گزارشگر:کمالالدین حـامد/ یک شنبه 3 سرطان 1397 - ۰۲ سرطان ۱۳۹۷
بخش هژدهم/
در نتیجه هر دو وصیت جدا از هم و علیحده مطرح شده است.
وصیت چهارم، این وصیت عبارت است از منع دست یازیدن به “فواحش”. قرآن کریم واژۀ “فواحش” را بر امور محرمۀ جنسی اطلاق کرده است. همانطور که بر دیگر امور “محرمه” مانند سرقت و شرب خمر واژۀ “آثام یا إثم” را بهکار برده است. “فواحش” در قرآن کریم به سه دسته تقسیم گردیده است: یک، نکاح با محرمات که در آیت ۲۲سورۀ نساء مشخص شده است. دو، زنا یا رابطۀ جنسی نامشروع که در آیات متعدد از جمله آیت ۳۲ سورۀ إسرا آمده است. سه، لواط یا رابطۀ جنسی با همجنس که از جمله در آیت ۸۰ــ ۸۱ سوره أعراف وارد شده است. اما فراموش نگردد که برای عدم رعایت برخی از این وصایا، مجازاتهای حقوق جزایی مد نظر گرفته شده است، مانند زنا و برای برخی دیگر مجازات منصوص وجود ندارد و این صلاحیت به نظام قضایی حاکم داده شده است، مانند مجازات لواط.
وصیت ششم عبارت است از “مراقبت از یتیم و عدم دستبرد به مال یتیم”. آیت ۱۵۲ سورۀ انعام نزدیک شدن به مال یتیم را منع میکند و بعداً مشخص مینماید که این منع، عبارت از عدم دستبرد و ضیاع مال ایتام است. یتیم در تمام اجتماعات بشری نیاز مبرم مالی و تربیوی دارد که تمام ادیان آسمانی به رعایت حال آن تأکید کرده است. به این صورت این وصیت متوجه غیر والدین است، چون در صورت فقدان آنها، یتیم تلقی میگردد و یکی از راههای توصیه شده هم ازدواج با مادران ایتام میباشد تا که آنها بتوانند پدرشان را بیابند.
وصیت هفتم، این وصیت عبارت است از “رعایت مقادیر و اوزان” در معاملات. آیت ۱۵۲ سورۀ انعام از کیل و میزان نام میبرد و در عین حال به “قسط” امر میکند. موازین در طول تغییر جوامع متغیر میگردد و انکشاف مییابد که امروز شامل تمام انواع مقادیر میگردد، چه مواصفات وزنی باشد مانند کیلوگرام و امثال آن، چه مواصفاتِ بعدی باشد مانند طول، مساحت و امثال آنها و چه مواصفاتِ دیگر باشد مانند درجات کیفی و دیگران.
وصیت هشتم از این وصایا، “تأکید بر اظهارات و سخنان صادقانه است” (واذا قلتم فاعدلوا) و امروز میدانیم که شهادتِ دروغ و یا عدم گواهی حق چه مصیبتهایی را برای مستحقین بهبار آورده است.
وصیت نهم “وفا به عهد” را توصیه میکند. کلیترین و جامعترین وصایای دهگانه همین وصیت “وفا به عهد” است. منطبق با تأکیدات قرآن کریم بود که کمیتۀ حقوق بینالملل اصل “قراردادها باید رعایت شود” را یک اصل حقوقی جهانی در تمام عقود و قراردادها اعلام کرد. وفا به عهد در قرآن کریم از سه بُعد اهمیت یافته است: یک، به لحاظ اخلاقی وفا به عهد نشانۀ ایمان و نقض یا عدم رعایت تعهدها، نشانۀ نفاق معرفی شده است. دو، وفا به عهد به صورتِ اختصاصی نیز بر مسلمانان إلزامی دانسته شده است؛ آیت اول سورۀ مائده به این امر تصریح میکند. سه، در وفا به عهد “اصل عمل بالمثل” منتفی است. به این معنی که نقض عهد توسط جانب مقابل، نقض آن را از جانب شما در موارد بعدی توجیه نمیکند.
وصیت دهم، این وصیت که در آیت ۱۵۳ سورۀ انعام وارد گردیده، کلید و ساختار یگانۀ تمام وصایای نهگانۀ قبلی است (و أن هذا صراطی مستقیما). یعنی مجموعۀ وصایای نهگانۀ قبلی در یک بستۀ کلی (صراط مستقیم) میگنجد و قابل تجزیه نمیباشد. در کنار وصایای دهگانه برخی مواصفات دیگر مربوط به اخلاق اجتماعی وارد شده است که آنها در کُل، تحت عنوان “تقوای فردی” دستهبندی میگردد مانند مواصفات که در آیت ۳۵ سورۀ احزاب آمده است از قبیل قنوت، صدق، صبر، خشوع و تصدیق. به این صورت، وصایای دهگانه مجموعۀ “فرقان عام” را شکل میدهد و دستآویز محکمی برای ادیان آسمانی مقرر مینماید.
* ب) فرقان خاص
فرقان عام در سه حوزه تمام مردم (الناس) را وصیت نمود: حوزۀ تحریم (قل تعالوا اتل ماحرم ربکم)، حوزۀ نهی و تأکید (الا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا) و حوزۀ وصیت (ذالکم وصاکم به) و بعداً همه را تحت حوزۀ (و ان هذا صراطی مستقیما) تحت یک ساختار کلی قرارداده است که در نتیجۀ رعایت این وصایا، صاحب آن اهل “تقوا” شمرده میشود (ذالکم وصاکم به لعلکم تتقون) و اگر کسی میخواهد بیشتر از اینها را اجرایی نماید، باید به وصایای خاص (فرقان خاص) ملتزم باشد تا به درجۀ “امام متقین” نایل گردد. این وصایای خاص نیز ده وصیت است که چهار وصیتِ آن مشترک با وصایای عام میباشد: ۱٫ عدم إشراک بالله. ۲٫ عدم قتل نفس. ۳٫ دست نیازیدن به فحشا. ۴٫ عدم شهادت زور. و شش وصیت دیگرِ ویژه است که مسلمانان (مؤمنان ) به آن دستور یافتهاند (توصیه شده اند). وصایای دهگانۀ خاص (فرقان خاص) در آیات ۶۸ ــ ۷۴ سورۀ فرقان تحت عنوان ویژهگیهای “عبادالرحمان” دستهبندی شده است که به این صورت میتوان از آنها نام برد:
۱ـ تواضع؛ ۲ـ عدم مجادله با جاهلان (آیت ۶۳ فرقان)؛ ۳ـ عبادت و نماز شب (آیت ۶۴)؛ ۴ـ اعتدال در مصرف (آیت ۶۷)؛ ۵ـ عدم إشراک بالله؛ ۶ـ عدم قتل نفس؛ ۷ـ منع زنا (آیت ۶۸)؛ ۸ـ عدم شهادت زور؛ ۹ـ عدم اشتراک در لغو (آیت ۷۲)؛ ۱۰ـ تلقینپذیری در برابر “حق” یا آیات خدا (آیت ۷۳)؛ و در نهایت، اعطای لقب “امام متقین” به رعایتکنندهگانِ این وصایا (آیت ۷۴).
* مبحث سوم
امر به معروف و تعلیمات برای پیامبر اسلام (ص)
بنا بر دیدگاه شحرور، یک قسمتِ دیگر از دستورهای الهی در قرآن کریم به عنوان تعلیم و ارایۀ راهکار برای پیامبر اکرم (ص) است که با توجه به وضعیتِ جامعۀ آن حضرت، به صورت راهکارهای اجتماعی بر وی نزول یافته است. این تعلیمات به دو صورت وارد گردیده است: تعلیمات عام و تعلیمات خاص. در کنار تعلیمات عام و خاص به پیامبر اسلام، قضیۀ “امر به معروف و نهی از منکر” مطرح است که این قضیه نیز در حوزۀ “أم الکتاب” مطرح شده است، اما جزیی از حدود، عبادات و وصایای اخلاقی محسوب نمیگردد.
* الف) امر به معروف و نهی از منکر
بنا به گفتۀ شحرور “أمر به معروف و نهی از منکر” بزرگترین ویژهگی اجتماعی اسلام است که خداوند متعال مسلمانان را به آن سرفراز نموده است، ولی تعبیر سنتی از “أمر به معروف و نهی از منکر” اشتباه بوده است. وی میگوید که “معروف” به معنی آنچه مطابق و موافق عرف جامعه است، میآید که مقابل آن، “منکر” به معنی آنچه برضد ذوق و طبیعت عرفی جامعه میباشد، آمده است.
شحرور با استفاده از آیات ۱۱۲ سورۀ توبه، ۱۵ سورۀ لقمان، ۱۷۸،۲۳۱ و۲۳۲ سورۀ بقره و آیات دیگر، مشخص میکند که امر به معروف تلاش و تبلیغ برای رعایت عرفِ جامعه است که اگر این امور عرفی به صورت قانون توسط مردم وضع گردیده باشد، حمایت از قانون نام میگیرد و اگر به صورت یک عرفِ مناسب میان جامعه موجود باشد، حمایت از عادات و ارزشهای پسندیدۀ اجتماعی گفته میشود.
بنا بر این تفسیر، امر به معروف به معنی توصیه به رعایت ارزشهای اجتماعی انسانی است و نهی از منکر، جلوگیری از گسترش نقض هنجارهای اجتماعی را گفته میشود. بنا به گفتۀ وی، مسلمانان باید پیشروترین مردم جهان در امر رعایت قوانین و هنجارهای اجتماعی باشند، نه اینکه علیه آن تحت نام شریعت قیام کنند.
Comments are closed.