گزارشگر:بشیراحمد انصاری/ سه شنبه 5 سرطان 1397 - ۰۴ سرطان ۱۳۹۷
بخش نوزدهم/
روانشناسی روزه
گناهان و جنایتها در بیشترین حالتها از سستی ارادۀ فرد نشأت میکند؛ چه این اراده برای ارتکاب خشونت باشد یا اعتیاد، قمار، خیانت و یا هر جنایت دیگر. بیارادهگی و شکست در برابر هوای نفس، مقدمۀ همۀ جنایتها شناخته شده است. اگر انسان نتواند بت نفس را بشکند، این کششها او را به سوی هر گناهی میتواند سوق دهد. انسان گنهکار خود را اسیر این غریزهها و انگیزههای نیرومند یافته و قدرتِ حرکت را از دست میدهد. افسردهگی و خودکشی و یا شکار وسوسههای فضیحتبار شدن، نتیجۀ دیگر این بیارادهگی است.
انسان دارای دو قوۀ خیلی نیرومندیست که اساس مصیبتهای فراوانی در جامعه میشود که یکی قوۀ غضبیه است و دیگرش قوۀ شهوانیه. هر که بتواند در لحظات هیجان و فوران، لجام این دو نیرو را در چنگ داشته باشد، یکی از شروط اساسی موفقیت در زندهگی را در دست داشته است.
کنترل نفس و هوا و هوس، قدم نخستین پیروزی در میدان زندهگی است. گروهی تصور میکنند که تمدن غرب شاید بر شانۀ همین خروسمشربان بیارده و بیخاصیتی بنا یافته که در کنار جادهها غنودهاند، بیخبر از اینکه این تمدن محصول کار و عرقِ مردان و زنانِ با اراده و سختکوش بوده است. رمضان، کورس تقویت اراده برای تمامی اعضای جامعه است. هر روزهداری در این ماه در برابر جاذبههای غریزه و شهوت مقاومت نموده و این تمرین برای یکماهِ تمام ادامه مییابد. ارسطو میگوید: انسان چیزی جز آنچه مکرراً انجام میدهد نیست و تفوّق در زندهگی بیشتر از آنکه به عملکرد برگردد، به عادت بر میگردد؛ عادتی که میتوان آن را تغییر داد. دانشمندان معتقد اند که برای شکستاندن عادتی حداقل یکماه باید تمرین نمود. آن عده از دانشمندانی که روزه گرفتن را برای امور بهداشتی هم توصیه نمودهاند، چهار تا هفت هفته را در سال سفارش نمودهاند.
برعلاوۀ آنکه روزه قدرتِ اراده را تقویت میبخشد، محرومیت از غذا و آب، انسان را وا میدارد تا ارزشِ این نعمتها را بداند. انسان از واژۀ نسیان مشتق شده و زود از یاد میبرد و روزه است که ارزش حقیقی غذا را بهیاد ما میآورد. اینکه در کنار سفرۀ رمضانی منتظر افطار مینشینیم، حرکتِ زمان را حس میکنیم. در آن لحظات حرکت ثقیل و آهستۀ ثانیهگرد و دقیقهگرد ساعت را با تمام وجود احساس میکنیم. وقت و زمان در رمضان وزن پیدا میکند. حواس ذایقه و شامۀ انسان نیز بیشتر اظهار وجود مینماید. هر قطره آب ارزش مییابد.
تمـرین برای صـبر در راه بهدسـت آوردن آرزوهـا، هـدف دیگـرِ روزه است. خـانم راندی فـریدریکس، داکـتر معـروف روانشناسی و نویسـندۀ کتاب «روزه، تجـربۀ استثنایی بشریت» را باور بر این اسـت که روزه میتواند فرد، جامعه و جهان را متحول و دگرگون سازد.
اعتکاف، خود فرصتِ دیگری برای تقویت بُعد روانی انسان است. در این ده روز، انسان معتکف با انتقال به خلوتکدۀ خویش، از روابط مادی بریده و جوهر اراده را صیقل میدهد. اعتکاف، پردههای چشم و حواس و عادت را میدرد و دریچههای بیداریِ باطنی را فرا روی روان آدمی گـشوده؛ روح را فعال میسـازد تا نور زمینۀ بازتاب یابد. این خود نوعی نیرو را در درونِ انسان منفجر میسازد که تنها با تجربه قابل فهم است.
روزه؛ از رأی تا روایت
پرسشی که پیوسته مطرح میگردد این است که اگر روزه دارای اینقدر بار مثبت است، اگر روزه با اینهمه مفاهیم اجتماعی، طبی، روانشناختی، سیاسی، اقتصادی، روحی، تمدنی و… عجین بوده است، پس چرا مسلمانان به این روز دچار بوده و به گفتۀ یکی از دوستان، بار دوش بشریت گردیدهاند؟ چرا آثار اجتماعی و اخلاقی روزه در زندهگی مسلمانان بازتاب نمییابد؟ ما چرا بهجای آنکه جزو حل باشیم، جزو مشکل هستیم؟ مسلمانان که سی روز رمضان را روزه میگیرند، چرا با اینهمه نظم و دسپلینی که در رمضان دیده میشود، باز هم آنها الگوی اصولگرایی و قانونمندی نیستند؟ چرا این تجربۀ دشوار روزۀ رمضان در امتداد چهارده قرن نتوانسته است وقتشناسی، قانونمندی، شکیبایی و دیگر مفاهیم مثبت را جزوِ سرشت انسانِ مسلمان ساخته و آن را در شخصیت اجتماعی و ذهن جمعیِ آنان نهادینه سازد؟
Comments are closed.