخنگویان درون و فریادگران بیرون، یکی از مراتب سلوکی عرفان جهانی به حساب میآید. با درک همین اهمیت است که مولانا این زبانآورترین شاعر فارسیگوی را که دهها بار خود را «خموش» و «خاموش» خوانده و این واژه را تخلصِ جان و روان خویش قرار داده، میتوان مدرسِ مدرسۀ سکوت دانست؛ مردی که شهکارش را با گلواژۀ «بشنو» آغاز نموده و گفته است:
ای خمـشـی مـغز مـنی، پـردۀ آن نغـز منی
کمتر فضل خمـشی، کش نبود خوف و رجا
من نمیخواهم عنصر سکوت را بر احکام فقهی روزه بیفزایم، آنچه میخواهم بگویم این است که سکوت را پیوندی است تاریخی با روزه که نشانههای آن را میتوان در سنتِ اعتکاف نیز مشاهده نمود.
بیایید با استفاده از این مناسبت خجسته، قدمی در جهت احیای سنتِ خاموشی برداریم.
Comments are closed.