گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 2 سرطان 1397 - ۰۱ سرطان ۱۳۹۷
قرار شده است که قطر و امارات متحد عربی در چوکات نیروهای ناتو، به افغانستان نیرو بفرستند. این اقدام پس از ماه ها رایزنی با این کشور ها از سوی امریکا و پیمان اتلانتیک شمالی ناتو گرفته شده است. حضور سربازانی از کشورهای عربی در افغانستان البته از نظر روانی ممکن است که به نفع دولت افغانستان باشد؛ ولی بدون شک هیچ کمکی به پایان جنگ نخواهد کرد. حضور این سربازان نمادین خواهد بود و تنها به این دلیل صورت میگیرد که افکار عمومی که عمدتا در مخالفت با حضور سربازان اکثراً اروپایی و امریکایی ناتو در افغانستان قرار دارد، تلطیف پیدا کند. اگر ورود سربازان قطر و امارات جنبۀ عملی پیدا کند، این سومین کشورهای مسلمان خواهند بود که در چوکات ناتو در افغانستان حضور نظامی خواهند داشت. پیش از این ترکیه با فرستادن سرباز به این روند پیوسته بود. هرچند دلیل حضور سربازان ترکی در افغانستان، شمولیت آن کشور در پیمان نظامی ناتو است؛ اما دو کشور قطر و امارات عضویت ناتو را ندارند ولی با کشورهای عضو ناتو روابط اقتصادی و سیاسی خوب دارند. شاید یکی از دلایل ارسال نیروبه افغانستان از سوی این دو کشور تحکیم چنین روابطی در آینده باشد. سربازان ترکی در مدت اقامت شان در افغانستان هیچ درگیریی با طالبان و یا دیگر گروههای که علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی می جنگند، نداشته اند. گروههای مخالف هم هیچگاهی دیده نشده که حملهیی علیه نیروهای ترکی انجام داده باشند. براین اساس توقع نمیرود که حضور نیروهای قطر و امارات گرهی از جنگ افغانستان را باز کند، اما احتمال این که مشروعیت بیشتری برای دولت افغانستان در میان مردم به وجود آورد، وجود دارد. به نظر میرسد امریکاییها به این نتیجه رسیده اند که یکی از مشکلات اصلی دولت افغانستان و جنگی که جریان دارد، نوع نگاه و حساسیتی است که به حضور خارجیها و بیگانهگان در مجموع در میان اکثریت مردم افغانستان از زمانهای دور شکل گرفته و هنوز ادامه دارند. با توجه به چنین دلیلی امریکاییها تلاش کرده اند که حضور سربازان کشورهای اسلامی را در کنار ناتو در افغانستان افزایش بخشند تا نگاه مثبت تری در میان مردم افغانستان نسبت به حضور نظامیان خارجی به وجود آید و احتمالا افکار صفوف گروه های مخالف را نیز نسبت به ادامه جنگ دچار تردید سازند. بیشتر از این از چنین نیروهای توقع برده نمیشود. زیرا هدف اصلی حضور آنها نه جنگ علیه طالبان و گروه های مخالف است و نه حامیان منطقهیی آنها. آنها میآیند تا به مردم افغانستان نشان داده شوند که در کنار نیروهای دیگر خارجی از چند کشور اسلامی نیز نیرو وجود دارد تا به این وسیله هم افکار عمومی نسبت به حضور خارجیها آرام تر ساخته شود و هم تشویقی باشد برای نیروها و صفوف گروه های مخالف نسبت به جنگی که علیه دولت و خارجیها به بهانه این که این نیروها کافر هستند، برای شان توجهی میشود. با چنین احتمالهایی نمیتوان انتظار داشت که با ورود سربازان قطر و امارات در جنگ افغانستان تغییری وارد شود، همانگونه که با حضور منفعلانۀ نیروهای ترکی نیز هیچ تغییری به وجود نیامد. جنگ افغانستان آبشخورهای دیگری دارد که حتا میتواند علیه کشورهای عربی و اسلامی نیز قرار گیرد. در ایدیولوژی طالبان و گروههای که فعلا در افغانستان میجنگند، هیچ جایی برای تفاهم و کنارآمدن به هیچ کشور و نیرویی مگر این که کاپی خودشان باشد، وجود ندارد. طالبان در زمان حکومت خود در بخشهایی از افغانستان این ایدیولوژی را به خوبی نشان دادند. آنها حتا مجاهدین را که سالها علیه نظام شوروی و به خاطر برپایی دولت اسلامی جنگیده بودند، مسلمانهای واقعی آن گونه که خودشان از مسلمان واقعی تعریف داشتند، نمیدانستند. آنها حتا کشورهایی را که با کشور به اصطلاح غیر مسلمان رابطه داشتند، کشورهای اسلامی نمیخواندند. آنها حتا طرز لباس پوشیدن را مشخص میکردند که کدام نوع لباس اسلامی و برازنده مسلمان است و کدام نوع لباس غیر اسلامی و نشانه عدم اسلامیت افراد میتواند باشد. آقای غنی اشتباه می کند و این اشتباه را روزی متوجه خواهد شد که برای طالبان نه پشتون والی اهمیت دارند و نه نوع اسلامیتی که او خود را به آن وابسته میداند. در نظر طالبان و گروه های همفکر با آن آقای غنی و همسراش و بسیاری از اراکین فعلی نظام مسلمان نیستند. چرا گروههای دهشت افکن مسلمانان روزه به دهان افغانستان را میکشند؟ چون در تیوری های مربوط به این گروه ها کسانی که در ظل یک حکومت به اصطلاح خودشان غیر اسلامی زنده گی میکنند، نیز از اسلامیت خارج شده اند. برای طالبان و گروههای هم ردیف با آن کشتن میلیونها مسلمان افغانستان هیچ تشویشی را به وجود نمیآورد. کشورهای متحد افغانستان به جای فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان به چند امر اساسی در این کشور باید توجه نشان دهند که معضل جنگ خاتمه پیدا کند. نخست باید به توان مندسازی هرچه بیشتر نیروهای افغانستان توجه کنند. هرقدر نیروهای افغانستان از نظر نظامی توانمند ساخته شوند با همان میزان نیروهای مخالف تضعیف میشوند. دوم، در قسمت حکومت داری خوب باید واقعا توجه نشان داده شود. حکومت فعلی افغانستان هیچ نشانهیی از حکومت داری خوب را در خود ندارد و همین مساله نیز باعث فاصلۀ عظیم میان نظام و مردم شده است. سوم، برای فقرزدایی و اشتغالزایی در افغانستان واقعا باید اقدامهای اساسی صورت گیرند. با شعار و فیسبوک نویسی نمیتوان شکم های گرسنه را سیر کرد و چهارم برای مبارزه با فساد تدابیر جدی و عملی روی دست گرفته شود. آنگاه است که خواهیم دید وضعیت افغانستان واقعا به سوی صلح و ثبات گرایش پیدا خواهد کرد.
Comments are closed.